تبلیغات در مدیانیوز

 

آخرین اخبار


- چرا «اکونومیست» نداریم؟
- پشت‌ پرده تجارت «لایک» و «فالو» در ایران
- کتاب جدید: سیاست‌گذاری و مدیریت رسانه
- سه دایره روزنامه‌نگاری بحران
- کتاب جدید: سیاست‌ و رسانه در دموکراسی‌های نو ظهور
- برگزاری کنفرانس بین‌المللی روزنامه‌نگاری، تبلیغات و مطالعات رسانه در تایوان
- برگزاری کنفرانس اروپایی رسانه، ارتباطات و فیلم در انگلیس
- کتاب جدید: دین و مبانی ارتباطات
- رسانه‌هایی که حضورشان در نمایشگاه مطبوعات قطعی شد
- رابطه فیس‌بوک و آژانس‌های جاسوسی آمریکا زیر ذره‌بین اروپا

 

گروه خبری: بزرگداشت

تاریخ ارسال: یکشنبه، 17 آذرماه 1392  

 

در سوگ استاد معتمدنژاد، آنكه هميشه با ما بود

 
 

اميد علي مسعودي 

 
 

اميد علي مسعودي * - در چهاردهمين روز سومين ماه خزان 1392خبري سخت مرا آزرد. خبركوتاه بود: دكتر معتمدنژاد به ديار باقي شتافت. كوتاه بود و كوبنده، تمام خاطرات خـوب شاگـردي‌ام را غم و اندوه پوشاند و كلمات سربي پياپي از آسمان باراني تهران بر سر و رويم باريدن گرفت. اشك مدام نه از دو ديده كه از قلب اندوهگينم. قلبي كه مالامال عشق استاد است همنوا با ابر پاييزي سرازير شد. اكنون استاد مهربان ما بي‌خبر ما را تنها گذاشت و رفت... قرار بود همين شنبه هفته بعد او را كه ديگر در اغمايي سهمگين فرو رفته بود دوباره بيدار كنيم: مراسم نكوداشت در دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه علامه طباطبايي. دكتر هادي خانيكي يكشنبه گذشته سر ميز ناهار در دانشكده خبر نكوداشت را داد. اما دريغ و درد كه شنبه نكوداشت؛ بي ‌او به شنبه عزا مبدل شد. بگذاريد صميمانه اعتراف كنم: خداوند رحمان در حق من بزرگي‌هاي فراواني روا داشته است از جمله نعمت شاگردي استاداني چون: حضرت آيت‌الله جعفر سبحاني كه در دوران دبستان و در خرم‌آباد و شب‌هاي رمضان دركلاس تفسير قرآنش به من آموخت كه چگونه براي مولا اميرالمومنين علي(ع) بنويسم و در جمع حاضران در مسجدجامع سخن بگويم. استاد علامه جعفري رحمت‌الله عليه كه در دانشگاه تهران افتخار شاگردي‌اش را داشته‌ام و در همين دانشگاه پاي درس استاداني چون غلامحسين صديقي پدر جامعه‌شناسي ايران و دكتر باقر ساروخاني و دكتر علي اكبر فرهنگي نشسته‌ام و بهره‌ها برده‌ام. اما آشنايي من با دكتر معتمدنژاد افزون بر حلاوت شاگردي‌اش، شيريني رفاقت را هم داشته است. او براي من يك پدر بود. من با او سال‌ها زيسته و چون نهالي خرد در كنارش باليده‌ام. داستان سوگواري امروز من اين‌گونه رقم خورد: من به طور تصادفي از جبهه جنگ تحميلي گزارش‌نويس روزنامه‌ها شدم، جامعه‌شناسي مي‌خواندم اما يك روز در سال 1368 در زير سقف تحريريه كيهان همكار خوبم دكتر مهدي فرقاني كتابي را براي معرفي در صفحه ادب و هنر به من سپرد، بي‌درنگ خواندمش همه‌اش به دردخور بود: روزنامه‌نگاري با فصلي جديد در بازنگري روزنامه‌نگاري معاصر، كلمه به كلمه‌اش را خواندم و وقتي آخرين سطر كتاب تمام شد، به دو تصميم مهم در زندگي‌ام رسيدم: اول ديدن استاد معتمدنژاد و دوم ادامه تحصيل در رشته ارتباطات. در يكي از روزهاي آفتابي زندگي‌ام در سال 1369به ديدار مولف كتاب در دانشكده علوم اجتماعي شتافتم. استاد در همان ديدار اول با متانت هميشگي‌اش و با وقار خاصي كه در نشست و برخاستش داشت مرا شيفته خود كرد. از آنچه در معرفي كتاب‌شان نوشته بودم تشكر كردند. شگفتا! تقريبا بيشتر نوشته‌هاي مرا در كيهان خوانده بود و شناختي نسبي از قلم من داشت و همين كافي بود تا مشوق من در ادامه راه باشد. براي كنكور ارشد خواندم و در علامه قبول شدم. چهار ترم درس‌هاي استاد نگاه من را به خودم و جهان پيرامونم عوض كرد. او در دوره چهار ساله بعدي و در دوره دكترا هرچه بيشتر مرا با مطالعات انتقادي آشنا كرد. ارتباطات و توسعه، آزادي مطبوعات و حقوق روزنامه‌نگاران را از او آموختم. از همه مهم‌تر حقوق ارتباطات و ارتباطات و روابط بين‌الملل، اخلاق حرفه‌يي و همه و همه درس‌هاي خوب زندگي‌ام را او به من آموخت. او بر من منت گذاشت و استاد راهنماي رساله دكترايم شد. چه افتخاري است شاگردي‌اش براي من. يك روز از موضوعي بسيار ناراحت به اتاق كوچكش رفتم، همه حرف‌هايم را كه بوي يأس و نوميدي داشت صبورانه شنيد و با دل دريايي‌اش گفت: «شما اميد ما هستيد! كار را پيگيري كنيد». همين فرمان آتشين من را به حركتي اميدوارانه واداشت و در آن مشكل لاينحل به موفقيت رسيدم. پس او فقط استاد يا دوست من نبود او پدر من بود. اگر آن روز كه از سفر حج بازگشتم و همان سوغاتي را كه براي پدرم آوردم براي او هم به سوغات آوردم حقش بود. اگر امروز همسر گرامي‌ام با شنيدن خبر هجرت استاد اشك مي‌ريزد و سوگمندانه حسرت مي‌خورد حق دارد. او عضوي از خانواده من و خانواده بزرگ ارتباطات در ايران و جهان بود. آن روز كه براي تدريس به بيرجند رفته بودم، شوق ديدار زادگاه استاد من را كيلومترها به روستاي مود برد، مود همان سادگي و صميميت استاد را داشت با امامزاده‌يي بربلندي كوه مشرف بر روستا و در روستا چشم‌اندازي از افق بي‌پايان يك دشت بزرگ... همان روز راز بزرگي استاد را در دل روستا و آدم‌هايش جست‌وجو كردم و بيشتر از پيش به استاد عشق ورزيدم. دريغ و درد كه در بازگشت استاد گله كرد كه چرا رفتنم به مود را به ايشان نگفته‌ام! استاد مي‌گفت: به من مي‌گفتي تا به فاميل‌هايم مي‌گفتم از شما پذيرايي كنند و من با افسوس گفتم استاد يادتان مي‌آيد روزي كه مي‌خواستم به پاريس بروم از شما خواستم تا من را به يكي از استادان دانشگاه سوربن معرفي كنيد، فرموديد همكاران من همه بازنشسته شده‌اند و... استاد گفتند ولي اقوام من كه در مود بازنشسته نشده‌اند؟!... باور كنيد بهترين لحظات زندگي من در همان حياط قديمي و دلباز منزل استاد گذشته است با همان بحث و فحص‌ها چاي وقهوه... و بعدها كه استاد به منزل جديد رفتند و من هم گرفتار دانشجويانم شدم ديگر چنين توفيقي از من و خيلي از مريدانش سلب شد. اما او در شكل‌گيري دانشكده ارتباطات دانشگاه سوره حقي عظيم بر گردن من دارد، اگر حمايت‌هاي او نبود امروز دانشجويان كارشناسي و ارشد سوره زير يك سقف جمع نمي‌شدند. در ايام كسالت روزافزون استاد، به ديدار‌هاي كوتاهش در همايش‌ها دلخوش بوديم و او با همه ناخوشي‌هاي جسمي‌اش به جمع ما شاگردان دلخسته‌اش مي‌آمد؛ در اين روزهاي آخر همه‌مان دلهره داشتيم و نگران سلامتي‌اش بوديم. استاد چون شمعي سوخت و به ما روشني بخشيد ما پروانگان كويش بوديم... و سرانجام استاد ما را تنها گذاشت و به ديدار دوست رفت... اكنون تسلا‌دهنده ما در روزهاي سخت عزا در كنار ما نيست... بگذاريد با شوربختي اعتراف كنم در آن روز تلخ 24 خرداد 1389 كه سيه‌پوش فرزند عزيزم بودم، استاد معتمدنژاد در كنار خانواده‌ام بود و تسلي‌بخش ما و امروز كه او نيست... نمي‌دانم كدامين مهربان يار تسلي‌بخش ما خواهد بود... جز حضرت دوست... اين سوگ عظيم را به خانواده خوب استادم به ويژه به همسر گرامي‌شان، فرزندان داغديده‌اش برادر عزيزم وحيد معتمدنژاد، خواهر خوبم دكتر رويا معتمدنژاد تسليت مي‌گويم و خودم را در اين سوگ عظيم با خانواده ارتباطات ايران به ويژه همكلاسي‌هايم در ارشد و دكترا و همكارانم درهيات علمي دانشگاه، شريك مي‌دانم و از خداي بزرگ براي آن استاد همام آمرزش و رحمت و براي بازماندگان صبر جميل و اجر جزيل خواستارم.

