مینو عطابخشی - در عصر حاضر، بررسی و فعالیت در شبکههای اجتماعی، بدون اغراق جزئی ثابت از برنامههای روزمره چندین نسل است، نکته قابل توجه روی آوردن شخصیتهای رسمی و مشهور سیاسی، هنری، علمی ، ورزشی و ... به این شبکههاست که شاید باعث شده رویای ارتباط مستقیم با نخبگان به طور متقابل برای آنها و مخاطبانشان محقق شود.
در این بین حضور چهره های دانشگاهی و پژوهشی نیز از چندین جهت مهم است، از یک سو باعث برقراری روابطی عمیقتر با دانشجویان حقیقی و مجازی شان میشود، از سوی دیگر مخاطب عام میتواند شاهد بازتاب اتفاقات علم و حوزه تخصصي یک استاد به زبانی ساده یا نگاه موشکافانه و دقیق او به وقایع مختلف باشد.
یونس شکرخواه، مدرس علوم ارتباطات یکی از همین کسانی است که فعالیتش در اینستاگرام جالب و دیدگاهش به عنوان یک مدرس ارتباطات قابل بررسی است.
شبکه اجتماعی اینستاگرام از سال 2010 به شکل یک اپلیکیشن به بازار ارائه شده است و مشخصه اصلی آن امکان به اشتراک گذاشتن تصویر به جای متن و نوشتار است. شكرخواه که هم اکنون سردبیر همشهری آنلاین و رئیس موسسه مطالعات آمریکای شمالی و اروپا در دانشکده مطالعات جهان ، دانشگاه تهران است به پرسشهای شفقنا رسانه در همین زمینهها پاسخ داده است.
آیا شبکههای اجتماعی در میان رسانههای رسمی اطلاعرسانی میتوانند جایگاهی داشته باشند؟
شبكههای اجتماعی همان طور كه از نامشان پیداست ماهیت اجتماعی دارند؛ بنابراین گفتمان چندصدایی و متكثر حاكم بر آنها در اساس با "رسمیت" نه جور در میآید و نه همخوانی دارد. البته رسانه اجتماعی، میتواند رسمی عمل كند؛ اما شبكه اجتماعی نه. میدانید كه رسانه اجتماعی با شبكه اجتماعی فرق دارد ولی در ایران متأسفانه كلمات در عرصه فضای مجازی به سهو یا به سبب بیاطلاعی، به جای یكدیگر به كار برده میشوند. شبكه اجتماعی سوشال نتورك (Social Network) است و رسانه اجتماعی سوشال مدیا (Social Media).
عرض كردم سوشال مدیا میتواند رسمی باشد ولی سوشال نتورك، هرگز. از آنجایی كه رسانه اجتماعی، رسانهای است برای اجتماعیسازی سازمان و درگیر ساختن عوامل انسانی آن در کلیه فرایندها و رویهها و فعالیتهای یک سازمان، پس میتواند رسمی هم عمل كند؛ كه به نظر من این هم درست نیست مگر آنكه رسمیت را با سندیت و معتبر بودن برابر بدانیم.
نگاه شما به اینستاگرام چگونه است؟ چه جایگاهی برای آن قائلید؟
اینستاگرام هم یك شبكه اجتماعی است كه بر پایه اشتراكگذاری عكس متولد شده است. اینستاگرام به جای جنبه متنی - مثل مورد فیسبوك - بر جنبه دیداری استوار است و از متن در حد "مینی روایت" آن هم صرفاً در حد شرح كوتاهی برای یك عكس استفاده میكند.
اما از طرف دیگر وجود "هشتگ" در اینستا باعث شده كه قلمرو واژگانی ویژهای هم در این شبكه شكل بگیرد كه بسیار ارزشمند است و در اندازه یك "موتور جستجوی متا" عمل میكند. مثلاً شما كافیست با جستجوی هشتگ معماری در كسری از ثانیه به تصاویر تاریخی و معاصر معماری در جهان برسید یا تهران را جستجو كنید و تصاویری از تهران را ببینید كه به راحتی میتواند تصویری جامع از پایتخت ایران ارائه كند و این چیزی نیست جز محصول عكاسی اوربان (عكاسی شهری) و یا محصول عكاسی اتنوگرافیك (مردمنگارانه).
جایگاه اینستاگرام برای من از چند جنبه بسیار مهم است. اینكه شما را از لحاظ ارتباطات دیداری تربیت میكند؛ به شما كمك میكند به سرعت به سلایق مشابه خود برسید؛ باعث میشود همه بتوانند دغدغههای درونی خود را بیرونی كنند و به مفاهیم ذهنی خود از طریق عكس جنبه سازهای بدهند و این سازهها یا از ابتدا نقصهای خود را نشان میدهند و به كنار گذاشته میشوند یا اینكه در عمل میبینیم نه، اینها فقط دغدغههای ذهنی یك فرد نبوده بلكه از اهمیت اجتماعی هم برخوردار بودهاند.
