تبلیغات در مدیانیوز

 

آخرین اخبار


- چرا «اکونومیست» نداریم؟
- پشت‌ پرده تجارت «لایک» و «فالو» در ایران
- کتاب جدید: سیاست‌گذاری و مدیریت رسانه
- سه دایره روزنامه‌نگاری بحران
- کتاب جدید: سیاست‌ و رسانه در دموکراسی‌های نو ظهور
- برگزاری کنفرانس بین‌المللی روزنامه‌نگاری، تبلیغات و مطالعات رسانه در تایوان
- برگزاری کنفرانس اروپایی رسانه، ارتباطات و فیلم در انگلیس
- کتاب جدید: دین و مبانی ارتباطات
- رسانه‌هایی که حضورشان در نمایشگاه مطبوعات قطعی شد
- رابطه فیس‌بوک و آژانس‌های جاسوسی آمریکا زیر ذره‌بین اروپا

 

گروه خبری: مدیریت و سیاست گذاری رسانه

تاریخ ارسال: جمعه، 7 مهرماه 1391  

 

عقلانیت رسانه‌ها در جنگ و صلح

 
 

دفاع مقدس و رسانه‌ها در گفت‌وگو با فریدون وردی‌نژاد 

 
 

از كشوری كه تازه از یك انقلاب سیاسی سر برآورده و در كنار دشواری‌های ریز و درشت، مورد تهاجم همسایه متجاوزش قرار گرفته نمی‌توان انتظار داشت در عرصه تبلیغات و مدیریت رسانه‌یی موفق باشد، اما دكتر فریدون وردی‌نژاد معتقد است به دلیل عقلانیت حاكم و تعامل خوب رسانه‌ها با مردم، رسانه‌ها از این بزنگاه با كارنامه قابل قبولی عبور كردند. فریدون وردی‌نژاد، استاد بازنشسته دانشكده مدیریت دانشگاه تهران و نویسنده آثار مهمی چون «مدیریت بحران و رسانه‌ها» و «جامعه‌شناسی خبر» قریب به 10 سال (1380-1368) مدیرعامل خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) بوده و به خوبی با ضرورت‌ها و دشواری‌های كار رسانه آشناست. با ایشان در دفتر كارش درباره جنگ هشت‌ساله و رسانه گفت‌وگو كردیم:

به طور كلی كاركردهای رسانه‌ها را چگونه می‌توان طبقه‌بندی كرد و دولت‌ها معمولا به كدام یك از این ویژگی‌ها اهمیت بیشتری می‌دهند؟

كاركرد رسانه‌ها از زوایای گوناگونی قابل بحث است. در یك تقسیم‌بندی قراردادی می‌توان گفت كاركرد رسانه‌ها در شش محور قابل طبقه‌بندی است:

نخست اطلاع‌رسانی و آگاه سازی، یعنی بتوان افكار عمومی و مخاطب را مطلع ساخت و بسته‌های اطلاعاتی را به نسبت نیازهایش در اختیارش گذاشت و نسبت به محیط پیرامون آگاهش ساخت.

دومین كاركرد، تبلیغ و ترغیب است، یعنی روحیه‌بخشی و وادار كردن مخاطب به كاری كه مدنظر صاحب رسانه است، خواه حاكمیت باشد یا یك بنگاه خصوصی یا یك فرد.

سومین كاركرد، راهنمایی و هدایت ذهن مخاطب است كه در اصل دستكاری كردن ذهن او و بردن فرد به مسیری مشخص است.

كاركرد چهارم، سرگرم‌سازی و شاداب نگهداشتن مخاطب است، یعنی فضای آرام‌تری برای او ایجاد شود.

كاركرد پنجم، تولید رضایت و اقناع و راضی كردن و تولید انتظار در مخاطب است.

كاركرد آخر هم آموزش و تربیت افكار عمومی و مشتریان در عرصه‌های عمومی است، یعنی نوعی از رفتار را در او نهادینه كنند.

اینها به طور كلی عرصه‌های مانور رسانه‌هاست. اما در شرایط اضطراری نظیر زمان جنگ و موقعیت‌های ویژه، كاركرد رسانه‌ها از حساسیت و ظرافت بیشتری برخوردار می‌شود اما به طور كلی حاكمان و دولت‌هایی كه حتی منتخب خود مردم هستند، چیزی كه بیش از همه از رسانه‌ها انتظار دارند، اقناع و رضایتمندی مخاطبان است تا بتوانند به جای آنكه افكار عمومی را به سمت انتظارات و خواسته تغییر و نوخواهی هدایت كنند، به سمت پذیرش ببرند و به ویژه در زمان جنگ، مشاركت و صبوری مردم مهم‌ترین اولویتی است كه سیاسیون از رسانه‌ها انتظار دارند. یعنی دولتمردان در هنگامه جنگ انتظار دارند مردم با آرامش و سكینه بیشتر، پذیرنده نوع مشاركتی باشند كه حاكمیت مشخص كرده و در آن مسیر حركت كنند.

