منصور ساعی - مصرف فرهنگی را به آنچه مردم در اوقات فراغتشان انتخاب میكنند، نسبت میدهند. مانند مطالعه كتاب، گوش كردن به موسیقی و تماشای فیلم و نظایر آن. مصرف فرهنگی سبك زندگی خاص ما را شكل میدهد، نیازها و تمایلات ما را سامان میدهد، مواد لازم برای تولید تخیلات و رویاهایمان فراهم میكند، نشاندهنده هویت ما و تفاوتها و تمایزات اجتماعی ما و دیگران است.
در این نوشتار برآنم نشان دهم كه مصرف فرهنگی نسلهای مختلف در گذشته چگونه بوده و اكنون در جامعه اطلاعاتی و در دوران ظهور و توسعه رسانههای اجتماعی نوین چگونه است؟
برای مشاهده تصویر در ابعاد اصلی روی آن کلیک کنید
میدانیم نسل به افرادی گفته میشود كه در دوره زمانی معینی به دنیا آمده و به بلوغ رسیدهاند و تجربههای گروهی و رویدادها و وقایع اجتماعی و تاریخی مشتركی را پشت سرگذاشتهاند. نسلها را علاوهبر معیارهای قبلی (سن و سال و تجربههای مشترك و...) میتوان بر مبنای مصرف فرهنگی بهویژه مصرف رسانه و نوع رسانه حاكم بر دوره آنها نیز تعریف كرد. اینكه نسلهای مختلف از چه صنایع فرهنگی و رسانههایی (كتاب، مطبوعات، رادیو، تلویزیون، فناوریهای نوین ارتباطات و اطلاعات و رسانههای اجتماعی) استفاده میكردند؟
به نظر میرسد میزان استقبال و استفاده یك نسل اجتماع از یك صنعت فرهنگی و رسانهای بستگی به زمینههای فرهنگی و تجربه مخاطب دارد زیرا بر مبنای تئوریهای رسانهای مخاطب كم و بیش به دنبال نوع رسانه و محتوایی میرود كه با گرایشهای فرهنگی و تجربههای قبلی او سازگاری و همخوانی بیشتری داشته باشد.
اگر نگاهی به سیر تاریخ مصرف فرهنگی و رسانهای مختلف توسط نسلهای مختلف در جهان بپردازیم، داستان مصرف فرهنگی از گذشته تا حال مشخص خواهد شد.
نگاهی به جامعه غربی نشان میدهد كه مصرف فرهنگی و رسانهای مكتوب بیش از مصرف فرهنگی شفاهی است. این مساله علتهای زیادی دارد. تمدن و هویت اجتماعی و فرهنگی غرب و اروپا برگرفته از چاپ و سنت فرهنگ مكتوب و ارتباطات كتبی است. چاپ، كتاب و مطبوعات پایههای تمدنی غرب را تشكیل میدهند. در واقع زمانی كه چاپ اختراع شد، نوشتن و مطالعه كتاب و مطبوعات در جامعه اشاعه پیدا كرد و غرب توانست انقلاب و پیشرفتهای علمی، اجتماعی، سیاسی و صنعتی خود را شكل دهد. سنت فرهنگی مكتوب (خواندن و نوشتن) و مصرف فرهنگی مكتوب با توسعه سواد در میان مردم و نسلهای مختلف عمومیت پیدا كرد و ظهور رسانههای دیگر (سینما، رادیو، تلویزیون و...) آن را از بین نبرد.