و بالاخره بزرگترین تحولی كه اینستاگرام در سطح جهانی ایجاد كرده این است كه صنعت گرانقیمت عكاسی را به صنعتی فراگیر، ارزان و برای همه تبدیل كرده است. به عبارت بهتر عكاسی حرفهای و حتی ژانر مقتدر فتوژورنالیسم آن چنین ضربه مرگباری را هرگز تجربه نكرده بود.
شما در اینستاگرام عضوی فعال هستید، عکسهای زیادی دارید و به تمامی نظرات پاسخ میدهید، در نقش یک استاد ارتباطات، لازمه فعالیت در این زمنیه آشنایی و استفاده از امکانات بروز است؟ یا این فعالیت صرفا ناشی از علاقهای شخصی است؟
لطفا وادارم نكنید چیزهایی را بگویم كه نباید بگویم. راستش حوصله هم ندارم جوابگوی چیزهایی باشم كه پشیزی برایم اهمیت ندارند. متاسفانه برخی همكاران دانشگاهی ما انگار هر چه را كه بوی دیجیتالیسم و سایبر اسپیس میدهد؛ دشمن رشتههای ارتباطات و روزنامهنگاری میدانند. آنها میتوانند و آزاد هستند كه ده سال دیگر هم من را تكنولوژی زده بخوانند - كه البته دروغ میگویند - "تكنولوژی ترسی" خودشان را زیر لایه تكنولوژی زدگی من پنهان میكنند. ولی بالاخره شمای روزنامهنگار واقعا چطور به این مصاحبه با من رسیدید؟ مگر اول به من ایمیل نزدید و مگر من جواب ندادم كه "دخترم وقت ندارم"؛ اما شما وظیفه حرفهایتان را چطور دنبال كردید؟ آمدید و در پیج اینستای من در برابر چشم همه نوشتید "آقا جوابهای من چیشد؟" من هم در همان پیجم در اینستا نوشتم باشد ولی از پرسشهایت كم كن. خوب حالا هم رسیدید به جوابهایتان. چرا؟ چون با مهارتهای زندگی دیجیتال آشنا هستید. اما با كمال تاسف بسیاری از همكاران دانشگاهی نه بلاگ دارند و نه اكانتی در جایی و بعید هم میدانم بدانند الان شما درباره چه چیزهایی دارید از من پرسش میكنید. من فقط همین را بگویم كه این دنیای دیجتالی معاصر منتظر هیچكس نمیماند.
استفاده از اموجی در صفحه شما پررنگ است، برخی تا آنجا پیش میروند که اموجی را زبان میدانند، شما چه جایگاهی برای آن در ارتباطات مکتوب قائل هستید؟ یا چه سهمی برای انتقال مطلب از طریق آنها قائل هستید؟
خیلی خوشحالم كه شما همكار جوان من به خوبی تحولات ارتباطی معاصر را دنبال میكنید. ببینید اموجی یكی از صورتهای اماتیكن (emoticon) یا همان ایكنهای عاطفی است و بهتر است بگویم اموجیها كه حالا به صفحه كلید هم تبدیل شدهاند عملا چیزی نیستند جز نشانه.
بگذارید بگویم كه از دیدگاه نشانه شناسهایی مثل "چارلز سندرس پرس" نشانهها میتوانند چند نوع باشند یكی اینكه شمایل (icon) باشند - بر اساس شباهت: مثل صدای تیک تاک برای ساعت - و یا نمایه (index) باشند بر اساس ارتباط آنها با واقعیت: - - مثل علامت قاشق و چنگال در علائم راهنمائی و رانندگی که نمایه نزدیک شدن به رستوران است - و یا در یك حالت سوم جنبه یك نشانه عمومی یا کلی را داشته باشند به نام نماد (symbol) و فقط در این نماد است که معنا به مخاطبان و یا برداشت کننده از آن علامت مربوط میشود. حال آنکه در دو حالت اول معنا جنبه کانالیزه شدهای دارد.
به گمانم اموجیها همان شمایلهای مورد نظر در این بحث نشانهشناختی باشند. اما كاربردشان در اینستا مثل سایر فضاهای اجتماعی وب مبتنی بر یك اصل پایهای در زبانشناسی است كه به ان اصل "حداكثر كمكوشی" میگوئیم. مثلا شما هیچوقت نمیگوئید شنبه؛ بلكه به دلیل همان اصل حداكثر كم كوشی میگوئید شمبه! نمیگوئید دست نزن، میگوئید دس نزن.
به نظرم سرعت انتقالی كه در اموجیها هست به كمك اصل كم كوشی آمده و باعث رواج آنها شده است. حق با شماست من واقعا به خاطر تدریس و روزنامهنگاری به مدیریت زمان نیاز دارم و راست میگوئید زیاد از اموجیها استفاده میكنم :-)
منبع: وبسایت شفقنا رسانه