آیا كاركرد رسانه‌ها در زمان جنگ و صلح با هم تفاوتی هم می‌كند؟

روشن است كه انتظارات حكومت‌ها از رسانه‌ها در بحبوحه جنگ و هنگامی كه گدازه‌های خشونت زبانه می‌كشد، متفاوت از شرایط عادی است. در چنین وضعیتی علاوه بر آنكه آستانه تحمل حاكمیت پایین است و عصبیت‌های ناشی از فشار جنگ وجود دارد، انتظار اصلی مسوولان و حكام، تقویت نیروهای خط مقدم، پشتیبانی از نیروها، كنترل تمنیات، خواسته‌ها و اولویت‌های مردم و فروزان‌تر كردن آتش خشم علیه دشمن است. البته در این میان گسترش روح همبستگی، خوارشمردن نیروهای دشمن و تقویت نیروهای خودی امری بدیهی است. بنابراین رسانه‌ها در دوران جنگ به سمتی سوق داده می‌شوند كه كمتر به تولید انتظار بپردازند و با عبور تعمدی و آگاهانه از خواست و اولویت مردم، بیشتر به هیجانات اجتماعی و روحیه سلحشوری دامن بزنند و در اصل مردم را به سمت كمتر دیدن نواقص و كمبودها بسیج كنند و موج حمایت فرهنگی، سیاسی و اقتصادی از جبهه‌ها و رزمندگان فراهم شود. پس به طور كلی از دید حكومت‌ها در زمان جنگ، میزان ارزیابی توفیق رسانه‌ها به تولید رضایتمندی، حمایت از جنگ‌ها و ایجاد روح همبستگی گرایش دارد، ضمن آنكه حالت انتقاد و تجزیه جامعه، نوخواهی، تغییر و تحول در فضای سیاسی در این دوران پسندیده نیست. البته در زمان صلح، برخی از این فضاها بازتر و آستانه تحمل گشوده‌تر می‌شود و فضای مانور برای رسانه‌ها بالاتر است و رسانه‌ها قدرت تحرك بالاتری دارند.

رابطه میان رسانه‌ها و حاكمیت و دولت به چه صورت است؟ آیا رسانه‌ها در طرحی كه شما عنوان كردید، باید دولتی باشند یا می‌توانند خصوصی هم باشند؟

انتظارات دولت در زمان صلح و جنگ از دید حكومت، ربطی به خصوصی یا دولتی بودن رسانه ندارد. این انتظارات در هر صورت وجود دارد. اگر رسانه دولتی باشد راحت‌تر به این خواست‌ها تن می‌دهد اما اگر خصوصی باشد، اندكی پیچیده‌تر می‌شود. در هر حال این خواست‌ها به این دلیل كه خواست‌های ملی است، به ویژه در زمان جنگ جدیت دارد و رسانه‌های بخش خصوصی ناچار از پذیرش هستند اگرچه نوع تعامل حاكمیت با بخش خصوصی متفاوت است. هر چه رسانه‌ها خصوصی‌تر و مردمی‌تر باشند، بیشتر به سمت انطباق با افكار عمومی حركت می‌كنند، اما هرچه رسانه دولتی‌تر باشد، چه از نظر فكری چه اقتصادی، از جهت ضرورت دستكاری ذهن‌ها و فضای روحی - روانی به حاكمیت نزدیك‌تر است و از مردم فاصله می‌گیرد.

در چنین شرایطی آیا دولت حق دارد كه از رسانه‌ها انتظار داشته باشد از بازتاب برخی واقعیت‌ها چشم‌پوشی كنند؟