* عضو هيات علمي دانشگاه سوره

منبع: روزنامه اعتماد

 
 

ارسال مطلب به:

Cloob del.icio.us  Digg    
 

 

 

 رسانه‌های جمعی | رسانه‌های اجتماعی | رسانه‌های دیجیتال | رسانه‌های شخصی | روزنامه‌نگاری | علوم ارتباطات | زندگی رسانه‌ای | تبلیغات | سازمان‌های رسانه‌ای | رویدادها

صفحه اول |
راهنمای روزنامه‌نگاران | راهنمای دانشگاه و آموزش | رسانه‌های اجتماعی | برچسب‌ها | پیوندها | نقشه ‌سایت | تبلیغات | درباره ما | RSS

 
 
صفحه اول
رسانه‌های جمعی
رسانه‌های دیجیتال
رسانه‌های شخصی
رسانه‌های اجتماعی
سازمان‌های رسانه‌ای
رویدادهای رسانه‌ای
زندگی رسانه‌ای
علوم ارتباطات
روزنامه‌نگاری
تبلیغات
 
خبرنامه

با وارد کردن ایمیل و مشترک شدن در خبرنامه، مطالب روزانه ارسال می‌شود

 

 

 

 
info-at-medianews.ir Feed Google Plus Twitter Facebook