والتر ایساکسون - آینده مبهم مصر و فردایی که هیچ کس نمیتواند برای این کشور متصور باشد، این بزرگترین کشور جهان عرب را در صدر اخبار قرار داده است: آیا ما در خیابانهای قاهره، تهران ۱۹۷۹ را میبینیم یا پراگ ۱۹۸۹ را؟ آیا مصر در آستانه حکومت اسلامی قرار گرفته است یا تجربه دموکراسی غربی؟ حقیقت این است که ما پاسخ هیچ کدام از این پرسشها را نمیدانیم. اما موج نامههای الکترونیک، شبکههای اجتماعی مانند فیس بوک، تویتر و ویدیوهای قرار گرفته بر روی یوتیوپ مرزهای مصر را رد کردهاند. این موج فعالیتهای اینترنتی ما را به یاد نشریههای زیرزمینی در روزهای جنگ سرد در اتحاد جماهیر شوروی سابق میاندازد. تکنولوژی دیجیتال هیچگاه تا این اندازه در تعیین خطوط سیاسی تاثیر گذار نبوده است. این بدعت گوتنبرگ بود که رسانههای چاپی در جریان اصلاحات پروتستان به کمک اروپا آمدند. دو دهه است که این انقلاب رسانهای در حال شکل گرفتن است. در ۱۹۸۹، من برای تحقیق در خصوص امپراطوری اتحاد جماهیر شوروی و نوشتن مطلبی برای تایم در اروپای شرقی بودم. در هتلی اقامت داشتم که حجم مهمانان خارجی هم بسیار بود. یکی از معدود هتلهایی که در آن ماهواره هم وجود داشت. یکی از خدمتکاران از من سوال کرد که آیا برای من مساله ایست اگر جوانان و نوجوانان بعدازظهرها برای تماشای کانالهای موسیقی و برنامههای سرگرمی به اتاق من بیایند؟ من موافقت کردم و برای تماشای عکس العمل دانش آموزان هنگام تماشای ماهواره زودتر به هتل بازمی گشتم. زمانی که درب اتاقم را باز کردم دیدم هیچ کدام از دانش آموزان برنامههای تفریحی نگاه نمیکنند بلکه همگی در حال تماشای اخبار بین المللی هستند. اخبار هم ناآرامیها در لهستان را پوشش میداد.
من صحنهای مشابه این را ده سال بعد در یکی از شهرهای حاشیهای چین دیدم. در یک کافی شاپ کوچک در شلوغترین نقطه مرکزی شهر، سه دانش آموز دور یک رایانه نشسته و در حال تماشای برنامهای بودند. زمانی که پشت یک سیستم نشستم تا سایتهای خبری را چک کنم مشاهده کردم که تمام سایتها فیلتر هستند. با تعجب از یکی از دانش آموزان پرسیدم شما چگونه با این فیلترینگ کار میکنید؟ او هم شانههایش را بالا انداخته و گفت: ما راه دور زدم محدودیتها را آموختهایم. این سانسور برای ما معنا ندارد.
حکومتهای دیکتاتور اینترنت را ابزاری میدانند که ناگفتهها را در اختیار شهروندانی قرار میدهد که نباید هیچ حقیقتی را بشنوند. مردم در تونس از شبکههای اجتماعی به عنوان ابزاری برای سازمان دهی اعتراضهای خود استفاده کردند. آنها برای نشان دادن جنایتهای زین العابدین بن علی از همین شبکهها استفاده کردند. وسیلهای برای آگاهی سازی یعنی دقیقا همان که دیکتاتور از آن واهمه دارد. در مصر، متنها، عکسها و ویدئوها به سرعت از خیابانهای قاهره به سرتاسر جهان مخابره شد. دلیل آن هم یک چیز بود: تلفنهای همراه و قابلیتهای آنها. تلاشهای دولت مصر برای مختل کردن فعالیت اینترنت هم تا مدت زمان محدودی موفقیت آمیز بود و مرا به یاد حمله رهبران اتحاد جماهیر شوروی به صدای آمریکا انداخت. زمانی که یک دولت مسیر استنشاق دموکراسی را مسدود میکند، واضحترین تصویری است از ترس.
الجزیره انگلیسی که در قطر مستقر است با آن خبررسانیهای ۲۴ ساعته از مصر و تونس تحسین بین المللی را برانگیخته است. تلویزیون الحره هم که در حقیقت مورد حمایت مالی ایالات متحده است، در این بحران سربلند بیرون آمد. از تاریخ ۲۳ تا ۳۰ ژانویه تعداد بازدید کنندههای الحره ۵۴۰ درصد افزایش یافت. رهبران معارضان در مصر از شبکههایی که در این انقلاب کنار مردم ایستادند، قدردانی کردند.
ابزار رسانهای ما تغییر کرده است. سالها پیش برای رساندن خبرهای فوری بالونهای حاوی اطلاعات را به هوا میفرستادیم، این بالنها به لهستان، مجارستان و چکسلواکی میرسید. امروزه روز به راحتی و با فشار دادن یک دکمه تمام اطلاعات را در چشم بر هم زدنی برای دورترین نقظه ارسال میکنیم. به راحتی میتوانیم سانسور را نادیده بگیریم. مهم نیست که ابزار امروز با وسایل دیروز ارتباطی چقدر فاصله تکنیکی دارند، مهم این است که یک باور همچنان ثابت است. رسانههای آزاد جواب میدهند. انفجارهای اطلاعاتی به مردم این امکان را میدهند تا جهانی دموکراتیکتر بسازند.
به نقل از خبرآنلاین، منبع: فارین پالیسی، ترجمه: سارا معصومی