از بعد نظری، واقعیت یا چیزی است كه وجود دارد یا پدیده‌یی است كه ساخته می‌شود و ما به عنوان واقعیت آن را درك می‌كنیم. دولت و حاكمیت به جهت آنكه قدرت متمركز و سازمان‌یافته است، قادر به خلق یك سلسله واقعیت‌های مجازی در جامعه است و افكار عمومی را به آن سمت سوق می‌دهد. رسانه‌ها و نخبگان هم ممكن است چنین شوند اما به صورت اصولی همواره رسانه‌ها یكی از شاخه‌هایی هستند كه معمولا با حاكمیت و قدرت فاصله دارند. می‌دانیم كه جامعه از سه قطب تشكیل شده است: نخبگان، حاكمیت و مردم (متن جامعه). این مثلث مرتب تغییر شكل می‌دهد، گاهی نخبگان به حاكمیت نزدیك می‌شوند، گاهی مردم به حاكمیت نزدیك می‌شوند و گاهی نیز میان‌شان فاصله‌یی اتفاق می‌افتد. در هر كدام از این شرایط، ساختار حكومت و نوع مدیریت و تصمیم‌گیری در جامعه متفاوت می‌شود ولی اساسا رسانه‌ها در هیچ جامعه‌یی، یك مجموعه و ابزار كامل در اختیار حاكمیت نیستند، حتی رسانه‌های دولتی. زیرا پس از مدتی برای خودشان احراز هویت می‌كنند و به دنبال موقعیت و پایگاه اجتماعی هستند، یعنی انتظار دارند دیده شوند، خریده شوند و مورد توجه قرار گیرند، در حالی كه اگر تنها به خواست‌های دولت توجه كنند، توسط مردم دیده نمی‌شوند و این یكی از مهم‌ترین چالش‌های رسانه‌هاست.

با توجه به توضیحاتی كه فرمودید، وضع رسانه‌ها در دوران دفاع مقدس به چه صورت بود؟

وقتی جنگ در جریان است و همه‌چیز یك كشور در رابطه با دفاع و مقابله با دشمن تعریف می‌شود، مصلحت‌ها از واقعیت‌ها پیشی می‌گیرند. در چنین حالتی، فضا به سمت شورآفرینی، داستان‌سرایی و نادیده گرفتن برخی واقعیت‌ها پیش می‌رود. در چنین وضعیتی رسانه‌ها هم نظیر همه جای دنیا با تفاوت‌های نه‌چندان جدی، بار خبری، گزارشی و شورآفرینی‌شان ممكن است به نسبت فضای قبلی تغییر كند. در دوران دفاع مقدس ما شاهد بودیم كه دولت و حاكمیت در نظر داشت بخشی از بار جبهه‌ها روی دوش رسانه‌ها باشد. این بار، بار خبری، شورآفرینی و حمایت قلمی از رسانه‌ها بود. به نظر بنده رسانه‌های آن زمان این بار را خوب به دوش می‌كشیدند: ثبت وقایع جنگ، روایت فتوحات نیروهای خودی، مستندسازی لحظه‌های پیروزی و احیانا مشكلات، بسیج‌كنندگی و آرام‌سازی فضای پشت جبهه‌ها، همه، از مهم‌ترین كاركردهای رسانه‌یی بود كه در سال‌های دفاع مقدس وجود داشت و حاكمیت و دولت آن زمان كه اولویتش حمایت و هدایت جنگ بود، كم و بیش از رسانه‌ها رضایت نسبی داشت، به ویژه كه در آن زمان، رسانه‌های بخش خصوصی و مرتبط به احزاب سیاسی گسترده نبودند و بار اصلی به دوش صدا و سیما، خبرگزاری جمهوری اسلامی، واحد مركزی خبر و مطبوعات دولتی و نیمه‌دولتی و تا حد كمی هم بخش خصوصی بود.

در كنار اینها ما یك ستاد تبلیغات جنگ هم داشتیم. رابطه این ستاد با رسانه‌ها به چه صورت بود؟ آیا نقش نظارتی داشت یا كنترل می‌كرد؟

گفتیم رسانه‌ها در زمان جنگ باید اصول مشتركی را مد نظر قرار می‌دادند و دسترسی‌شان به جبهه تسهیل می‌شد. بر اساس این ضرورت، زیر نظر شورای عالی دفاع، ستاد تبلیغات جنگ شكل گرفت كه متشكل از نظامیان و فرماندهان اداره‌كننده جنگ و بخش فرهنگی و تبلیغی جبهه‌ها و رسانه‌های اصلی كشور بود و رییس آن آقای دكتر كمال خرازی، رییس سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی بود. در ستاد تبلیغات، سیاستگذاری درباره چگونگی گردش اطلاعات جنگ صورت می‌گرفت، دسترسی رسانه‌ها به جبهه‌ها تسهیل می‌شد، امكانات و اطلاعات در اختیار رسانه‌ها قرار می‌گرفت و تقسیم كار هم صورت می‌گرفت، به این شكل كه مثلا صدا و سیما چه كار كند، چه تسهیلاتی در اختیار خبرنگاران خارجی مقیم قرار بگیرد، وظیفه خبرنگاران اعزامی در لحظه‌های عملیات چیست، چگونه امیدوارسازی افزایش یابد، چگونه مردم را باید ترغیب كرد و...