دو نفر از محققان آمریكایی به نام «استراوس» و «هاو» در كتاب خود تحتعنوان «نسلها»، نسلها را برمبنای «نوع رسانه غالب در آن دوره» و «نوع وقایع تاریخی و اجتماعی خاص آن دوره» دستهبندی كردهاند كه در جدول شماره یك (1) ارایه شده است. در دوره جنبشها و انقلابهای دموكراتیك غربی، كتاب و مطبوعات پرتیراژ تنها رسانههای غالب و یكهتاز عرصه ارتباطات در غرب بودهاند، نسل آرمانگرایی غربی حضوری فعال دارد و به دنبال ساختن جامعهای نو و تغییرات ساختاری سیاسی و اقتصادی بنیادی است. نسل بعدی یعنی نسل دوران جنگ كه از آنها به عنوان نسل خاموش یاد میشود، نسلی است كه در اوج كودتاهای نظامی و بحرانهای اقتصادی ناشی از جنگ جهانی اول و دوم به دنیا میآید و به بلوغ میرسد. در این دوره، رادیو و سینما هم به جمع رسانههای دیگر میپیوندند اما این امر به معنای كنار رفتن كتاب و مطبوعات پرتیراژ غرب نیست. نسل فرزندان جنگ كه به ببی بومرز شهرت دارند در دوره بعد از جنگ جهانی دوم به دنیا آمدند، نسلی كه به نسل انفجار جمعیتی یا نسل پرزایی مطرح هستند. در دوران رشد و بلوغ نسل ببی بومرز كه با بازسازی خرابیهای ناشی از جنگ و رونق اقتصادی همراه است، تلویزیون ظهور و توسعه پیدا میكند.
اما در غرب در اواخر دهه ۱۹۶۰ نسلی متولد شدند كه به نسل ایكس (X) مشهور هستند. متغیر ایكس در ریاضیات همیشه متغیر ناشناخته و گمشده است. اصطلاح نسل ایكس، یكی از شاخصهای مناسب برای نشان دادن تحول و فاصلهگیری ارزشی و نگرشی و ناشناخته بودن سبك زندگی نسل جوان برای نسلهای پیشین بود. در دوران تولد این نسل بود كه شكلها و تكنولوژیهای جدید ارتباطی مانند ویدیو و كامپیوترهای اولیه و فناوریهای ارتباطی و مخابراتی كمكم سروكلهشان پیدا شد و جای خود را در زندگی بشری باز كردند. در واقع میتوان گفت با ظهور رسانههای نوینی مانند ویدیو و كامپیوتر نگرشها و سبك زندگی نسلهای نوین از نسلهای قبلی فاصه گرفت و آنها به نوعی متغیر ناشناخته و گمشده برای نسلهای پیشین تبدیل شدند. نسل وای (Y) یا نسل هزاره نسلی هستند كه در سال 1980 به بعد به دنیا آمدهاند. این نسل با ظهور تلویزیونهای ماهوارهای، اینترنت و فناوریهای نوین ارتباطات و اطلاعات (موبایل و...)، كتابهای الكترونیكی، رسانههای وب یك سروكار دارد. نسل زد (Z) هم برای افرادی كه برای اشاره به متولدان 2001 به بعد كه در سال 2020 به بلوغ میرسند، به كار میرود. این نسل، نسل دوران اوج رسانهها و فناوریهای نوین، ظهور و توسعه رسانههای اجتماعی نوین مانند وبلاگها، ویكیها، وب دو و شبكههای اجتماعی و دیجیتالی شدن بیشتر عرصههای ارتباطات اجتماعی است. به طور كلی میتوان گفت در غرب به دلیل نهادینه شدن فرهنگ مكتوب یعنی كتابخوانی و مطالعه و نوشتن، ظهور رسانههای نوین كه جنبه شفاهی آن بر فرهنگ مصرفی مكتوب اولویت دارد، گرایش به فرهنگ مكتوب را از بین نبرده است. حتی با ظهور فناوریهای نوین ارتباطات و اطلاعات و اینترنت كه حاصل همگرایی فناوریهای مختلف است، به فرصتی برای اشاعه فرهنگ مكتوب از طریق دیجیتالی شدن اطلاعات و كتابها و مطبوعات و دسترسی آسانتر به آن تبدیل شده است.
