وبسایت مطالعات فرهنگی و رسانه - «مطالعات بازنمایی» و «گروههای حاشیهای» دو اصطلاح کلیدی مطالعات فرهنگی هستند که موضوع برگزاری همایشی در دانشگاه تهران شدند.
این همایش باعنوان «بازنمایی گروههای حاشیهای در رسانهها»، چهار اردیبهشت ۱۳۹۰، در دانشکدهی علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد. در این همایش تعدادی از پژوهشهای تخصصی حوزهی بازنمایی که در ایران انجام شده ارائه شدند.
کبری الهیفر، اولین سخنران بود که بخشی از پایاننامه مقطع کارشناسی اشد خود با موضوع «عملکرد رسانهها در بازنمایی افراد دارای معلولیت» را برای انتخاب ارائه کرده بود. پس از او عبدالرضا زندی بهسراغ حیطه سینما رفت و با مقایسه آثار مهرجویی و تقوایی، «بازنمایی تصویر روشنفکر در سینمای پس از انقلاب» را مورد توجه قرار داد.
در سومین سخنرانی، کمیل سهیلی با نگاهی به چهار فیلم برگزیدهی دهه ۸۰ ایران، یافتههای خود از مطالعه «بازنمایی زندگی روزمره جوانان ایرانی در سینما» را ارائه کرد. ساحل فرشباف، در چهارمین سخنرانی به سراغ فضای مجازی رفت و «بازنمایی زیستجهان زنان در فضای وبلاگی ایران» را به بحث گذاشت.
بازنمایی گروههای قومی نیز یکی دیگر از سخنرانیهای همایش بود و میرحسن آذری درباره «بازنمایی فرهنگهای محلی در تلویزیون ایران» صحبت کرد. آخرین ارائه پژوهش در این همایش را نیز فائزه ساسانیخواه انجام داد که موضوع سخنرانیاش «بازنمایی جنسیت در گفتمان رمانهای زنان» بود.
پس از ارائه نتایج پژوهشها، سه نفر از اساتید حوزه مطالعات فرهنگی و رسانهای به نقد و بررسی مطالعات بازنمایی در ایران پرداختند. دکتر اعظم راورد راد (عضو هیئت علمی گروه ارتباطات دانشگاه تهران)، دکتر محمد رضایی (مدیر گروه مطالعات فرهنگی دانشگاه علم و فرهنگ) و دکتر عباس کاظمی (مدیر گروه مطالعات فرهنگی جهاد دانشگاهی تهران) شرکت کنندگان در این میزگرد بودند.
عباس کاظمی در این میزگرد با انقاد از وضعیت فعلی مطالعات بازنمایی در ایران گفت: «ما برنامهی پژوهشی بازنمایی را بد فهم کردهایم و باید در نحوه انجام این مطالعات بازنگری کنیم». از نظر کاظمی در مطالعات بازنمایی باید به چهار حلقه توجه شود که عبارتند از:
۱- ابعاد بازنمایی. در این حلقه باید به سه دوگانه توجه شود: عدم بازنمایی/بازنمایی، کمنمایی/بیشنمایی، خوبنمایی/ بدنمایی
۲- روش. باید توجه داشت که بازنمایی روش نیست، بلکه بازنمایی روشهای ما را مشخص میکند.
۳- نظریه. همچنین باید توجه داشت که بازنمایی نظریه نیست و در یک مطالعه بازنمایی نباید صرفا درباره نظریههای بازنمایی صحبت کرد. مثلا در مطالعه بازنمایی قومیتها باید به نظریههای قومیت توجه شود.
۴- پیشینه. لازم است که به پیشینه تحقیقها توجه بیشتری نشان داده شود چون کارهای پژوهشی ما به ادبیات تحقیق جهانی متصل نیست.
اعظم راوردراد در ادامه به توضیح مفهوم «گروههای حاشیهای» پرداخت و گفت: «شاید کمی متناقضنما به نظر برسد که بگوییم زنان یا جوانان گروههای حاشیهای هستند، چرا که این گروهها از نظر جمعیت تعداد قابل توجهی را تشکیل میدهند. اما بحث حاشیهای بودن یا نبودن به تعداد جمعیت مربوط نیست».
