همایش «رسانههای اجتماعی و کتاب» دوشنبه، 13 دیماه ۱۳۸۹ در محل تالار مهر حوزه هنری برگزار شد.
به گزارش پایگاه خبری سوره مهر، این همایش با سخنرانی تعدادی از اساتید علوم ارتباطات و پژوهشگران حوزه رسانههای اجتماعی همراه بود.
در این مراسم، دکتر مسعود کوثری در سخنانی بر شناخت اجتماعات تفسیری تأکید کرد و گفت: باید با شناخت این اجتماعات، کتاب را در اختیار آنها قرار دهیم.
او افزود: ما باید قبایل خوانندگان را تشخیص بدهیم و اکثر کتابهایمان را بر اساس این قبایل تولید بکنیم. کمتر کتابی است که همه را راضی کند و هر کتاب مختص گروه خاصی است. در واقع در حوزه کتاب، به غیر از کتابهای دانشگاهی باید قبایل خوانندگان داشته باشیم و اینجاست که شبکههای اجتماعی کمک ویژه و زیادی به ما میکنند.
کوثری با بیان اینکه «ما با جامعه انبوه مواجه نیستیم» ادامه داد: باید به سمتی برویم که کالای خودمان را به دست قبایل مختص آن کالا برسانیم. به این طریق در این قبایل میتوانیم بیشتر و مؤثرتر درباره کتاب بحث و گفتوگو کنیم، حرف بزنیم. باید توجه داشته باشیم که در انزوا و تنهایی نمی توان آنگونه که باید، از کتاب بهره برد؛ ولی بحث درباره کتاب در قبایل خوانندگان این امکان را به ما میدهد. بار در اینجاست که شبکههای اجتماعی به ما کمک زیادی میکنند.
این استاد دانشگاه تهران گفت: شبکههای اجتماعی علاوه بر ایجاد امکان بحث درباره کتاب، باعث میشود حتا تولید اثر هم در تعامل با خوانندگان شکل گیرد. وقتی سوژهها از طرف خوانندگان ارائه میشود و بازخورد آن هم گرفته شده و در کتاب تأثیری گذارد، یعنی کتاب در تعامل با خوانندگان تولید شده است.
او سپس با طرح این سؤال که «شبکههای اجتماعی چه کمکی میتوانند به ما بکنند که به صورت فردی از آن محروم هستیم» پاسخ داد: این شبکهها ما را اجتماعی میکنند. به این مفهوم که ما را عادت میدهند به شنیدن نظرات دیگران.
وی از حمایت اعضا از هم به عنوان کمک دیگر شبکههای اجتماعی به افراد یاد کرد و گفت: ارائه اطلاعات بسیار زیاد کمک دیگر شبکههای اجتماعی به اعضاست. از طرف دیگر افراد در شبکههای اجتماعی به هم هویت میدهند . این هویت از طریق عضویت در گروههای مختلف که در یک موضوع مشترک هستند، به دست میآید. همچنین افراد نسبت به گروه و دسته خود احساس تعلق میکنند.
دکتر کوثری در ادامه با بیان اینکه «به زمانی رسیدهایم که شیوههای قرائت کتاب را تغییر دهیم» گفت: کتبا خواندن به شکل سنتی و فردی باید به سمت جمعی خواندن حرکت کند. در این جمعی خواندن، کتاب در قبایل مورد بررسی هم قرار میگیرد. از طرفی ما با خواندن کتاب و بررسی آن در قبایل، علاوه بر خواندن، فعل شدن را هم تجربه میکنیم. به عبارتی میشویم.
این استاد دانشگاه در پایان سخنانش، با اشاره به داستان کوتاهی از پائولو کوئلیو، بر اهمیت شبکههای اجتماعی تأکید کرد و گفت: آدم ها با تفکرات و تعصبات خود زندگی میکنند، شبکههای اجتماعی راهی است برای تعامل و دور شدن از تعصبات، راهی است برای گذر از شیوههای سنتی خواندن به سمت جمعی خواندن و شدن.
