ماهنامه سپیده دانایی، مرضیه کوهستانی - دختران نوجوان و جوان با چادرهای گلداری که دور کمرشان گره زدهاند دور یک حوضچه روبهروی حمام عمومی روستا جمع شدهاند و لباس میشویند و بلند بلند خاطره تعریف میکنند. اینجا روستایی در خراسان جنوبی است، روستایی محروم که خشکسالی چند سال اخیر اوضاع مالی مردم را آشفته کرده است. هر کدام قصهای برای گفتن دارند. یکی از مشکلاتش با خانواده همسر میگوید، دیگری از بچهدار نشدن و آن یکی از محصول کم کشاورزی امسال و مشکلات مالیشان.
اما مریم با لپهایی گل انداخته و نگاهی که تمام مدت به حوضچه خیره شده از مشکلی بزرگتر میگوید. «دیگه خسته شدم. هر بار که به شهر میرود فیلم جدیدی میخرد و به خانه میآورد. بعد هم از من انتظار دارد...» منظور مریم فیلمهای مستهجنی است که همسرش از شهر میخرد. میگوید: «فیلمها را دانهای هزار تومان میخرد. ما پول دوا و درمان بچهمان را نداریم و او هر هفته هزار تومان از پولش را پای این فیلمها دور میریزد.» فاطمه هم که باب بحث را باز میبیند، از همین مشکل گلایه میکند. «یک بار از من خواست با او همراه شوم و فیلم را ببینم پنج دقیقه اول حالم به هم خورد.» اما صدیقه که چند ماهی است عقد کرده، پسر عمویش است بغ میکند و از جمعشان جدا میشود. با صدیقه هفده ساله همراه میشوم. تند و چابک کوچههای سنگلاخ روستا را طی میکند و هر چند قدم یک بار میایستد و با همولایتیهایش چاق سلامتی میکند و احوال همه خانوادهشان را میپرسد و به احوالپرسی مفصل آنان پاسخ میدهد.
خانهاش کاهگلی است. اول وارد دالانی میشوی که یک طرفش طویله و طرف دیگر آغل مرغ و خروسهاست. پلهها را باید با طمانینه بالا بروی، چون در دالان و پلههای چوبی پنجرهای نیست تا آفتاب روشنش کند و از طرفی، روستا در طول روز برق ندارد. چای را در استکانهای کمر باریک مینوشیم و از مشکلش در رابطه زناشویی میگوید. در روستای صدیقه رسم بر این است که فامیل داماد پس از صرف شام عروسی منتظر میمانند تا پس از اطمینان از نجابت عروس و داماد به رقص و پایکوبی بپردازند. همین عامل باعث میشود که در دوران عقد، روابط زناشویی صدیقه با همسرش به روشهای غیرمتعارف باشد. صدیقه میگوید که همسرش همه این رفتارها را از فیلمهای بد یاد میگیرد.»
پزشک این روستا حرفهای دختران و زنان این روستا را تصدیق میکند. «این روستا بسیار محروم است و فقط ساعاتی از شب برق دارد. با وجود این، در خانه تمام روستاییهایی که من برای سرکشی میروم دستگاه سیدی و یا دیویدی پلیر و تلویزیون وجود دارد.» میگوید در بسیاری از روستاهایی که به عنوان پزشک خانواده رفته وضعیتی تقریبا مشابه را دیده است. میگوید زنان جوان روستایی غالبا به بیماریهایی که ناشی از روابط نامتعارف زناشویی است دچارند.
البته این تنها مشکل زنان این روستا نیست. استفاده از فیلمهای مستهجن و الگوبرداریهای ناصحیح از آن فیلمها مشکلی است که در اقشار و طبقات اجتماعی و فرهنگی گوناگون به وجود آمده است. قیمت ارزان سیدیهای هرزه و دستیابی آسان به آنها هم این فرایند را تسهیل کرده است. جامعهشناسان، معتقدند که نبود آموزش صحیح روابط زناشویی به جوانان و اتکای آنان به روشهای آموزشی مجازی مشکلات فراوانی از جمله الگوبرداریهای ناصحیح و غیرمتعارف را موجب میشود زیرا اغلب آقایان و برخی از خانمها بیتوجه به اینکه کسانی که در چنین فیلمهایی حضور دارند شغلشان این است، روشهای رابطه جنسی را از روی این فیلمهای آموزش میبیند.
صدیقه هم به نوع دیگری همین حرف را میزند. میگوید: «همسرم گاهی با من رفتاری درست شبیه آنچه در فیلمها دیده میکند. من واقعا از رفتارهایش خجالت میکشم و از رابطه با او بدم میآید.»
همسر 22 ساله صدیقه در حالی روابط زناشوییاش را با الگوبرداری از این فیلمها برقرار میکند که همسرش تا پیش از ازدواج, از نگاه کردن به مرد نامحرم ابا داشت و در حال حاضر، حتی از گرفتن دست همسرش در ملاعام خجالت میکشد. با این حال، صدیقه میگوید: همسرش خیلی وقتها از عدم همراهی او ناراحت میشود و حتی با خشونت و پرخاش رفتار میکند.
فناوری بیسر و صدا و سریع به روستای دنج صدیقه نفوذ کرده و زندگی صدیقه را به آشفتگی کشیده است. او معتقد است همین کارهایی که مردان جوان انجام میدهند خیر و برکت را از روستا گرفته است. صدیقه استکان کمر باریک را سر میکشد و میگوید: «کاش هیچ وقت برق به روستایمان نمیآمد.»