همه کم و بیش معنی روابط عمومی را میدانند؛ روابط عمومی در حقیقت مدیریت و انتقال اطلاعات از یک فرد یا یک سازمان به یک جمع یا جمعیت است.
برای سدههای متمادی، رسانههای خبری تنها راه سنتی رسیدن به مخاطب و رساندن پیام به او بود و همین موضوع سنگ بنای روابط عمومی محسوب میشد. اما در دهههای گذشته که فنآوری با چنین سرعت نجومی و سرسامآوری پیشرفت کرده، رسانههای قدیمی و سنتی دیگر نمیتوانند به عنوان یک واسطه برای انتقال پیام به نقاط مختلف گیتی استفاده شوند. اکنون دوره، دوره رسانههای دیجیتال است و موج دوم روابط عمومی حقیقتاً به پرچمداری ارتباطات دیجیتالی ظهور نموده است.
اما یک سوال اساسی وجود دارد؛ آیا در عصر رسانههای دیجیتالی، نقاشیهای دیواری یا دیوارنگارهها به عنوان یک فنآوری با سطح پایین میتوانند کانال مناسبی برای روابط عمومی محسوب شوند؟
در گذشته این نقاشیها به عنوان یک ابزار مهم انتقال مفاهیم و احساسات به کار گرفته میشدند. مثلاً در ایالات متحده آمریکا در دوران گذار به پیشرفت، این نقاشیهای دیواری توسط سیاستمداران و عالمان برای استفاده در مدارس، بیمارستانها و خیابانها و به منظور شکل دهی افکار عمومی و نهادینه کردن ارزشها همواره تجویز و پیشنهاد میشدهاند.
حالا در این نوشتار، من قصد دارم به شما بگویم که چرا این نقاشیها میتوانند بازگشتی تاریخی داشته باشند:
هنر، داستان سرا است:
نقاشیهای دیواری به طور ذاتی و طبیعی دارای ارزش کاری و تجاری هستند؛ این به آن خاطر است که آنچه شما از این نقاشیها دریافت میکنید، بخش دست نخورده و اورجینالی از هنر است که اختصاصاً برند شما را تبلیغ میکند. یک دیوارنگاره تنها یک نقاشی نیست؛ یک ابزار مهم و اساسی در راهبرد روابط عمومی است. وقتی شما میدانید که دو نقاشی دیواری هیچ گاه شبیه به هم نیستند، خاطرجمع میشوید که مهر اصالت و تازگی شما همواره روبروی جمعیت متراکم و در حال عبور خواهد ایستاد. نقاشی دیواری همواره برای خبرنگاری که روزانه دهها پیام از نقاط مختلف دریافت میکند، تازگی دارد و این قدرت چنین دیوارنگارههایی است.
مردم حس بصری قوی دارند
براساس یافتههای شبکه تحقیقاتی علوم اجتماعی، 65 درصد از مردم از طریق دیدن یاد میگیرند؛ این یعنی ما انسانها از طریق دیدن اطلاعات را میفهمیم و دنبال میکنیم. در دنیای به شدت شلوغ و مدرن امروز، چیزهای بسیار کمی هستند که میتوانند توجه انسان را به خود جلب کنند؛ به یاد داشته باشید تنها یک دهم ثانیه طول میکشد که شما بتوانید توجه و احساس یک شخص را به خود جلب کنید.
