حدود ده سال پیش دانشکده بیزینس هاروارد مقالهای نوشته شده توسط «نیکولاس کار» را منتشر کرد که در آن استدلال کرده بود، "IT اهمیت ندارد"، به عنوان مثال وجود آن برای شرکتها مزیت استراتژیک ایجاد نمیکند. تعداد زیادی از اپلیکیشنهای IT وجود دارد- برای مثال سیستمهای گزارش هزینهها و مزایای ثبت نامهای آنلاین- اما اگر IT منحصرا مهم نیست و مزیت محسوب نمیشود، پس چگونه میتوان موفقیت گوگل را توصیف کرد؟ شبکهای گسترده که از یک پروژه دانشجویی آغاز شد و به درآمد سالانه بیش از 50 میلیارد دلار رسید و در این راستا از IT برای ارائه الگوریتمهای ابتکاری خود استفاده کرده است.
اخیرا تحقیقاتی با این موضوع توسط «ویل فارست» انجام گرفته است. وی که مدیر McKinsey & Compan و یکی از متخصصان برتر جهان در حوزه ارزشآفرینی در کسب وکار توسط IT محسوب میشود، به تحقیق در راستای روشن کردن این موضوع پرداخته که آیا فناوری اطلاعات مهم است یا نه؟ و اگر چنین است، چگونه؟ مبنای تحقیقات او بر تمایز قائل شدن میان روشهای قدیمی مانند اتوماسیون کار با روشهای جدید مثل محصولات و خدمات دیجیتال، ابزارهای همکاری تیمی و دگرگونی در مدلهای کسب وکار، استوار است.
قبل از اینکه به دیدگاه فارست در این زمینه بپردازیم، اجازه دهید ابتدا مواضع مخالف آن را مشخص کنیم: استدلال نیکولاس کار به بیان ساده این است که IT اهمیت زیادی ندارد چراکه در همه جا حضور دارد و به شکل امکاناتی مشابه در دسترس همگان است، در صورتیکه آنچه موجب مزیت استراتژیک یک منبع میشود کمیاب بودن آن است، نه حضور فراگیر آن.
به عبارتی اگر همه شرکتها دسترسی یکسانی به سرورها، شبکهها، ذخیرهسازهای اطلاعات و نرمافزارها داشته باشند، پس هیچ یک از این شرکتها نمیتوانند ادعا کنند که با استفاده از این خدمات به سطحی بالاتر از سایرین دست یافتهاند. اگر این ادعا درست باشد پس IT تنها تمرکزی برای مدیریت منظم هزینهها محسوب میشود و از این طریق میتواند مزیت رقابتی ایجاد کند.
از سوی دیگر مارک اندرسون، مبتکر وب و سرمایهگذار در حوزه فناوری اطلاعات، ادعا میکند: "IT درحال خوردن جهان است" و از صنایع متعددی نام میبرد که از طریق IT به "تصویرسازی مجدد [1]" کسبوکار خود پرداختهاند. برای مثال ویکیپدیا پایانی برای چاپ دانشنامه بریتانیکا بود، یا مثلا زمانی که آمازون به خانهها و کسب وکارها وارد شد، Borders، خردهفروشان بینالمللی کتاب و محصولات موسیقی در سراسر جهان را در دوران افول خود قرار داد. به علاوه برخی توانمندسازیها مانند رایانش ابری، امکان کار با دادههای بزرگ، پهنای باند، رسانههای جمعی و ظهور اینترنت در حال سرعت بخشیدن به روند این "تصویرسازی مجدد" است، که اغلب منجر به تحولات عظیم در کسب وکار میشود.
برای اینکه رقیبان نتوانند با تصویرسازی مجدد محصولات یا شرکت شما باعث انحلال آن شوند، IT میتواند یک راه حل اساسی در تدوین و اجرای استراتژی باشد و یک ناحیه کلیدی برای سرمایه گذاری.
برای اینکه بتوان در شکاف بین این دو دیدگاه پلی ایجاد کرد، به گفتگو با فارست پرداختیم، کسی که معتقد است شرکتها باید بین «IT قدیمی» و «IT جدید» تمایز قائل شوند، براساس این نظریه IT قدیمی کسبوکار را به سمت اتوماسیون نیروی کار، ارتقاء بهره وری فردی کارکنان و انجام محاسبات در مقیاسی که انسان توانایی انجام آن را ندارد، رهنمون میسازد و IT جدید بر تولید محصولات و خدمات دیجیتال، ارتقاء بهرهوری تیمی و تحول در مدلهای کسب وکار تمرکز دارد. موارد مربوط به IT قدیمی همه کسب وکارها را بهطور یکسان به سطحی ارتقاء داده که قرارگیری در پایینتر از این سطح به معنی خروج از میدان رقابت است؛ IT جدید میتواند منبعی برای ایجاد تمایز رقابتی و دستیابی به ثروت شگرف باشد.
از نظر فارست، تقریبا تمام منافع حاصل از اتوماسیون نیروی کار- مانند جایگزین کردن اپراتورها در بخش تماس مرکزی با سیستم پاسخگویی خودکار یا جایگزینی کارگران خط مونتاژ با روبات- قبلا در بسیاری از حوزههای نیروی کار بدست آمده است.
تحقیقات فارست نشان میدهند که پیشرفتهای مربوط به بهرهوری فردی کارکنان- مانند استفاده از کامپیوترهای رومیزی برای آنالیزهای مالی و مستندسازی- تنها پاسخگوی 10 درصد از دانش مورد نیاز برای ارتقاء بهرهوری کارکنان است در حالیکه در چند سال گذشته 30 درصد بود.