اما نگاهی به جامعه ایرانی نشان میدهد كه در طول تاریخ تمدن و هویت فرهنگی و اجتماعی ایران مبتنی بر سنت فرهنگ شفاهی و ارتباطات شفاهی (شنیدن و گفتن) بوده است. تا جایی كه هنوز هم در جامعه ایرانی اعتبار شنیدهها و اطلاعات ردوبدل شده در ارتباطات میان فردی بین افراد در جامعه بیشتر از ارتباطات مكتوب و مطالعه منابع اطلاعاتی است. در جامعه ایرانی خیلی از افراد هنگام ابراز نظر در زمینههای مختلف میگویند كه «شنیدهام» و بسیار كم میگویند كه «خواندهام.» ورود چاپ، ورود و ظهور كتاب و روزنامهها و شكلگیری نهادهای مدرن آموزشی نیز نتوانست بر این جنبه فرهنگی عام یعنی سنت فرهنگ شفاهی غلبه كند. بنابراین سنت فرهنگی مكتوب (خواندن، نوشتن) و به تبع آن مصرف فرهنگی مكتوب عمومیت پیدا نكرد و ورود رسانههای نوین مانند سینما، رادیو و تلویزیون به ایران به علت اینكه در این رسانهها نیز ارتباط شفاهی (صوت و تصویر) غلبه داشت، زمینه عمومیت یافتن فرهنگ مصرفی مكتوب را در میان نسلهای مختلف از بین برد. در این مقاله بر مبنای دستهبندی استرواس و هاو، نسلهای ایرانی و نوع رسانه حاكم بر دوره آنها را دستهبندی كردهایم تا نشان دهیم به علت غلبه فرهنگ شفاهی و بعدها ورود رسانههای شفاهی، سنت فرهنگی مكتوب در ایران جا نیفتاده است.
نگاهی به جدول شماره (2) این موضوع را به خوبی نشان میدهد. بستر اصلی ارتباطات اجتماعی در ایران از قدیم ارتباطات چهره به چهره و مهمترین ابزار آن زبان شفاهی بوده است كه اهمیت و جایگاه رسانه منبر در ایجاد همبستگی و تحولات اجتماعی تا دوران معاصر نیز ناشی از نهادینه شدن ارتباطات شفاهی در تاروپود زندگی اجتماعی ایرانیان دارد. بهعلاوه اینكه ورود و ظهور چاپ و رسانههای مكتوب بهویژه مطبوعات به ایران با تاخیری تاریخی همراه بود تا جایی كه نخستین دستگاه چاپ و روزنامه در ایران در سال 1253 هجری (1216 هجری شمسی) مقارن سال 1837 میلادی منتشر شده در حالی كه غرب حداقل چند سده پیش صنعت چاپ و كتاب و روزنامه را تجربه كرده بود. همچنین عمومیت پدیده بیسوادی در جامعه ایرانی و سنت راهبر بودن آن مانع اصلی گسترش فرهنگ مصرفی مكتوب بود. در ایران در دوره نسل آرمانگرای مشروطهخواه، رسانهها غالب منبر و سخنرانیهای شفاهی است. در این دوره اگرچه مطبوعات در ایران حضور دارند اما شعاع نفوذ آن تنها محدود به روشنفكران و باسوادان اندك دستگاههای دیوانی و رهبران فكری جامعه است. این امر در مورد نسلهای خاموش ایرانی (نسل دوره كودتاهای نظامی و جنگ جهانی اول و دوم) و آرمانگرای دوم (انقلابیون سال 1357) با ورود رادیو و تلویزیون و اهمیت یافتن مجدد منبر و سخنرانی و نوارهای صوتی رهبران سیاسی و اجتماعی كه اساسا رسانههای شفاهی هستند و برای استفاده نیاز به سوادخواندن و نوشتن ندارند، زمینه فراگیر شده مطبوعات و فرهنگ مصرفی مكتوب را در جامعه ایران از بین برد یا بسیار كمرنگ كرد.
