مینو بدیعی، از شاگردان دکتر کاظم معتمدنژاد دربارهی او گفت: چگونه میتوان از فرهیختهانسانی نوشت و یاد کرد که دستهایش جوهره دانش بود و پاهایش رهرو عشق و کلامش ایستادگی و امیدواری و گامهایش پرطنین و ماندنی ...
این روزنامهنگار در یادداشتی که در اختیار خبرنگار رسانه خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) قرار داد، دربارهی او و خاطراتش از استاد معتمدنژاد، اظهار کرد: چگونه میتوان از نیکواستادی نوشت که یک عمر پژوهش دانش تتبع و آموزش و ... را فرا راه خود داشت و تا آخرین ماههای عمرش یکدم از تلاش برای تأثیرگذاری در علم پیشرو علوم ارتباطات اجتماعی بازنیایستاد ...
او را پدر علم ارتباطات و روزنامهنگاری نوین نامیدهاند که شایستهی این نام و این اعتبار بسیار بالاست، زیرا یکتنه در طول سالها در برابر سدها و موانع بسیار ایستاد و هرگز عزم جزمش را به کناری ننهاد و هرگز نومید نشد ...
از سالهای قبل که او را در کسوت یک استاد جوان و فرهیخته بهعنوان یک دانشجوی تازهسال دیدم چهرهی مصمم و گامهای پویای او را در عرصهی علم ارتباطات هرگز اندکی تزلزل یافته ندیدم. او در هرشرایطی با کار و تلاش خلاقانه وسیع خویش و با کوششها و مجاهدتهای بیپایانش در راه علم مینوشت تدریس میکرد و دانشجویانش را تا حد استادی ممتاز علوم ارتباطات راهنما بود ...
بدیعی در ادامه گفت: از سال 1350 که بهعنوان دانشجوی سال اول رشتهی روزنامهنگاری از دبیرستان وارد محیط دانشگاه شده بودم سیمای برجستهی دکتر کاظم معتمدنژاد در سمت معاون پژوهشی دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی سابق آنگونه بر ذهن و فکر من اثر گذاشت که روزنامهنگاری برایم بهترین حرفهی دنیا، پویاترین و کارسازترین شغل علم و هنر درآمد.
استاد از همان روز اول با تشریح نقش اجتماعی و سترگ روزنامهنگاری به من و سایر دانشجویانش آموخت که تحریریهی روزنامه، مکان مقدسی که در آن وجدان اجتماعی جامعه نهفته است گویی در این تحریریه میلیونها صدا و آوا از گوشه و کنار این سرزمین با قلم روزنامهنگار و خبرنگار همراه است و روزنامهنگار در برابر جامعهای مسوول است که قلم را به او سپرده است ...
دکتر کاظم معتمدنژاد به همهی دانشجویانش آموخت که نمیتوان بدون اندیشه، بدون فکر، بدون تحقیق و پژوهش و بدون استفاده از دستاوردهای علمی در هر زمینهای بهسراغ مسائل و رویدادهای مختلف حتی یک خبر محض رفت. همهجا دانش بینش و نگاه البته بیطرفانه روزنامهنگار همراه اوست.
روزنامهنگار از یکسو در برابر وجدان اجتماعی جامعه مسوول است و از سوی دیگر، در برابر خبری که باید با جوهرهی جانش درهم بیامیزد تا هزاران و گاه میلیونها مخاطب در برابر این خبر احساس شکفتگی و کسب اطلاعات بیشتر کنند از اینرو است که همواره دکتر معتمدنژاد چه در آثار مکتوبش و چه در بیانش در کلاسهای درس میگفت، خبر بیطرف اما تفسیر آزاد است یعنی تا زمانی که شش عنصر اصلی خبر که مبتنی بر واقعیت محض هستند از سوی خبرنگار کشف نشده و به آن پاسخی داده نشود نمیتوان سراغ تفسیر رفت و لذا باید حتی تا پای جان برای واقعگرا بودن و رئالیست بودن خبر کوشید ...
دکتر کاظم معتمدنژاد سبکهای گوناگون خبرنویسی را آموخت و از نحوهی مصاحبه و تکنیکهای آن سخن گفت و از گزارشنویسی و تکنیکهای آن حرف زد و همینطور اصول مقالهنویسی و همه تکیه بر علم و دانش مدرن روزنامهنگاری و ...
دکتر کاظم معتمدنژاد در دهها اثرش از حقوق مطبوعات، آزادیهای مدنی، اعلامیههای جهانی دربارهی آزادی بیان، روش تحقیق و تحلیل محتوا و... و ... سخن گفت دهها کتاب و صدها مقاله علمی نوشت. در ایران و اروپا تدریس کرد و ...
او استادی بیبدیل بود که جوهرهی تلاشهایش و ثمرهی اندیشهاش را هیچگاه در کلاسهای درس محبوس نمیکرد و آن را به جامعه عرضه میکرد ...
از این رو بود که همواره از نظام صنفی حرفهای روزنامهنگاران و استقلال آنان و از ضرورت اعتبار حرفه روزنامهنگاری در حد وکالت پزشکی و داشتن قوانین صنفی خاص مطبوعات و روزنامهنگاران سخن میگفت.
الگوی او برای روزنامهنگاری نوین، الگویی تکثرگرا، چند وجهی مبتنی بر آزادی بیان، رفع سانسور و محدودیتهای مطبوعاتی و جایگزینی نظام تنبیهی به جای نظام پیشگیری یا نظام دادن حق امتیاز برای انتشار یک نشریه بود. او همواره اعتقاد داشت که نظام مطبوعاتی کشور خود را باید از چنبرهی سیستم دادن امتیاز برای انتشار نشریه رها کند زیرا فقط چند کشور محدود در دنیا هستند که برای انتشار نشریه مجوز میدهند و ایران هم از جملهی آنهاست.
او بارها و بارها بر روزنامهنگاری توسعه و روزنامهنگاری انتقادگرا تأکید میکرد و یکی از راههای پیشرفت روزنامهنگاری را در کشور گسترش ازادی بیان و پیافکنی روزنامهنگاری انتقادگرا میدانست.
او در بخش پایانی افزود: بررسیها و تحقیقات بیشمار او دربارهی تاریخچهی روزنامهنگاری در جهان به همه دانشجویان و سایر دانشپژوهان میآموخت که راه آزادی و استقلال مطبوعات هرچند دشوار و سخت، اما دستیافتنی است و در عصر شبکههای اجتماعی، روزنامهنگاری سنتی نیز با پوشیدن لباس مدرنیسم و پست مدرنیسم و بهرهگیری از ابزارهای نوین قادر است که همچنان که در دورههای مختلف تاریخی اثرگذار بوده در این عصر نیز اهمیت و ماندگاری خویش را حفظ کند.
تلاشهای علمی و مجاهدتهای استاد معتمدنژاد آنگونه زیاد است که در این مختصر نمیگنجد و باید گفت در کنار همه این امتیازات علمی روحیه انسانیت بالای این استاد بزرگ آنقدر درافشانی میکند که همه کسانی که گرد شمع وجود او بودند از محبت و مهری در حد نه فقط استاد بلکه یک پدر برخوردار میشدند. جایگاه دکتر کاظم معتمدنژاد در نظام ارتباطی امروز ایران و عرصهی روزنامهنگاری همواره پاینده و برقرار باد.