همچنین در این همایش، دکتر محمد سلطانیفر، محقق و استاد دانشگاه، درباره «نقش شبکههای اجتماعی در ترویج کتابخوانی» گفت: کتاب و کتابخوانی از مهمترین شاخصهای توسعه کشورها به شمار میرود. عمدتا یکی از پارامترهایی که بر اساس آن میزان توسعه فرهنگی کشورها را با آن میسنجند، کتاب و کتابخوانی است.
وی افزود: باید نگاهمان را معطوف به این مسأله کنیم که کشورهای پیشرفته دنیا آمار کتابخوانیشان جزو شاخصهای پیشرفتشان است. 70 درصد کتابهای معرفیشده در دنیا را تولید و عرضه میکنند؛ در حالیکه این کشورها تنها 20 درصد کل جمعیت دنیا را دارا هستند.
دکتر سلطانیفر در ادامه با اشاره به شکلگیری تکنولوژیهای مدرن اظهار کرد: سؤالی که مطرح است، این است که آیا با به وجود آمدن تکنولوژیهای مدرن، رسانههای قدیمی دچار لطمه شدهاند؟ و اینکه آیا این تکنولوژیها به کتاب و کتابخوانی آسیب رساندهاند.
او گفت: در رسانههای سنتی همزمان با تشویق مخاطبان به کتابخوانی مسأله دوازهبانی خبر هم وجود داشت. اینکه صاحب رسانه میتوانست به مخاطب خود القا کند که چه کتابی، با چه موضوعی و در چه زمینهای را بخواند. ولی با آمدن رسانههای جدیدتر همچون رسانههای اجتماعی این امکان از صاحبان رسانهها سلب شده و آنها کنترلی روی کتاب و موضوع کتابها ندارند. این مخاطب است که آزادانه دست به انتخاب و گزینش بزند.
این محقق و پژوهشگر عرصه رسانه در ارتباط با تغییراتی که در زمینه تکنولوژیهای ارتباطی به وجود آمده، تأکید کرد: از زمانی که تکنولوژیهای جدید شکل گرفتهاند، چند تغییر اساسی رخ داده است. در ابتدا حوزه وب 1 بود که به مخاطب فضایی اختصاص داده میشد و مخاطب میتوانست به تعامل اندکی بپردازد و از پذیرندگی محض، خودش را رها سازد. ولی این فضای تعامل محدود به صورت مدیریتشده و کنترلی عمل میکرد؛ مثل وبلاگها که مدیر وبلاگ میتوانست در گذاشتن کامنت مخاطبان دخالت کند.
عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد افزود: تکنولوژیها جدیدتر به حوزه وب 2 تعلق دارند. از نمونه بارز این تکنولوژیها یوتیوب است. در اینجا تمامی محتوا توسط مخاطبان پر میشود و محتوا عمدتا در اختیار مخاطبان است. تفاوت عمده بین وب 1 و وب 2 همین قدرت بالای مخاطبان است که در وب 2 مدیران هیچ دخالتی نمیتوانند روا دارند. آنها تنها میتوانند یکسری قوانین را وضع کنند؛ از جمله عدم استفاده نامشروع از زنان و کودکان در فضاهای اجتماعی.
دکتر سلطانیفر درباره کتاب و کتابخوانی در شبکههای اجتماعی جدید هم اظهار کرد: در زمینه ترویج کتابخوانی ما شاهد این بودیم که روزنامهها اقدام به معرفی، نوشتن نقد و کتابها میکردند. اما در حوزه وب 2 وقتی قسمتی از کتاب، نقد کتاب و ... را میگذاریم مخاطب میتواند وارد نقد و نقادی شود و اینجاست که کتاب وارد عرصه عمومی میشود؛ عرصه عمومی به معنایی که مدنظر یورگن هابرماس، فلیسوف و جامعهشناس سرشناس آلمانی است. در این فضا کتاب مورد نقد و نظرهای مختلف قرار میگیرد و از قبل گفتوگویی که بین مخاطبان مختلف در این شبکهها به وجود میآید، یک کتاب مورد ارزیابی قرار میگیرد.