محققان حوزه جامعهشناسی نسل بعد از انقلاب سال 1357 را به سه نسل دستهبندی كردهاند: نسل اول، نسل دوم و نسل سوم؛ نسل اول متولدان سالهای 58 و 59 هستند كه در اواخر دهه 70 به بلوغ میرسند. افراد این نسل اكنون حداقل از 30 سال سن برخوردار بوده و جزو نسلهای فعال و جوان جامعه ایرانی هستند. دوران كودكی این نسل با تغییر نظام سیاسی كشور (و همچنین تغییر سیاستهای فرهنگی و رسانهای) و در اوج سالهای جنگ ایران و عراق و پیامدهای آن همراه بود و در دوره نوجوانی با تحریمهای اقتصادی روبهرو شد. دوران رشد و بلوغ این نسل با رسانههایی همچون ویدیو، بازیهای ویدیویی، برنامههای ماهواره، فناوری كامپیوتر و اینترنت همراه بوده است. این نسل را میتوان نسل جوان یا نسل ایكس ایرانی نامید كه بر اثر تحولات اجتماعی و نوع مصرف رسانه كمكم در حال فاصله گرفتن از ارزشها و آرمانهای نسلهای گذشته است. ذائقه، نگرش و سبك زندگی متفاوتی از نسل پیشین دارد. در واقع نوعی فاصله یا شكاف نسلی رخ داده است. شكاف نسلی به معنی این است كه به دلیل تغییرات سریع اجتماعی و تاریخی و فناوری بین نسلهای مختلف از لحاظ ارزشها و الگوها حالتی از تضاد و تزاحم پدید میآید. در غیاب رسانههای قدرتمند كتاب و مطبوعات، رسانههای نوین شفاهی و رسانههای سرگرم كنندهای چون فیلمها و بازیهای ویدیویی نفوذ زیادی در میان آنها یافتند و با آمدن كامپیوتر، اینترنت و رسانههای ماهوارهای نیز آنها جزو مخاطبان و كاربران اصلی آن هستند. نسل دوم بعد از انقلاب كه میتوان آنها را نسل هزاره یا وای (Y) ایرانی نامید، متولد سالهای دهه 1370 هستند كه در اواخر دهه 1380 به بلوغ رسیدهاند. سالهای كودكی این نسل با تحولات سیاسی و اجتماعی دوران پس از جنگ و بازسازی اقتصادی كشور یعنی تغییر فضای سیاسی و فرهنگی كشور (و سیاستهای فرهنگی) تحولات دوم خرداد 76 همراه است. این نسل در دوران توسعه كامپیوترها، تلویزیونهای ماهوارهای، بازیهای كامپیوتری، فناوریهای نوین ارتباطات و اطلاعات مانند موبایل و اینترنت و نسل اول رسانههای اجتماعی (وبلاگ و وب یك و شبكههای اجتماعی) رشد و بلوغ یافتهاند.
اما افراد نسل سوم كاملا در یك دنیای رسانهایشده به دنیا آمدهاند. متولدان دهه 1380به بعد كه در اواخر دهه 1390 به بلوغ میرسند، جزو نسل سوم انقلاب یا همان نسل زد (z) ایرانی هستند. دوران كودكی این نسل با تغییر فضای سیاسی كشور و روی كارآمدن دولتی با شعارها و سیاستهای فرهنگی و رسانهای متفاوت از دولتهای قبل همراه بود. این نسل در اوج توسعه رسانههای اجتماعی وبلاگها، ویكیها، میكروبلاگهاو شبكههای اجتماعی مجازی رشد و نمو پیدا كرده و جامعهپذیر میشوند. اگر نگاه كنیم، میبینیم كه در تمام دوران تاریخی از نسل آرمانگرای اول تاكنون مصرف فرهنگی مكتوب نتوانسته به اندازه دیگر مصرف فرهنگی شفاهی و رسانههای نوین دیگر عمومیت پیدا كند. اگرچه ظهور رسانههای نوین و همگرایی تكنولوژیك (متن، صدا و تصویر) در اینترنت و فناورهای نوین ارتباطات و اطلاعات زمینه مناسبی برای عمومیسازی و نهادینه كردن فرهنگ مكتوب هستند اما به دلیل ضریب نفوذ پایین در میان مردم ایران به دلیل مشكلات زیرساختی و وجود سیاست قهر و انكار نسبت به رسانههای نوین نتوانستهاند، عمومیت پیدا كنند. در هر سه نسل بعد از انقلاب، رسانههای شفاهی در بسیاری از موقعیتها گروه مرجع اصلی آنهاست و جهانبینی و برداشت آنها از واقعیت تا حد زیادی ناشی از محتوای رسانه است. به عبارتی دنیای ذهنی و عینی آنها از رسانههای شفاهی متاثر شده است. مطالعات و آمارها در ایران نشان میدهد كه بین میزان تماشای رسانهای تلویزیون و میزان مطالعه كتاب و روزنامه و رسانههای چاپی رابطه معكوسی وجود دارد. سرانه تماشای تلویزیون در ایران حداقل چهار ساعت در روز است در حالی كه سرانه مطالعه 18 دقیقه در روز است.