این موضوع دربارهی نقاشیهای دیواری اهمیت زیادی پیدا میکند. این دیوارنگاریها نه تنها نیاز شما به دیدن چیزهای خوب را برآورده میکنند بلکه یکی از معدود مفاهیم کلی و جامعی هستند که میتوانند در تبلیغ برند یا خدمت شما به کار آیند؛ این نقاشیها را بگذارید کنار چیزهایی که این روزها در شبکههای اجتماعی میبینید، موادی که هم بسیار رایج هستند و هم به شدت تکراری. به نظر شما کدام یک از این واسطهها بیشتر میتوانند توجه مخاطب شما را جلب کنند؟
دیوارنگارهها صحبت میکنند
نقاشیهای دیواری بجز بحث زیباییشناسانه، میتوانند به عنوان راهی موثر برای بیان داستان شما نیز به کار روند. این نقاشیهای تاثیرگذار میتوانند باعث شوند شما نه تنها دقایقی به آنها خیره شوید بلکه موجب میشوند با نگاه به آنها، تصویرسازی و تصور هم بکنید. همواره فکر میکنید چه چیزی به ذهن خالق اثر رسیده که به این موضوع پرداخته و اصولاً دلیلش از این کار چه بوده است؟ این نقاشیها اصولاً باعث فکر کردن انسان میشوند؛ گذشته از این برخی از دیوارنگارهها حاوی پیامهایی هستند که در بیشتر اوقات در نگاه اول از دید انسان مخفی میمانند و آدمی مجبور میشود دوباره و چندباره به آنها نگاه کند. همین امکانات چنین دیوارنگارههایی است که باعث بروز بحث و گفتگو شده و ما را به سمت و سوهای جدیدی هدایت میکنند. آنها در حقیقت لایههای اضافی به مغز و روح ما میافزایند.
چه کسی میتواند بگوید کار کردن یک نقاشی دیواری در فضاهای اجتماعی باعث بروز بحثهای مختلف نشده است؟
اگر هنوز قانع نشدهاید، به کارهای نقاشی دیواری دانشجویان کالج هنر Lasalle در سنگاپور نگاه کنید. آنها در پروژهای به نام ماکان ( در زبان سنگاپوی استعارهای از خوردن) ویژگیهای فرهنگ غنی کشور خود را به مخاطبان عرضه میکنند. آنها با ایجاد یک خط ارتباطی میان هنر مدرن و سنتهای سنگاپوری قصد دارند به بیننده دربارهی نژاد و موضوع چندفرهنگی این جزیره در شرق آسیا اطلاعاتی را منتقل کنند و دریابند مخاطب چه برداشتی از این سمبلهای سنتی برای خود تدارک میبیند.
همچنین میتوانید به کمپین دیوارنگاریهای شهر فیلادلفیا در آمریکا که از سال 1984 شروع شده نیز نگاهی بیندازید. اصولاً فلسفه چنین هنری این است که به خالق آن اجازه میدهد تا بانی یک تغییر در جامعه و درک آن باشد؛ باعث میشود نوعی گفتمان و بحث آزاد و به دور از تعصب دربارهی موضوعات مهم روز جامعه که روی دیوار کشیده پدید آید و همچنین باعث ایجاد پلی میان فهم، درک و ارتباطات مردم شود.
شکی نیست که شبکههای اجتماعی و ابزار مدرن تبلیغاتی قدرت انکارناپذیری در تحریک و به پاخیزی مردم دارند اما این دلیل نمیشود ارزش و قدرت ابزارهای قدیمیتر مانند دیوارنگارهها را نادیده گرفت.
این دیوارنگارهها اگر هم هیچ قدرتی نداشته باشند، به عنوان یک جذابیت بصری در کمپین تبلیغاتی و روابط عمومی شما که میتوانند به کار روند! به عنوان مثال میتوانید به آثار هنرمند مشهور دیوارنگار اهل لیتوانی، ارنست زاخارویچ در سنگاپور نگاه کنید؛ پروژه او با نام Lithuanian Banksy که با نگاه تازه و خلاقانه خود در این نقاشیها جنجالی در دنیا به پا کرد.
بله، چهره روابط عمومی و تکنیکهای آن در حال تغییر است و ما ناچاریم به شبکههای اجتماعی به عنوان یک ابزار قدرتمند اغنایی و تبلیغی روی آوریم اما هرگز نمیتوانیم از قدرت ابزار قدیمیتر مانند یک نقاشی روی یک دیوار غافل شویم.
تیارا رابین چیو؛ استاد روابط عمومی در آژانس هافتمن سنگاپور
ترجمه: محمود بدرلو
منبع: شفقنا رسانه از prdaily