باید توجه كرد كه جنگ ما متكی به مردم و نیروهای شبه‌نظامی وابسته به بسیج و سپاه به كمك ارتش بود و باید این بسیج‌كنندگی در سطح جامعه رخ می‌داد. مطبوعات نیز در آن زمان نقش بسیج‌كنندگی و مستندسازی داشتند.

وضع جبهه مقابل در زمینه تبلیغات و رسانه‌ها به چه صورت بود؟

با وجود ستاد تبلیغات جنگ و فضای تقسیم‌بندی شده در رسانه‌های ایرانی، جنبه گزارشی و تصویرسازی‌های جنگ عقلایی‌تر بود و كاركرد مطبوعات جدی و قوی‌تر شده بود. فضای ستاد تبلیغات جنگ هم شورآفرینی و جوشش بود، ضمن آنكه تحركات تبلیغاتی جبهه مقابل و دشمن را هم مد نظر داشتند، یعنی خبرگزاری شنود رادیویی و بررسی روزنامه‌های دشمن را هم دنبال می‌كرد. اما در جبهه دشمن، صدام و حزب بعث چون توانایی ذهنی بالایی داشتند، فعالیت رسانه ایشان روبنایی بود، اما عقلانیت رسانه‌یی عراق، به دلیل نظام بعثی و رستاخیزی كه داشتند پایین بود. به دلیل غرور كاذب حاكم بر حزب بعث و حاكمیت، فضای دیكتاتوری و بسته عراق و درآمدهای بالای نفتی عراق در آن زمان و فضای گرفته اخلاقی كه صدام ایجاد كرده بود، رسانه‌ها در عراق قدرت مانور زیادی نداشتند، زیرا جامعه‌پذیری و هم‌قدمی و همراهی در فضای عراق بسیار پایین بود و سطح مطبوعات و رسانه‌ها هم خیلی نمی‌توانست كمكی به جامعه‌سازی بكند. به طور كلی فضای آن روز عراق نه‌چندان رسانه‌یی بود و نه جامعه عراق هم‌قدم بود و آثار هنرمندانه نظیر فیلم، سینما، نقاشی و گرافیك كه در جبهه‌های ما نقش بسیار جدی داشت، در عراق حضور نداشت. در اصل ارتش عراق حرفه‌یی و تحت فرمان بود. در حالی كه نیروی اصلی ما داوطلبانه و مردمی بود و رزمندگان ما باید روحیه می‌گرفتند و كارهایشان هنرمندانه دنبال می‌شد و در نتیجه لازم بود ستاد تبلیغات جنگ رزمندگان را از نظر فكری، روحیه‌یی، فرهنگی و هنری پشتیبانی كند. سازمان تبلیغات اسلامی نیز در این زمینه در جبهه‌ها فعال بود. اما در جبهه مقابل، اداره‌یی به اسم توجیه سیاسی-ایدئولوژیك وجود داشت، یعنی جریانی وابسته به حزب بعث بود كه خیلی كار رسانه‌یی نمی‌كرد و بیشتر كار حزبی و تشكیلاتی می‌كرد.

درباره آنها البته باید كمك‌های غربیان و متحدین را نیز در نظر گرفت.

بله، كمك‌های متحدین عراق اولا به صورت اطلاعاتی و لجستیكی بود و ثانیا كمك‌های رسانه‌یی. یعنی ضعف‌های رسانه‌یی عراق را در فضای بین‌المللی پر می‌كردند، به ویژه كه از نظر مقاصد و اهداف با عراق همراهی داشتند.

شما میان عقلانیت و توان ذهنی تمایز گذاشتید. اولا منظورتان از این تمایز چیست و ثانیا میزان عقلانیت رسانه‌های ایران در دوران جنگ را به چه صورت ارزیابی می‌كند؟