رسانههای اجتماعی و نسلهای نوین ایرانی
در جامعه شبكهای كنونی، رسانههای اجتماعی به عنوان نوع جدیدی از وبسایتها ظهور پیدا كرده و كاربران و طرفداران زیادی پیدا كردهاند. رسانههای اجتماعی (وبلاگها، ویكیها، وبسایتها، شبكههای اجتماعی مانند فیسبوك، توییتر و...)، وبسایتهای جدید اینترنتی هستند كه در فضای وب متولد شدهاند و به كاربران اینترنتی این امكان را میدهند كه در قالب مجازی به تعامل با یكدیگر بپردازند و محتواهای شخصی آنلاین تولید كنند. وبلاگها، میكروبلاگها، ویكیها و شبكههای اجتماعی تعاملی موفق شدهاند تعداد قابل توجهی از كاربران اینترنتی را جذب كنند و در سال گذشته میلادی در میان چهار فعالیت اصلی كاربران اینترنتی قرار گرفتند. برخی تحلیلگران وب، آینده فضای مجازی را در اختیار این نوع سایتها میدانند. صدها سایت رسانههای اجتماعی با حوزههای تخصصی متفاوت و همچنین با زبانهای متنوع برای كاربران كشورهای مختلف در اینترنت فعالیت میكنند. در دنیا ویكیها، فیسبوك، لینكدین، اوركات، مایاسپیس و توییتر از جمله مهمترین شبكههای اجتماعی هستند و در ایران شبكه اجتماعی فارسیزبان، «كلوب» پرطرفدارترین سایت از این نوع است. در مجموع در جهان بیش از 24 شبكه اجتماعی پرطرفدار فعال هستند كه مجموعا بیش از یك میلیارد كاربر دارند. در ایالات متحده آمریكا حدود ۱۱۰ میلیون نفر یا ۶۰ درصد جمعیت آنلاین این كشور عضو شبكههای اجتماعی هستند. مطالعه استفاده كاربران در جهان نشان میدهد به طور میانگین اعضای این سایتها پنج روز در هفته و چهار بار در روز به صفحاتشان سر میزنند. ۹ درصد كاربران در تمام مدت روز در این سایتها «لاگین» هستند و به طور مرتب صفحاتشان را «چك» میكنند. در ایران آمار مشخصی در مورد تعداد كاربران رسانههای اجتماعی وجود ندارد، اما سایت «آلكسا» كه آمار پربینندهترین سایتها در كشورهای مختلف را رصد میكند، نشان میدهد كه رسانههای اجتماعی مانند فیسبوك و میهن بلاگ، كلوب و بلاگفا در اولویت سایتهای مورد علاقه و پرمراجعه ایرانیها قرار دارند.
مركز آمار ایران در سال 1390 اعلام كرد كه ۱۱ میلیون نفر در ایران به اینترنت دسترسی دارند. به این ترتیب میزان نفوذ اینترنت در ایران تنها حدود هفت درصد جمعیت را دربر میگیرد. بنا بر اعلام مركز آمار ایران، در سال ۱۳۸۹ از مجموع 3/20 میلیون خانوار كشور،3/4 میلیون خانوار (4/21درصد)، در محل سكونت به اینترنت دسترسی داشتهاند. این سهم برای خانوارهای شهری كشور 3/۲۷درصد و برای خانوارهای روستایی كشور 9/4درصد بوده است. نتایج طرح آمارگیری از كاربران اینترنت در سال ۱۳۸۹ نشان میدهد در دوره مورد نظر از كل 8/74 میلیون نفر جمعیت كشور، تنها تعداد ۱۱ میلیون نفر كاربر اینترنت بودهاند.