راوردراد اینطور صحبتهایش را ادامه داد: « در تعیین گروههای حاشیهای بحث این است که چه کسانی میتوانند حرف بزنند و صدای چه کسانی شنیده میشوند. در کنار صدای غالب در جامعه که میتواند برآمده از فرهنگ جامعه و یا تحت تاثیر طبقه حاکم باشد، صداهایی که شنیده میشوند، صداهای گروه های حاشیهای هستند».
به گفته او در این حالت حتی گروهی که نصف جمعیت را تشکیل دهند نیز ممکن است گروه حاشیهای باشند. پس بحث حاشیهای بودن، بحث صدا داشتن یا نداشتن؛ بحث قدرت داشتن یا نداشتن است.
در ادامه محمد رضایی به این نکته اشاره کرد که برای تعیین حاشیهای بودن یک گروه باید بهعواملی فراتر از رسانهها نیز توجه کرد. رضایی گفت: «اینطور تصور میشود که برای حاشیهای بودن باید به رسانه ها مراجعه کرد، من نمیخواهم نقش رسانهها را دستکم بگیرم، اما میخواهم سوال کنم آیا هر گروهی که در رسانهها مطرح نشدند حاشیهای هستتند؟ آیا غفلت معیار کاملی برای حاشیهای بودن است؟»
رضایی در ادامه سوال خود را اینگونه پاسخ داد: «درست نیست نمایش داده شدن یا نشدن در رسانه را مبنای حاشیهای بودن بدانیم. مثلا در غرب سرمایهدار در رسانه نشان داده نمیشود، پس باید گفت که سرمایهدار گروه حاشیهای است؟»
او از این مسئله به بحث کلانتر نقد مطالعات فرهنگی رسید و ادامه داد: «اینجا به یکی از ایرادات وارد بر مطالعات فرهنگی میرسیم و آن متنگرایی است. یکی از مرزهایی که مطالعات بازنمایی باید از آن در بگذرد «متن» است.»
از نظر رضایی، مطالعات بازنمایی مطالعات بسیار ساده و تمیزی هستند و دانشجویان به راحتی آنها را قبول میکنند چرا که به زحمت زیادی نمیافتند و لازم نیست برای انجام دادن پژوهش بهسختی بیفتند و مثلا با یک معتاد گفتوگو کنند.
او توجه مخاطبان را به این نکته جلب کرد که: «چیزهایی وجود دارد که در متن نیست، ولی در «کانتکست» وجود دارد و مطالعات بازنمایی به شکل فعلی به آنها نمیپردازد. مثلا سیاستهای دولت باید مورد توجه قرار دارد، در حالی که در مطالعات بازنمایی این مورد لحاظ نمیشود».
رضایی این بخش از صحبتهای خود را اینگونه جمعبندی کرد: «باید توجه کرد که رسانه برای تعیین گروه حاشیهای و غیر حاشیهای کفایت نمیکند. این مرزهای اجتماعی هستند که گروههای حاشیهای را مشخص میکنند. بیشتر از رسانه باید به رسمیت شناختن گروه در جامعه مورد توجه قرار گیرد. برای اینکه به حاشیهای بودن توجه کنیم به چیزی بیشتر از رسانه نیاز داریم».
در ادامه عباس کاظمی با تایید گفتههای رضایی اضافه کرد: «برای تعیین گروههای حاشیهای نباید فقط به سراغ متن و رسانهها برویم. علاوه بر رسانهها عواملی مثل سیاستگذاری و فضاهای شهری هم در ایجاد گروههای حاشیهای نقش دارند.»
کاظمی ادامه داد: «بازنمایی گروه حاشیهای میسازد، سیاستگذاریها هم گروههای حاشیهای میسازند، علاوه بر اینها فضا هم گروه حاشیهای میسازد. مثلا نوع فضایی که در شهر تولید میکنیم، این امکان را میدهد زنان در مکانهایی حضور داشته باشند و در مکانهایی حضور نداشته باشند و این خود عامل تاثیرگذاری است.»
