در مورد نقش رسانه و تأثير آن در دنياي امروز سخن بسيار گفته شده است به نحوي که در موثر بودن آن اصلاً ترديدي نيست و اين تأثير به حدي است که عصر حاضر را عصر ارتباطات رسانهاي نام نهاده و در سايه آن دنيا به دهکدهاي تبديل شده است. نکتهاي که کمتر به آن پرداخته شده و ميشود دوگانگي است که بين منطق حرفهاي حاکم بر رسانه يعني اصل جذب مخاطب بيشتر و کارکرد رسانه يعني از بين بردن حريمهاي خصوصي به وجود ميآيد.
تحقيقات و مطالعات مردم شناسي نشان ميدهد در تمام جوامع در تمامي ادوار حتي در جوامع ابتدايي، قواعد اجتماعي وجود داشتهاند که ورود به اماکن خاصي را محدود و گاهي ممنوع کردهاند هر چند که از حريم خصوصي و حق مصونيت حريم خصوصي شايد سابقه کمتر از 200سال داشته باشد. اگر بخواهيم تعريف مبسوط و جامعي براي حريم خصوصي ارائه کنيم شايد بتوان آن را «اطلاعات، ارتباطات فضاها و متعلقاتي که خواه از نظر فطري و خواه از نظر فرهنگي در وهله نخست به فرد معيني اختصاص دارد و بيش از اين به طور علني عمومي و نشر نشده است» عنوان نمود. (محسنیان 1383: 17-24)
تعريف مصداقي: تعريف مصداقي حريم خصوصي شايد موارد گسترده و متعددي را در بربگيرد بدين معني که از کوچکترين موارد مانند نشاني افراد تا تصوير، وضع سلامتي فردي، سطح تحصيلات، وابستگي سياسي و مذهبي و صنعتي، شيوههاي تأمين معاش، موفقيت خانوادگي و شغل، سوابق حقوقي و کيفري و دهها و دهها مشخصه ديگر را ميتوان عنوان نمود.
در اخلاق به خصوص اخلاق اسلامي چهارچوبها و خط قرمزهايي براي ورود افراد به مسايل و حريم خصوصي يکديگر وجود دارد. ممنوعيت غيبت، تهمت، هجو، سوء ظن، استراق سمع و تصوير و نظاير اينها همه حريمها و حرمتهايي هستند که سعي کردهاند که حريم اشخاص را از تعرض مصون بدارند.
اما در عالم رسانه و ارتباطات امروزه بسياري از اين حرمتها قابليت طرح و بحث را ندارند و رسانه بدون حد و مرز و تماميت خواه دوربین خود را وارد زندگي و حريم شخصي افراد مشهور از هر صنف سياسي، هنري، ورزشي، دانشمندان و... نموده و زواياي پنهان زندگي افراد را به تصوير ميکشد.
حتي گروههاي سياسي نيز از اين دست اندازي مصون نيستند و هر از چندگاهي رسانهها اخبار محافل پنهاني، نشستهاي پشت دربهاي بسته و تصميمات بسيار محرمانه احزاب و گروهها را پنهان و به نوعي افشا و آشکار مينمايند.
حال سؤال اصلي اين است که رسانه بايد در اين عصر که واقعاً هر فرد را ميتوان يک رسانه تصور نمود بين توسعه رسانهاي و جذب مخاطب و اين مهم که دانستن و اطلاع رساني حق اوليه انسانهاست از يک طرف و حريم خصوصي اشخاص، احزاب، گروهها کدام يک را انتخاب کند؟
پاسخ به اين سؤال آسان نيست اما کوتاه و فوري اگر بخواهيم پاسخ بگوييم به نظر ميرسد که آنچه رسانه را بيمحابا وارد حريم خصوصي مينمايد و اين حريم را نقض ميکند منافع اقتصادي صاحبان رسانهها است. در اين بيان منافع اقتصادي جملهای بسيار کلي است و شامل تمامي انواع منافع اقتصادي، سياسي، حزبي، رسانهاي و... ميشود. اگر اين منافع که نوعاً تأمين آن رسانه را به پيمودن طرق غيرمشروع واميدارد از رسانه و کار رسانهاي حذف شود به نظر ميرسد که تاحدودي سلامتي به دايره رسانه و ارتباطات رسانهاي بازگردد.
روشنک همه خانی