عقلانیت در رسانه به معنای واقع‌گرایی و فهم شرایط محیطی است و نوع بده‌بستان اجتماعی را برای رسانه مشخص می‌كند. عقلانیت برای رسانه میزان تطبیق و همراهی با افكار عمومی را مشخص می‌كند. به دلیل عقلانیت است كه رسانه می‌تواند مردمی بماند و به زیست خود ادامه دهد. آنچه در عراق وجود نداشت، رسانه‌های آزاد و مسوولیت‌پذیر اجتماعی بود، در عراق همه‌چیز حزبی، تحت فرمان و نظامی بود، بنابراین عقلانیتی برای چگونگی ارتباط با مردم وجود نداشت، اما قدرت تحلیل با شرایط (توانایی ذهنی) را داشتند. فرق بین ذهنیت با هوشمندی بالا، آن است كه در هوشمندی منافع تشخیص داده می‌شود، اما عقلانیت لازم برای تعامل جهت تحقق منافع را ندارند. زمانی كه عقلانیت هست، قدرت تغییر ساختار، تعامل با مردم، تحمل و پذیرش دارند و بده‌بستان مناسب با جامعه وجود دارد. اما در جامعه ما عقلانیت قابل قبولی در آن مرحله وجود داشت، البته میزان دخالت حاكمیت یا كسانی كه جبهه‌ها را اداره می‌كردند و فرماندهی جنگ، بیشتر از شرایط صلح بود و این از ضرورت‌های زمان جنگ است. به طور كلی به نظر من تعامل رسانه‌ها در ایران در زمان جنگ با مردم مثبت بود و به نظرم رسانه‌ها توانستند از پیچ و خم‌ها با موفقیت عبور كنند و تصویر واقعی و مناسبی از جنگ را به افكار عمومی و جهان مخابره كنند، به ویژه رسانه‌های مكتوب و بخش هنری و مستندسازی.

آیا رسانه‌ها در آن زمان فرصت پرداختن به مطالب دیگری را هم داشتند؟

رسانه‌ها می‌كوشیدند با تكیه بر عقلانیت رسانه‌یی، آرایش مطالب‌شان را به گونه‌یی ترتیب دهند كه امكان دسترسی به جبهه‌ها را داشته باشند. در فضای جبهه ادبیات و فرهنگ رسانه‌یی خاصی حاكم است. مثلا در فضای جنگ، از رسانه‌های دیداری و شنیداری مانند رادیو و تلویزیون این انتظار می‌رود كه رویكرد روی‌آوری و سلحشوری داشته باشد. اما از آنجا كه رسانه‌ها درك كرده بودند كه خواست حاكمیت تقویت سرمایه اجتماعی در زمان جنگ است، تلاش می‌كردند ادبیات و هنر و چینش مطالب‌شان را به گونه‌یی تنظیم كنند كه تا جایی كه ممكن است مورد اعتماد مسوولان، رزمندگان و اداره‌كنندگان جنگ باشند. ممكن بود سلایق مختلفی هم وجود داشته باشد و امكان داشت برخی رسانه‌ها تمایلی به ادامه جنگ نداشته باشند و نسبت به نوع و چگونگی جنگ انتقاد داشته باشند، یا برخی شرایط را تایید می‌كردند، یا برخی نسبت به یك جبهه خاص یا پشتیبانی جنگ دیدگاهی داشتند، اما در كل، متحد حركت می‌كردند. رسانه‌ها به عنوان واسطه در ارتباط با افكار عمومی از یك سو و رزمندگان و فرماندهان از سوی دیگر، باید طوری عمل می‌كردند كه مخاطبان صدق خبری و مخبری آنها را بپذیرند، یعنی رسانه با سرعت، صحت، دقت و واقعیت به رخدادهای جنگ بپردازد و منابع رسانه نیز قابل قبول باشد. اگر جبهه‌ها و رزمندگان احساس می‌كردند رسانه‌یی با آنها فاصله فكری دارد یا صدق مخبری ندارد (منبعش قابل اتكا نیست) یا اخبارش به شایعه و دروغ‌پردازی نزدیك‌تر است، در كوران جبهه و جنگ و شرایط سلحشورانه بلوكه شده، یا از فضای حضور در جبهه‌ها محروم می‌شد. بنابراین به صورت كلی در آن زمان با وجود اولویت پرداختن به مسائل اصلی جنگ، فضایی نبود كه رسانه‌ها به مطالب دیگر بپردازند. اگر هم به مسائل سیاسی یا فكری می‌پرداختند، جبهه‌ها آنها را پس می‌زدند زیرا فضای كلی آن بود كه خدمت اصلی، خدمت در جبهه‌هاست و هر كس در جبهه نیست، باید توجیه منطقی داشته باشد. در چنین فضایی رسانه‌ها باید فضای روحی و روانی مناسبی فراهم می‌كردند. در چنین بستر پرابهامی كه پیروزی و جنگ توام بود و بده‌بستان سرزمینی وجود داشت و سرد و گرم شدن جبهه‌ها وجود داشت، موارد و تمنیاتی چون مردم‌سالاری، دموكراسی‌خواهی، توجه به خواست‌ افكار عمومی و زندگی جاری مردم عملی پسندیده دیده نمی‌شد و از دید رزمندگان پرداختن به این مسائل عملی نكوهیده بود. به باور دست‌اندركاران رسانه كه باید مسائل در كنار هم دیده شود، سایر مسائل غیر از جنگ اولویت‌های دوم و سوم بود و توجه پایه‌یی معطوف جبهه‌ها بود. اگر رسانه‌یی چنین نمی‌كرد، از دید حاكمیت و بخش قابل توجهی از نخبگان و رزمندگان جبهه‌ها، رسانه‌یی خودی تلقی نمی‌شد. لذا درك این شرایط برای رسانه‌ها دشوار بود زیرا انتظار رزمندگان این بود كه رسانه‌ها فهم شهودی نسبت به شرایط داشته باشند و ضرورت‌های آن روز را درك كنند. البته میزان اطلاعاتی كه ‌باید به رسانه‌ها می‌رسید تا به این درك شهودی برسند، تسهیل شده نبود، بنابراین گاهی حركت‌های افراطی از برخی رسانه‌ها، خارج از مدار جنگ می‌دیدیم كه این حركت جامعیت نداشت.