در این آمار كاربر اینترنت به كسی اطلاق میشود كه در سال حداقل یكبار از اینترنت استفاده كرده باشد. بر پایه این آمار رسمی، از مجموع كاربران اینترنت در كشور 2/75 درصد در محل سكونت، 4/22 درصد در كافینت و 4/14 درصد در محل كار از اینترنت استفاده كردهاند. همچنین براساس نتایج طرح، از مجموع كاربران اینترنت كشور كه در محل سكونت خود از اینترنت استفاده كردهاند، نحوه دسترسی 9/84 درصد از طریق Dial up بوده است. این آمار نشان میدهد كه از مجموع تمامی كاربران اینترنت تنها ۱۵ درصد به اینترنت پرسرعت دسترسی دارند كه با توجه به ضریب نفوذ هفت درصدی اینترنت به كل جمعیت، درصد ناچیزی میتوانند از اینترنت پرسرعت استفاده كنند.
به نظر میرسد با توجه به جوانی جمعیت جامعه ایرانی، اكثریت قاطع این كاربران نسل نوجوانان و جوانان باشند كه هماكنون رسانههای اجتماعی به عرصهای مساعد برای خودنمایی و ابراز وجود و هویتبخشی این نسل تبدیل شده است. كاربردها و قابلیتهای رسانههای اجتماعی بسیار متنوع است و این سایتها تمایل دارند حداكثر میزان نیاز آنلاین كاربران خود را برآورده كنند. كاربران رسانههای اجتماعی میتوانند در این سایتها صفحات و پروفایلهای شخصی برای خودشان ایجاد كنند، شبكهای مجازی از دوستانشان پدید آورند، آنها میتوانند همانند فضایی كه وبلاگها و میكروبلاگها در اختیارشان قرار میدهند یادداشتهای كوتاه و بلندشان را منتشر كنند، عكس، صدا و ویدیوهای شخصیشان را آپلود كنند، از آخرین اخبار و رویدادها در حوزههای مختلف آگاه شوند، در صفحات هواداری و اتاقهای گفتوگوی متنوع عضو شوند و قابلیتهای فراوان دیگری كه ممكن است هر شبكه اجتماعی برای كاربرانش فراهم كند. بنابراین میتوان گفت یكی از ویژگیهای شگرف اینترنت و فناوریهای نوین ارتباطات و اطلاعات شكلگیری هویتهای مجازی و حضور نسلهای گوناگون به صورت فعال در رسانههای اجتماعی مجازی است. رسانههای اجتماعی توانستهاند افراد گوناگون با علایق، زبانها و اندیشههای مختلفی را گرد هم جمع كند تا آنها با هم به اشتراك دانش، اندیشهها، باورها و علایق، ایجاد تفاهم و تعمیق دوستیها بپردازند یا برای پیگیری اخبار و ارایه نظر و آگاهی از جریان رویدادها و بازخورد به پیامهای گوناگون، توسعه كسب و كار و اشتغال، تماس با خانواده و دوستان و همچنین سرگرمی و غیره از آن بهره بگیرند.
ویژگیهای رسانههای اجتماعی نوین
رسانههای اجتماعی نوین از ویژگیهای متعددی نسبت به دیگر رسانهها برخوردارند. برخی از این ویژگیها عبارتند از:
- تغییر مفهوم مخاطب به دلیل وجود ارتباط تعاملی، دوطرفه و پویا (جابهجا شدن جای مخاطب و فرستنده به صورت پویا) / عرصهای برای هویتبخشی به نسل جوان و نوجوان (نسل X، Y و Z) از طریق ایجاد پیوندهای مشترك بین افراد مبتنی بر علایق، ایجاد فرصت انتخاب، مشاركت و اظهار نظر و تایید اجتماعی/ شكلدهی حوزه عمومی و شكلگیری گفتمانهای عمومی در رقابت با دیگر ابزارهای حوزه عمومی (مانند ارتباطات سنتی مانند تجمع، میادین و منبر و... و رسانههای جمعی چاپی، شنیداری و دیداری و...)
