همکاران سیستم - بکارگیری شبکههای اجتماعی در کسبوکار مهمترین عامل پیشرفت کار تجاری در سال 2010 بود، تا جایی که حتی روحی تازه در صنعت اتومبیلسازی آمریکا دمید.
در سال 2010، شبکههای اجتماعی از ابزار ارتباطی جوانان به ابزاری برای ارتباط میان مشتریان و کارفرمایان تبدیل شد. به عبارت دیگر، رابطه یکسویهی میان مشتری و فروشندگان را تبدیل به ارتباطی دوسویه و متعامل کرد. این یکی از دلایلی است که مجله تایم چهره سال خود را مارک زوکربرگ، بنیانگذار فیسبوک اعلام کرد.
سال گذشته، بسیاری از مردم اگر به فیسبوک میآمدند برای گشتزنی و به اشتراک گذاشتن اخبار و اطلاعات آخرین مهمانی یا جشنشان بود. این درحالی است که امروزه بیش از 600 میلیون کاربر از سراسر دنیا در این سایت فعالند. در 40 سال گذشته چنین سرعتی در همهگیر شدن یک امر بیسابقه بوده است. بیش از 300 میلیون نفر حداقل روزی یک ساعت با فیسبوک سر و کار دارند.
با وجود اینکه افراد فقط اجازه تایپ 140 کلمه را در توییتر دارند، اما نزدیک به 200 میلیون نفر نیز در این شبکه فعالند. 100 میلیون نفر دیگر هم سرگرم سایت LinkedIn هستند. این حجم عظیم مخاطب در حالی از ابزارهای شبکه اجتماعی سود میبرند که اوایل این دهه خبری از شبکههای اجتماعی نبود.
در همین حال، مدیران شرکتهایی چون IBM، پپسی، اپل، مایکروسافت و کسانی چون رئیس مدرسه بازرگانی هاروارد نیز عضو این شبکههای اجتماعیاند. دلیل این استقبال چیست؟
به نظر میرسد این شبکههای اجتماعی راهی منحصر به فرد برای ارتباط با مخاطبانی است که این مدیران و افراد مشهور میخواهند با آنان ارتباط داشته باشند. آنها میتوانند بدون آنکه واسطهای- همچون روابطعمومی، نویسنده متنهای سخنرانی- در میان باشد، هرجا و هرزمان که خواستند با مخاطبان خود در ارتباط باشند. حال دیگر خبری از پیام ویدئویی ضبط شده و یا نگرانی از مسافرت مدیران با هواپیما و دسترسی نداشتن به ابزار ارتباطی در آن و یا به مقصد نرسیدن پیام صوتی نیست. بدین ترتیب، کلماتی که در صفحه خود بکار میبرند قابل اعتمادتر و از قدرت تاثیرگذاری بیشتر برخوردار است.
در شبکههای اجتماعی سلسله مراتب معمول در دسترسی به اطلاعات وجود ندارد.
همه با هم مساویاند و امکان خوبی برای دسترسی به اخبار و اطلاعات جدید وجود دارد.
مهمترین تهدید شبکههای اجتماعی ممکن است متوجه مدیران میانی یک سازمان باشد که تا پیش از این کار واسطهگری و رساندن اخبار و اطلاعات را نیز برعهده داشتند و اکنون شبکههای اجتماعی کار آنها را انجام میدهد.
کلید موفقیت در فضای شبکههای اجتماعی اختیار دادن به افرادی است که کار واقعی را با سرعت بیشتر و بدون سلسله مراتب ویژهای انجام میدهند. یعنی کسانی که کار طراحی، ساخت و فروش و بازاریابی برای تولیدات را برعهده دارند.
بدین ترتیب، شرکتهای بازاریابی برای استفاده از شبکههای اجتماعی و فرستادن پیامهایی که بر اساس ویژگیهای شخصی مشتریان برای آنها فرستاده میشود، با هم رقابت میکنند. اکنون، آنها انقلابی در کار بازاریابی خود بهوجود آوردهاند؛ یعنی به جای اینکه در رسانهها برای همه مخاطبان آگهی بدهند، سراغ بازار فروش هدفمند و مشتریان خود رفتهاند و بازاریابی را برای آن دسته از مشتریانی انجام میدهند که به محصول آنان نیاز دارند. برای نمونه شرکت پپسی بهجای تبلیغ محصولات خود در لیگ ملی فوتبال آمریکایی(Super Bowl) برای دسترسی به میلیونها نفر از مشتریان خود از شبکههای اجتماعی استفاده میکند. بنابراین از لحاظ رهبری درست یک شرکت تجاری، شبکههای اجتماعی راهبردی درست و لازم در قرن 21 محسوب میشود و از آنجایی که شفافیت در شبکههای اجتماعی برای عضویت در آن ضروری است شما در شبکهای که عضو هستید میگویید کیستید، چه علایقی دارید و به چه دیدگاههایی معتقدید.
از سوی دیگر، این پدیده سبب میشود تا تاجران بزرگ اطمینان و اعتماد از دست رفتهشان در 10 سال گذشته را بازیابند. به همین دلیل ابتدای مطلب گفتم بکارگیری شبکههای اجتماعی در کسب و کار مهمترین عامل پیشرفت کار تجارت در سال 2010 بوده است.همکاران سیستم- بکارگیری شبکههای اجتماعی در کسبوکار مهمترین عامل پیشرفت کار تجاری در سال 2010 بود، تا جایی که حتی روحی تازه در صنعت اتومبیلسازی آمریکا دمید.