وضعیت احزاب سیاسی در آن زمان به چه صورت بود؟ آیا امكان فعالیت داشتند؟

به طور كلی در كشور ما و سایر جاهای دنیا وقتی مساله جنگ و دفاع سرزمینی مطرح است، بسیاری از مسائل تحت‌الشعاع جبهه‌ها قرار می‌گیرد. از طرفی، ظهور و بروز احزاب به نوع نگاه حكومت و میزان عمق و اعتبار احزاب و سازمان‌ها بستگی دارد. اما به طور كلی در عهد جنگ و شرایط فوق‌العاده ترجیح همه دولت‌ها از جمله حاكمیت ما پیشگیری از شرایط غیرقابل پیش‌بینی بود. از دیگر سو در چنین شرایطی آستانه تحمل پایین است و مسوولان عمدتا به بطن جامعه توجه می‌كردند نه احزاب و گروه‌ها. در واقع اجازه بروز و آشكار شدن بیشتر به متن جامعه داده می‌شد تا به احزاب سیاسی زیرا در این شرایط ناپایدار كه ویژگی دوران جنگ است، به طور مثال زمانی كه عراق از بمب‌های شیمیایی علیه رزمندگان استفاده كرد یا موشكباران و جنگ شهرها یا زمانی كه جنگ به خلیج فارس و نفتكش‌های كشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس كشیده شد، از دید دولت- ملت عقلانی و همراه بر احزاب عقلانی ترجیح داده می‌شد و رسانه‌ها ناچار بودند از كاركردهای سیاسی و حزبی فاصله بگیرند یعنی مسوولان ما در آن شرایط انتظار داشتند احزاب فعالیت سیاسی نكنند و همه‌چیز در دالان جنگ تعبیر شود و رسانه‌ها به تمنیات گروهی نپردازند و كاركردشان سرگرم‌سازی و تبلیغات در جهت حمایت از جنگ و فروزان‌تر كردن فضای موفقیت‌های جنگی باشد.

تاكنون درباره رابطه رسانه‌ها و دولت بسیار صحبت كردید. مردم در این میان چه نقشی داشتند؟ آیا به اخبار رسانه‌ها اعتماد می‌كردند؟

