پدرام الوندی - استاد نادیدهام، دکتر مجید تهرانیان درگذشته است. وقتی خبر فوت را شنیدم، اول از همه، رنجی که او از هموطنانش کشید، از ذهنم گذشت. ولی ترجیح میدهم به جای اینکه داستان را از دشمنان تهرانیان شروع کنم، مانند خود او که شخصیتی بلندنظر داشت، از ویژگیهای مثبت و سازنده او که بر من اثرگذاشتند، بگویم.
به نظرم و با شناختی که از ایشان پیدا کردم، تهرانیان چند چهره مهم داشت، که او را فارغ از دشمنان بزرگی که داشت و دارد، فردی مهم و اثرگذار در تاریخ ایران میکند، فردی که قدرش نادیده گرفته شده است.
چهره اول: تهرانیان توسعهگرا
تهرانیان همیشه نسبت به توسعه و آینده ایران وفادار دغدغهدار بود. او در همان سالهای پیش از انقلاب، تحول چند ضلعی پیشرو را با یافتههای علمی حدس زده بود. او همان سالها از ضعف سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران و فاصلهاش با مردم باخبر بود. از نفوذ رسانههای مذهبی مطلع بود و به عنوان که دانشمند علوم اجتماعی دردِ ناشی از زایش زودهنگام مدرنتیه به دست حکومت پهلوی را در لایههای اجتماعی، مذهبی ایران شناسایی کرده بود و میدانست که آن حکومتی که مدیران و کارکنان مهمترین رسانهاش کوچکترین اعتقادی به آن ندارند، ماندنی نیست. تهرانیان از کسانی بود که مطالعات تطبیقی توسعه را آغاز کرد. برای شروعش ایران و ژاپن را هم برگزید و به نتایج شگفتانگیزی در مشترکات فرهنگی و زمینههای تفاوت در توسعه ایران و ژاپن رسید. در همان زمان از سرآمدان فرهنگی ایران، درباره تحولات پیشرو پرسید و در نهایتش برنامه آیندهنگری رادیو و تلوزیون ایران را نوشت و به کمک مدیر وقت سازمان آن را به یکی از برنامههای پیشرو در این حوزه تبدیل کرد.
چهره دوم: تهرانیان آکادمیسین
تهرانیان به لحاظ دانشگاهی و آکادمیک شخصیتی تمام عیار بود. استادم دکتر هادی خانیکی او را سرآغاز توسعه پژوهشمحور علوم ارتباطات، در برابر توسعه آموزش محور دکتر معتمدنژاد پس از انقلاب، میداند. علاوه براین زیرساختی که او در پژوهشگاه علوم ارتباطات و توسعه فراهم کرد، همکاران پرآوازهای چون الهیو کاتز و دانیل لرنر و که و که را به ایران آورد و توسعه ارتباطات در ایران را همپای نهادهای آکادمیک روز دنیا پیشبرد. علاوه بر این و در فازی وسیعتر تهرانیان در کنار اندیشمندان دیگری چون دکتر فیوضات مطالعه و اجرای طرحی را پیش بردند که به تاسیس و راهاندازی دانشگاه ابوعلی سینای همدان به عنوان اولین الگوی دانشگاه ایرانی منجر شد. دانشگاهی که طراحی رشتهها و دروس و سرفصلهای آن براساس مطالعه و نیازسنجی آموزش و پژوهشی در آموزش عالی ایران صورت گرفته بود و بنابود هر دانشجویی پیش از هرچیز بداند که نیاز توسعه کشور چیست و چرا به دانش او در این چرخه یکپارچه توسعهای نیاز است.
چهره سوم: تهرانیان صلحطلب
تهرانیان سالهای زیادی از پژوهشهایش را به مطالعه درباره صلح گذراند. چرا که لابد، به خوبی دریافته بود که بدون صلح، هرگز راهی به آینده و فردای خوب جهان نیست. برای کسی که دغدغه توسعه دارد، فردا از امروز پراهمیتتر است و همین اهمیت افزون بود که او را در صلح نیز چهرهای مطرح با آثار خواندنی و مرجع برای دانشگاهیان ساخت.
این سه چهره پردغدغه، درک اندکی بود که من از استاد مرحومم داشتم و از روی دِینی که برگردنم بود نوشتم. برای آرامش روح ایشان دعا میکنم. خدا ایشان را رحمت کند.