وی با اشاره به توسعه شبکههای اجتماعی گفت: شبکههای اجتماعی زمینهساز به وجود آمدن جنبشهای اجتماعی هستند. این جنبشها از مشارکت خودخواسته مخاطبان شکل میگیرد.
به گفته سلطانیفر، از جمله تأثیرات شبکههای اجتماعی، به وجود آمدن سرمایه اجتماعی مخاطبان، ایجاد صمیمیت، ارتباطات گسترده و اعتماد متقابل میان مخاطبان است.
این استاد دانشگاه افزود: شبکههای اجتماعی در یک متن جنبش اجتماعی بیان میشوند، که بر پایه عقلانیت جمعی به موجودی خلاق بدل میشود.عضویت در شبکههای اجتماعی حلقههای ارتباطی را تکثیر میکند که این مسأله امکان تبادل و انتشار اطلاعات و بسیج منابع جنبش را بهتر مهیا میکند.
دکتر سلطانیفر تأکید کرد: اگر میخواهیم در حوزه کتابخوانی از شبکههای اجتماعی استفاده کنیم، باید از بسیج منابع انسانی خودخواسته و متعهد در راستای ترویج مبتنی بر مشارکت فعال و خودگزینشگر مخاطبان استفاده کنیم.
استاد ارتباطات دانشگاه علوم تحقیقات اضافه کرد:همچنین به صورت گسترده از شبکههای اجتماعی به عنوان حلقههای ارتباطی در راستای کتابخوانی استفاده کنیم و برای هر چه فعالتر کردن جنبش کتابخوانی به صورت گسترده اقدام به انتشار و تبادل کتاب در شبکههای اجتماعی مختلف کنیم.
وی افزود: حضور مشارکتکنندگان در شبکههای اجتماعی و پیوندهای گستردهای که این دسته از مخاطبان دارند، امکان گستردهای را برای جنبش کتابخوانی ایجاد کرده است.
دکتر سلطانیفر در پایان کارکردهای شبکههای اجتماعی را مبادله اطلاعات و تجارب، کارکرد تبلیغی، یادگیری، پاسخ به نیازها و مسائل مشترک، بهبود عملکردها و هویتسازی عنوان کرد.
در ادامه این همایش، دکتر حسینعلی افخمی، استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی، درباره موضوع «نقد کتاب در رسانههای اجتماعی» ترجیح داد که از شیوه نقد کتاب در رسانههای قدیمیتر شروع کند و به رسانههای اجتماعی برسد. وی گفت: رسانههای اجتماعی در واقع دنباله رسانههای قدیمیتر و سنتی هستند.
وی افزود: در ایران به رسانههایی چون رادیو و تلویزیون رسانههای تودهیی و همگانی گفته میشود که ترجمه واژه انگلیسی mass به معنای توده است. ولی رسانههای اجتماعی به درستی به این عنوان معروف شدند؛ چرا که social در فارسی به معنای اجتماعی است.
استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی اظهار کرد: در رسانههای اجتماعی بر خلاف رسانههایی همچون رادیو و تلویزیون رفتار تودهوار وجود ندارند. مخاطبان در این رسانهها به صورت تعاملی فعالیت میکنند؛ بنابراین ارتباط مخاطب تعاملی است و مدیران نمیتوانند روی مخاطبان تسلط چندانی داشته باشند.
این استاد دانشگاه درباره نقد کتاب در رسانهها گفت: اولینبار شیوه نقدنویسی در مورد کتاب در روزنامهها در دهه 1950 میلادی در یک نشریه فرانسوی اتفاق افتاد. روزنامهنویسان به صورت ستون یادداشت، نقدهای خود از یک کتاب را منتشر میکردند.
وی درباره نقد کتاب در رسانههای اجتماعی هم اظهار کرد: وقتی در مورد نقد کتاب در رسانههای اجتماعی صحبت میشود، باید توجه داشت که در این رسانهها می توان بیشتر به ترویج کتاب و کتابخوانی پرداخت و جای تبلیغ کتابها در این رسانهها وجود ندارد. هر چند که از دید ناشران تمام رسانهها باید به فروش کتاب کمک کنند.