اگر بخواهیم در شرایط خاص و در دوران جنگ و ستیز رابطه مردم و رسانه را بررسی كنیم، روشن است كه یكی از مهم‌ترین خواست‌های حاكمیت در زمان جنگ، تحریم، جنگ اقتصادی و شرایط بحرانی آن است كه رسانه‌ها به سمت امیدوارسازی و مقاوم‌سازی جامعه حركت كنند و اعتماد به حكومت و كاركرد آن تقویت شود و اگر رسانه‌ها چنین نكنند، حكومت رسانه‌ها را محدود می‌كند، یعنی رسانه باید سطح انتظارات مردم را پایین بیاورد. اما مردم از رسانه انتظار دارند اولا به خوبی دیده شوند، ثانیا به مشكلات زندگی و رفاه‌شان توجه شود، ثالثا قربانیان جنگ مورد توجه قرار گیرند و در نهایت از دید آنها بازدهی و بهره‌وری رسانه در این است كه مشكلات‌شان طرح شود. رسانه در چنین وضعیتی در حالتی دوگانه قرار می‌گیرد. مردم از رسانه‌ها انتظار دارند در شرایط دشوار دولت و حاكمیت در مظان خواست مردم باشند. در این میان دولت و مردم كه نمی‌توانند كاری بكنند، در نتیجه ضعیف‌ترین حلقه كه رسانه‌ها باشند، مورد فشار قرار می‌گیرند و از دو طرف مورد هجمه هستند. اگر به سمت دولت بروند، رسانه غیرمردمی تلقی می‌شوند و اگر به سمت مردم بروند، انتظارات حاكمیتی و مراجعات و علایق دولتی روی زمین می‌ماند. لذا رسانه باید در نیمسازی حركت كند كه در زاویه ایجادشده، به اولویت‌های دو طرف توجه كند. به ویژه در جامعه ما كه مردم به طور تاریخی و فرهنگی نسبت به آمارهای رسمی و گویش‌های دولتی خوش‌بین نیستند زیرا در طول تاریخ اقوام گوناگون از مغول و مقدونی و ترك و افغان و ازبك بر مردم حكومت كرده‌اند و گردش اطلاعات ترجیحی مردم، چهره به چهره و درگوشی است. در چنین فضایی رواج شایعات و گردش اطلاعات غیرجدی شایع‌تر است و خیلی به رسانه‌های دولتی اعتماد نمی‌شود و مردم اطلاعات را با شاخص‌های دیگر سنجه می‌كنند. در نتیجه رسانه‌ها با موقعیت دشواری مواجهند. برای مقابله با این شرایط باید شاخص‌های قابل اتكا و منابع جدی معرفی شود كه در آن زمان چنین فضایی فراهم نیست. در این وضعیت رسانه‌ها باید شاخص ضریب سنجش سیاست‌ها و در اصل میزان‌الحراره اعتماد عمومی باشند. اما با توجه به انتظار دولت‌ها و انتظار مردم از سوی دیگر، بخش نخبگی جامعه نظیر مطبوعات در میان دو نیروی قدرتمند گرفتار می‌شود و انتظارات بیش از پیش از رسانه‌ها رشد می‌كند و چون هیچ یك از دو طرف پاسخ درخوری نمی‌گیرند، فاصله‌یی قراردادی ایجاد می‌شود كه به ضرر آزادی عمل و حرفه‌یی بودن رسانه‌هاست. در نتیجه رسانه‌ها در طول جنگ و حتی امروز كه در شرایط متفاوت اقتصادی هستیم، مجبور به دست و پنجه نرم كردن با این شرایط هستند كه گاهی برایشان مشكلات حقوقی و اجتماعی پدید می‌آورد و به ورشكستگی، تعطیلی یا تعلیق فعالیت‌هایشان منجر می‌شود. با این اوصاف در زمان جنگ تحمیلی نتیجه قهری این وضعیت این بود كه در مقاطعی شاهد خودسانسوری رسانه‌یی یا كهولت خبری رسانه‌ها می‌شدیم. در اصل این شرایط روی جامعه سرریز می‌شد. اما با توجه به همه مشكلات، مطبوعات و رسانه‌ها طوری عمل كردند كه از گردش شایعه در جامعه و هرز رفتن ظرفیت‌ها تا حد ممكن جلوگیری كنند. زیرا فضای رسانه‌یی در زمان فشار فرهنگی و اجتماعی و سیاسی به گونه‌یی است كه زمینه بروز شایعات و دروغ‌پردازی در جامعه تقویت می‌شود. لذا رسانه هم باید با آن شایعه‌ها مقابله كند و هم ملاحظات مردمی و حكومتی را رعایت كند. به طور كلی من عملكرد رسانه‌ها در طول جنگ را با توجه به این مشكلات قابل قبول و توجه می‌دانم.

قریب به ربع قرن از آن زمان می‌گذرد و در طول این سال‌ها گذشته از تحولات شگرف در عرصه ارتباطات، نظریه‌های جدید نیز حاكم شده‌اند و امروز سخن گفتن از انحصار خبری بسیار دشوار و بلكه غیرممكن است. با توجه به تجربه هشت ساله ما به نظر شما امروز چه رهیافتی برای رسانه‌ها در مقابله با بحران‌ها و جنگ‌ها می‌توان در نظر گرفت؟