در چند دهه اخیر تنها بخش کوچکی از مشکلات محاسباتی سازمانها با موفقیت حل شدهاند و حتی استفاده از سوپرکامپیوترها در این راستا نیز عموما در بخشهای دولتی کاربرد داشتهاند، در حالیکه IT روندی خطی و تکاملی را در پیش گرفته است. برای مثال شرکتهای هواپیمایی بلیط الکترونیکی را جایگزین بلیط کاغذی کردند.
فارست اکیدا توصیه میکند که مدیران ارشد باید بر« IT جدید» متمرکز شوند، که در ادامه به برخی مظاهر آن اشاره میشود:
خدمات و محصولات دیجیتال
بهصورت کاملا مجازی یا تنها با زیرساختهای دیجیتال- زیرمجموعهای از «IT جدید» محسوب میشوند که توانسته مثالهای زیادی از ایجاد ثروتها و ارزشهای عظیم از طریق آیکونهای کاملا دیجیتال را فراهم آورد، مانند گوگل، فیسبوک یا توییتر. حتی کسبوکارهای کاملا فیزیکی نیز میتوانند محصولات دیجیتال ارائه دهند یک مثال مشخص در این زمینه Netflix است که به توزیع فیزیکی DVD از طریق جریان آنلاین میپردازد. یک مثال جالب دیگر نیز «نایک»، نام تجاری مشهور پوشاک ورزشی است که به ارائه اپلیکیشنهای ورزشی مانند “SportWatch” و “SportBand” برای گوشیهای هوشمند و با نام Nike+ پرداخت و از این طریق هم به یک منبع درآمد جدید دست یافت و هم شهرت نام تجاری خود را گسترش داد. در کنار این شیوههای مستقیم در ارائه خدمات و محصولات روشهای مختلف دیگری برای کسب درآمد وجود دارد مانند: تبلیغات،freemium [3 ، in-app purchases [2 ، کالاهای مجازی و امثال اینها. با بهکارگیری این ابتکارات میتوان با واسطههای فیزیکی کمتر و دستیابی به مشتریان بیشتر به بازگشت سرمایه سریعتر دست یافت.
رشد بهرهوری تیمی
عاملی است که به پیشنهاد فرصتهایی فراتر از بهرهوری کار فردی میپردازد. چه برای همکاری داخلی و چه همکاری در سراسر زنجیره تامین یا میان شرکتهای موجود در یک شبکه. چنین همکاریهایی با ابزارهای استانداردی که برای به اشتراکگذاری اطلاعات ایجاد شدهاند ممکن میشود، مانند اپلیکیشنهای تحت وب که مایکروسافت آفیس ارائه میدهد یا Google Docs که امکان اصلاح و به اشتراکگذاری ساده اطلاعات را در اختیار کاربران قرار میدهد.
تحول در مدلهای کسبوکار
قدرتمندترین استفاده از IT محسوب میشود. آمازون، مثالی واضح از کاربرد این قابلیت است که فارست به پنج اهرم که در راستای این تحول استفاده کرده اشاره میکند:
-بهینهسازی در تولید و عملکرد
برای مثال آمازون در این راستا به گسترش و پیادهسازی سیستم Kiva پرداخت که در آن با استفاده از تعداد زیادی ربات که توسط یک کامپیوتر مرکزی کنترل میشوند به اجرای این ایده پرداخته شده که در انبار کالا به جای کارگران، کالاها وادار به حرکت شوند و از این طریق زمان انجام سفارشات را به دقیقه کاهش دادهاست.
-حذف واسطهها
از میان برداشتن ناشران و ایجاد ارتباط مستقیم میان نویسندگان و مشتریان و دستیابی به بخش بزرگی از درآمد صنعت از این طریق.
- ایجاد مدلهای جدید برای کسب درآمد
ایجاد خدمات مبتنی بر وب در آمازون که برای مثال به اجاره دادن منابع رایانش ابری میپردازد.
-شکلدهی به ترجیحات مشتریان
مثلا از طریق رواج استفاده از دادههای بزرگ و ارائه پیشنهاداتی به مشتریان برای خرید محصولات.
-تحول در بازارهای محروم از خدمات
توجه به کتابفروشان پراکنده و ایجاد یک فروشگاه مجازی واحد برای مشتریان آنها.
اگرچه آمازون نمونهای موفق از کمپانیهای بهنسبت جوان و با فنآوری بالا برای بهکارگیری «IT جدید» است، شرکتهایی با سابقه دیرینه نیز میتوانند این دیدگاهها را بهکارگیرند. فارست توصیه میکند که نباید فناوری اطلاعات را تنها بهعنوان روشی برای کاهش هزینه یا افزایش بهرهوری در نظر گرفت، بلکه وسیلهای است برای ایجاد کسبوکارهای جدید دیجیتال و تحول در کسبوکارهای موجود برای دستیابی به سودآوری و جریانهای درآمد جدید.
توضیحات:
[1] در مورد مفهوم تصویرسازی مجدد (Re-imaginingt)، در یکی دیگر از مقالات منتشر شده در همکاران سیستم (کسبوکار دیجیتال: «تصویرسازی مجدد» بجای مهندسی مجدد) توضیح مشروحی ارائه شده است
[2] نوعی خرید محصول مخصوص اپلیکیشنهای موجود در تلفن همراه است به این صورت که در هنگام استفاده از یک اپلیکیشن برای دسترسی به محتوا یا برخی ویژگیهای خاص آن باید پول پرداخت کرد.
[3] یک مدل کسبوکار است که در آن یک محصول خاص (اغلب از نوع دیجیتال مانند نرمافزار، بازی و خدمات تحت وب) در سطوح پایینتر به صورت رایگان در اختیار مشتریان قرار میگیرد و برای استفاده از ویژگیهای پیشرفتهتر محصول از استفادهکنندگان پول دریافت میکنند.
منبع: همکاران سیستم از فوربس