در سال 2010، شبکههای اجتماعی از ابزار ارتباطی جوانان به ابزاری برای ارتباط میان مشتریان و کارفرمایان تبدیل شد. به عبارت دیگر، رابطه یکسویهی میان مشتری و فروشندگان را تبدیل به ارتباطی دوسویه و متعامل کرد. این یکی از دلایلی است که مجله تایم چهره سال خود را مارک زوکربرگ، بنیانگذار فیسبوک اعلام کرد.
سال گذشته، بسیاری از مردم اگر به فیسبوک میآمدند برای گشتزنی و به اشتراک گذاشتن اخبار و اطلاعات آخرین مهمانی یا جشنشان بود. این درحالی است که امروزه بیش از 600 میلیون کاربر از سراسر دنیا در این سایت فعالند. در 40 سال گذشته چنین سرعتی در همهگیر شدن یک امر بیسابقه بوده است. بیش از 300 میلیون نفر حداقل روزی یک ساعت با فیسبوک سر و کار دارند.
با وجود اینکه افراد فقط اجازه تایپ 140 کلمه را در توییتر دارند، اما نزدیک به 200 میلیون نفر نیز در این شبکه فعالند. 100 میلیون نفر دیگر هم سرگرم سایت LinkedIn هستند. این حجم عظیم مخاطب در حالی از ابزارهای شبکه اجتماعی سود میبرند که اوایل این دهه خبری از شبکههای اجتماعی نبود.
در همین حال، مدیران شرکتهایی چون IBM، پپسی، اپل، مایکروسافت و کسانی چون رئیس مدرسه بازرگانی هاروارد نیز عضو این شبکههای اجتماعیاند. دلیل این استقبال چیست؟
به نظر میرسد این شبکههای اجتماعی راهی منحصر به فرد برای ارتباط با مخاطبانی است که این مدیران و افراد مشهور میخواهند با آنان ارتباط داشته باشند. آنها میتوانند بدون آنکه واسطهای- همچون روابطعمومی، نویسنده متنهای سخنرانی- در میان باشد، هرجا و هرزمان که خواستند با مخاطبان خود در ارتباط باشند. حال دیگر خبری از پیام ویدئویی ضبط شده و یا نگرانی از مسافرت مدیران با هواپیما و دسترسی نداشتن به ابزار ارتباطی در آن و یا به مقصد نرسیدن پیام صوتی نیست. بدین ترتیب، کلماتی که در صفحه خود بکار میبرند قابل اعتمادتر و از قدرت تاثیرگذاری بیشتر برخوردار است.
در شبکههای اجتماعی سلسله مراتب معمول در دسترسی به اطلاعات وجود ندارد. همه با هم مساویاند و امکان خوبی برای دسترسی به اخبار و اطلاعات جدید وجود دارد.
مهمترین تهدید شبکههای اجتماعی ممکن است متوجه مدیران میانی یک سازمان باشد که تا پیش از این کار واسطهگری و رساندن اخبار و اطلاعات را نیز برعهده داشتند و اکنون شبکههای اجتماعی کار آنها را انجام میدهد.
کلید موفقیت در فضای شبکههای اجتماعی اختیار دادن به افرادی است که کار واقعی را با سرعت بیشتر و بدون سلسله مراتب ویژهای انجام میدهند. یعنی کسانی که کار طراحی، ساخت و فروش و بازاریابی برای تولیدات را برعهده دارند.
بدین ترتیب، شرکتهای بازاریابی برای استفاده از شبکههای اجتماعی و فرستادن پیامهایی که بر اساس ویژگیهای شخصی مشتریان برای آنها فرستاده میشود، با هم رقابت میکنند. اکنون، آنها انقلابی در کار بازاریابی خود بهوجود آوردهاند؛ یعنی به جای اینکه در رسانهها برای همه مخاطبان آگهی بدهند، سراغ بازار فروش هدفمند و مشتریان خود رفتهاند و بازاریابی را برای آن دسته از مشتریانی انجام میدهند که به محصول آنان نیاز دارند. برای نمونه شرکت پپسی بهجای تبلیغ محصولات خود در لیگ ملی فوتبال آمریکایی(Super Bowl) برای دسترسی به میلیونها نفر از مشتریان خود از شبکههای اجتماعی استفاده میکند. بنابراین از لحاظ رهبری درست یک شرکت تجاری، شبکههای اجتماعی راهبردی درست و لازم در قرن 21 محسوب میشود و از آنجایی که شفافیت در شبکههای اجتماعی برای عضویت در آن ضروری است شما در شبکهای که عضو هستید میگویید کیستید، چه علایقی دارید و به چه دیدگاههایی معتقدید.
از سوی دیگر، این پدیده سبب میشود تا تاجران بزرگ اطمینان و اعتماد از دست رفتهشان در 10 سال گذشته را بازیابند. به همین دلیل ابتدای مطلب گفتم بکارگیری شبکههای اجتماعی در کسب و کار مهمترین عامل پیشرفت کار تجارت در سال 2010 بوده است.
نویسنده: یل جرج، استاد مدرسه بازرگانی هاروارد
مترجم: علی شاکر
Harvard Business School
December 23, 2010