در فضای امروز كه در اصل انقلاب تئوریك در نظریه‌ها، انقلاب تكنولوژیك در ابزارها، انقلاب فرهنگی در اندیشه‌ها و انقلاب اطلاعاتی در ارتباطات به وجود آمده است، شیوه‌های دیروز پاسخگو نیست یعنی اگر دیروز فضای رسانه‌یی را می‌شد با یك حجره اداره كرد، امروز نیازمند یك پاساژ بزرگ هستیم كه در آن، تعامل و تضارب اندیشه‌ها وجود داشته باشد. امروز كانال‌های دسترسی به اطلاعات به‌شدت تقویت شده است و ابزارهای تعامل دوسویه با رسانه‌ها به وجود آمده است و هر مخاطب به خودی خود تولیدكننده خبر شده است، یعنی به طور كلی رسانه‌ها از انحصار خارج شده‌اند و هر كس با یك لپ‌تاپ و خط ارتباطی، یك خبرنگار و صاحب رسانه است. در این فضا كنترل، محدودیت و اجبار پاسخگو نیست. در چنین فضایی با استفاده از كوله‌بار تجربیات گذشته و خاطرات زمان جنگ كه پر از یادمان‌های تلخ و شیرین و عكس‌های روایتگر لحظه‌های پیروزی و شكست بوده است، میلیون‌ها سطر خبر داریم كه با ایثارگری‌ها و نوآوری‌ها و خلاقیت‌ها همراه بوده است. در چنین فضایی كه در میان سطور آن نوشته‌ها، هم اشك‌ها دیده می‌شود هم لبخندها، باید بكوشیم طنین آن صدا و مدیریت مشترك و متحد را به شكل امروزی و مدرن در سطح رسانه‌ها بازسازی كنیم. در دنیای امروز، جریان اطلاعات قابل كنترل نیست، بلكه قابل مدیریت و هدایت است و روش‌هایی در قواره ستاد تبلیغات جنگ جواب نمی‌دهد. امروز هر كس باید به طور خودجوش و خودكنترل صاحب منفعت شود و تولیدگری باشد كه بازار قیمت تولیداتش را در عرصه رسانه تعیین می‌كند. امروز به راحتی می‌توان از فیلترها و پارازیت‌ها عبور كرد و به اموری كه نیاز داریم، دست یابیم. در چنین فضایی باید دروازه‌بانان خوداتكا و خودپا داشته باشیم. در این فضا باید بتوان آن صدای بی‌بدیل زمان جنگ را از آلبوم خاطره‌ها بیرون كشید و به متن زندگی امروز و رفتار و تكنولوژی و باورهای امروز بهنگام كرد تا بتوان فضای رسانه‌یی را مدیریت كرد. در غیر این صورت قادر نمی‌شویم فضای دیروز را به امروز منتقل كنیم. این حقی است كه به دوش رسانه‌هاست. در آن روزگار رسانه‌های قدیمی مثل نوار كاست، مسجد و شبكه مداحان كاركرد داشتند، اما امروزه كاركرد رسانه‌های سنتی به تدریج تبدیل به كاركرد رسانه‌های نوین می‌شود، نظیر كاركرد شبكه‌های اجتماعی، وبلاگ‌ها و... به تعبیر دیگر، امروزه شهروندی و هموطن بودن و همشهری بودن تبدیل به هم تفكر بودن و همراه بودن می‌شود و شهروندی به شهروندی شبكه‌یی تبدیل شده است و فاصله مكانی و زمانی به سمت صفر میل كرده است.

در چنین فضایی كه مكان و زمان تقلیل پیدا كرده‌اند، جریان‌ها و مشاع‌ها و گروه‌های غیررسمی قوت گرفته‌اند و با ایشان نمی‌توان به شكل رسمی و قدرتی و قانونی برخورد كرد، بلكه باید درون و روح و فكر افراد را هدایت كرد تا خودشان با احساس مسوولیت و به شكل خودپا بتوانند فضای رسانه‌یی را در اتمسفر پر از ابهام امروز و تغییرات پیچیده‌یی كه حاصل شده، مدیریت كنند.

محسن آزموده

منبع: روزنامه اعتماد

 
 

ارسال مطلب به:

Cloob del.icio.us  Digg    
 

 

 

 رسانه‌های جمعی | رسانه‌های اجتماعی | رسانه‌های دیجیتال | رسانه‌های شخصی | روزنامه‌نگاری | علوم ارتباطات | زندگی رسانه‌ای | تبلیغات | سازمان‌های رسانه‌ای | رویدادها

صفحه اول |
راهنمای روزنامه‌نگاران | راهنمای دانشگاه و آموزش | رسانه‌های اجتماعی | برچسب‌ها | پیوندها | نقشه ‌سایت | تبلیغات | درباره ما | RSS

 
 
صفحه اول
رسانه‌های جمعی
رسانه‌های دیجیتال
رسانه‌های شخصی
رسانه‌های اجتماعی
سازمان‌های رسانه‌ای
رویدادهای رسانه‌ای
زندگی رسانه‌ای
علوم ارتباطات
روزنامه‌نگاری
تبلیغات
 
خبرنامه

با وارد کردن ایمیل و مشترک شدن در خبرنامه، مطالب روزانه ارسال می‌شود

 

 

 

 
info-at-medianews.ir Feed Google Plus Twitter Facebook