اقتدارزدایی از رسانههای سنتی
تاكنون «رسانه و صاحبان آن» برای «مخاطب ناشناخته» محتوا تولید میكردند، اما اكنون قدرت از حوزه رسانه به حوزه مخاطب منتقل شده است. / مخاطب تولیدكننده و توزیعكننده محتوای دلخواه خود است نه فقط مصرفكننده آن/ ابزار اطلاعرسانی، آموزش، سرگرمی، ترویج و اشاعه محتوای دلخواه/ و ...
فرصتهای توسعه فرهنگ مصرفی مكتوب
رسانههای اجتماعی نوین فرصتهای جدیدی را برای توسعه فرهنگ مصرفی مكتوب در بین نسلها و تبادل اطلاعات فراهم كرده است. برخی از این فرصتها عبارتند از:
قدرت شبكهسازی از طریق لایك كردن و به اشتراك گذاشتن، اظهار نظر و... / بهرهگیری از قدرت و سرعت انتشار ویروسی اطلاعات در رسانههای اجتماعی/ ایجاد ارتباط تعاملی بین خالق و نویسنده و كاربران- مرگ فاصلهها/ همبسته كردن فرهنگ مكتوب و شفاهی و ایجاد پیوند بین این شكاف تاریخی در جامعه ایران/ جهانی كردن فرهنگ و ادبیات و اندیشه بومی ایرانی از طریق اطلاعرسانی، تبلیغ و انتشار در رسانههای اجتماعی/ و ...
تهدیدها برای توسعه فرهنگ مصرفی
علاوه بر فرصتهایی كه رسانههای نوین برای ایجاد ارتباطات تعاملی و نشر و اشاعه فرهنگ مصرفی مكتوب فراهم كرده است اما برخی از تهدیدها و چالشهایی وجود دارد كه استفاده از رسانههای اجتماعی به عنوان ابزار توسعه و اشاعه فرهنگ مصرفی مكتوب را با دشواریهای روبهرو میكند. از جمله این چالشها میتوان به موارد زیر اشاره كرد:
فقدان بینش دیجیتالی در میان مدیران و سیاستگذاران فرهنگی و رسانهای كشور / مقاومت در برابر تغییر و گذار از رویكرد سنتی به مخاطب به سوی رویكرد تعاملی آنلاین كاربرمحور / فقدان سیاست جامع برای آموزش و فرهنگسازی برای تقویت سواد فناورانه نسلهای فعال ایرانی / و ...
بحث و نتیجهگیری
یكی از شاخصهای توسعه در هر جامعه میزان توسعه مصرف فرهنگی مكتوب شامل مطالعه كتاب، روزنامهها و مجله و نظایر آن است. رسانههای مكتوب، مخاطبان را پرسشگر، تعقلی و خردگرا بار میآورد اما رسانههای شفاهی افراد را پذیرا و احساسی بار میآورد. ظهور و توسعه سریع رسانههای شفاهی در میان مردم نیز عاملی مزاحم برای شكلگیری فرهنگ مكتوب شد و گوی سبقت را از رسانهها ربود. اكنون در جامعه اطلاعاتی كه اینترنت و رسانههای اجتماعی ستون فقرات آن را تشكیل میدهند، به دلیل نهادینه نشدن فرهنگ مكتوب و علاقه و میل اندك مردم به خواندن یا نوشتن و تولید پیام و ضعف سواد رسانهای مخاطبان و كاربران، بیشتر به عرصهای برای فعالیتهای «سرگرمیمحور» كاربران تبدیل شده است در حالی كه گمان میرفت رسانههای حاصل از همگرایی فناوریهای نوین عرصه برای توسعه فكری و اطلاعرسانی و اطلاعیابی نسل جدید تبدیل شود.
منصور ساعی (عضو گروه جوانان و مناسبات نسلی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی جهادانشگاهی و دكترای علوم ارتباطات)
منبع: روزنامه شرق، چهارشنبه ۷ تیر ۱۳۹۱