دکتر افخمی درباره تفاوت نقد در رسانههای سنتی و رسانههای اجتماعی افزود: در رسانههای سنتی چون روزنامه نقد کتاب نوشته میشد؛ ولی مخاطب تنها گیرنده پیام بود و نمیتوانست تعاملی داشته باشد؛ ولی در رسانههای اجتماعی وقتی نقد کتابی گذاشته میشود، مخاطب میتواند فعالانه دخالت کند و نقدهای خودش را بیان کند و اینجا ناشر و نویسنده کتاب میتوانند عکسالعمل مخاطبان را دریافت کنند. بین خواننده بالقوه با نویسنده از طریق رسانههای اجتماعی ارتباط برقرار میشود و این مسأله میتواند باعث خلاقیت برای نوشتن شود و نویسنده میتواند ایدههای جدیدی را دریافت کند.
او درباره شیوه نقدنویسی در رسانههای اجتماعی اظهار کرد: برای نوشتن نقد در رسانههای اجتماعی، نویسنده نقد باید از قواعد نوشتن نقد در مطبوعات پیروی کند و نویسنده نقد هم باید خودش را به طور کامل معرفی کند. حجم نقد در رسانههای اجتماعی باید کوتاه باشد و حداکثر بین 150 تا 1500 کلمه.
دکتر افخمی افزود: در نقد قضاوت وجود دارد و این قضاوت نیازمند اندیشه است. اینکه نویسنده نقد نسبت به موضوعی که دربارهاش نقد مینویسد، شناخت کافی داشته باشد.
این استاد دانشگاه با اشاره به نفعی که نقدنویسی در مطبوعات و رسانههای جدید برای ناشران دارد، اظهار کرد: وقتی درباره کتابی نقد نوشته میشود، اگر این نقد به صورتی جدی و بیرحمانه باشد، ناشر میتواند بازخورد های مخاطبان را دریافت کند و اگر کتابی ضعیف بود، از انتشار آن جلوگیری کند. حتا ناشر میتواند از نقدهایی که مخاطبان مینویسند ایده بگیرد و به نویسنده سفارش ایده نوشتن کتاب بدهد و از این مسأله سود ببرد.
دکتر افخمی سخنان خود را اینگونه به پایان برد که نباید از تکنولوژیهای جدید انتظار معجزه داشت، آن چیزی که مهم است، خود انسانها هستند و تکنولوژیها تنها میتوانند به عنوان ابزار مورد استفاده قرار گیرند.
همچنین در این همایش دو مقاله با عنوانهای «رسانههای اجتماعی و کتاب؛ بازگشت عموم و بازنشر کتاب» و «شبکههای اجتماعی کتابمحور و ارائه راهکارهای بومی» توسط جواد افتاده و ابراهیم اسکندریپور، پژوهشگران حوزه رسانههای اجتماعی، ارائه شد.
سخنرانی محمد سلیمانینیا، فعال حوزه نشر و رسانههای اجتماعی، با موضوع «کاربرد شبکههای اجتماعی برای ناشران ایرانی» از دیگر قسمتهای این همایش بود.
اولین شماره از نشریه تحلیلی و پژوهشی کتاب با عنوان فصلنامه «کتاب مهر» هم به موضوع «رسانه های اجتماعی و کتاب» پرداخته بود که در این همایش ارائه شد.
«ویکیها و تولد نسل جدیدی از کتاب» از محمدمهدی مولایی، «فعالیتهای گروهی کتابمحور در شبکههای اجتماعی مجازی» از علیاکبر اکبریتبار و «شبکههای اجتماعی؛ پیدایش و تحولات» از مرضیه خلقتی به همراه دو مقاله یادشده در این فصلنامه ارائه شده است.
همچنین دو عنوان مقاله «چالشها و فرصتهای رسانههای اجتماعی» از آندره کاپلن و مایکل هانلین و «تداوم و تغییر در رسانههای اجتماعی» از برنی هوگان و انابل کوان هسه هم که درباره آخرین دیدگاهها در زمینه نقش رسانههای اجتماعی است، ترجمه و در این فصلنامه منتشر شده است.