رضایی در این میزگرد همچنین با نقد جدی مطالعات بازنمایی انجام شده در ایران، آنها را شبیه بهکارهای آمارگیری دانست. رضایی گفت: «مطالعات بازنمایی انجام شده تاکنون شبیه کار آمارگیری بوده است، در این مطالعات حداکثر توانستهایم بگوییم، گروهی مثل زنان در رسانهها چه مقدار نمایش داده شدهاند، چطور نمایش داده شدهاند و موارد اینچنینی. برای مشخص کردن حالت مطلوب مطالعه بازنمایی، باید سطوح نقد مطالعات فرهنگی را درک کنیم، تا بتوانیم بسنجیم کار بازنمایی چطور بوده است».
از نظر او سطوح مطالعات بازنمایی میتواند حداقل سه گانه باشد و در مطالعه بازنمایی به یکی از این سطوح که سطح مقدماتی است بیشتر توجه نشان داد. رضایی این سطوح سهگانه را اینچنین توصیف کرد: «در سطح اول میتواند دغدغه اصلی این باشد که چه کنیم که به هم آزار نرسانیم؟ در این سطح باید بحثها ناظر بر این باشد که چه کنیم درد و رنجهای جاری کمتر شود. سطح دوم این است که چه کنیم همدیگر را به رسمیت بشناسیم؟ ممکن است کاری به کار هم نداشته باشیم ولی همدیگر را به رسمیت نشناسیم، همین عدم به رسمیت شناخته شدنها بعضی وقتها منجر به محنتها و رنجهایی در زندگی میشود. بالاخره سطح سوم این است که چگونه مراقب هم باشیم؟»
به گفته رضایی اگر مطالعات فرهنگی مسئولیت و تعهد اجتماعی برای خودش متصور نشود سطح سوم اتفاق نمیافتد. از نگاه او مرز میان میان سلطه و بیتوجهی خیلی باریک است و به همین دلیل خود مردم نقطه عزیمت خوبی برای کار مطالعات فرهنگی هستند.
این همایش را انجمن علمی دانشجویی مطالعات و فرهنگی و رسانه دانشگاه تهران برگزار کرد. این انجمن در خردادماه سال ۱۳۹۰ نیز همایش «شبکههای اجتماعی مجازی و زندگی روزمره» را برگزار خواهد کرد.
چکیدهی سخنرانیهای ارائه شده، بههمراه فایلهای صوتی و فایلهای پاورپوینت ارائه شده در این همایش را میتوانید از طریق لینکهای زیر دریافت کنید:
+عملکرد رسانهها در بازنمایی افراد دارای معلولیت
(پیشنهاداتی بر بازنگری محتوای تولیدی در رسانهها به منظور تسهیل روند جذب اجتماعی افراد دارای معلولیت)
کبری الهیفر
+ بازنمایی تصویر روشنفکر در سینمای پس از انقلاب
(مقایسه آثار مهرجویی و تقوایی)
عبدالرضا زندی
+ بازنمایی زندگی روزمره جوانان ایرانی در سینما
(با نگاهی به چهار فیلم برگزیدهی دهه ۸۰ ایران)
کمیل سهیلی
+ بازنمایی فرهنگهای محلی در تلویزیون ایران
(تحلیل گفتمان انتقادی بازنمایی فرهنگ لری در مجموعه تلویزیونی باران بهاری)
میرحسن آذری
+ بازنمایی مسلمانان در سینمای هالیوود
(الگوهای رمزگشایی از فیلم «بدون دخترم هرگز» در میان مخاطبان ایرانی)
زهرا آقاجانی
+ بازنمایی جنسیت در گفتمان رمانهای زنان
(در سالهای ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۴)
فائزه ساسانیخواه
+ بازنمایی زیستجهان زنان در فضای وبلاگی ایران
ساحل فرشباف
+ بازنمایی هویت کردی در سینمای ایران بعد از انقلاب
(مطالعه فیلمهای سینمای ژانر جنگی و ژانر اجتماعی کارگردانان غیرکرد ایرانی)
محمد رشید صوفی
+ میزگرد نقد و بررسی مطالعات بازنمایی در ایران
دکتر اعظم راورد راد (عضو هیئت علمی گروه ارتباطات دانشگاه تهران)
دکتر محمد رضایی (مدیر گروه مطالعات فرهنگی دانشگاه علم و فرهنگ)
دکتر عباس کاظمی (مدیر گروه مطالعات فرهنگی جهاد دانشگاهی تهران)