روزنامه خراسان، مهدی رشکیانی و وحید اقدسی - درنخستین روزهای خردادماه سال جاری درست در همان روزهایی که فضای کشور تحت الشعاع انتخابات ریاست جمهوری قرار داشت عزت ا... ضرغامی دوره 5 ساله مدیریت خود را به پایان رساند.طبیعی بود که در آن اوضاع و احوال کسی به اتاق ریاست ساختمان شیشه ای جام جم نرود و از ساکنش سئوالی درباره ادامه فعالیتش نپرسد. البته برای جانشینی او حدس و گمانهایی زده شده بود؛ از رئیس فراکسیون فرهنگی مجلس ،حدادعادل،نامی به میان آمده بود و چند تن دیگر. رحمانی فضلی (رئیس دیوان محاسبات)، حسین محمدی(معاون فرهنگی دفتر مقام معظم رهبری)، علی اکبر ولایتی، پورحسین (مدیر شبکه چهارم سیما) و علی دارابی(قائممقام فعلی سازمان صداوسیما) از جمله گزینه های مطرح برای نشستن بر کرسی حساس ریاست سازمان بودند؛در اهمیت این کرسی همین بس که رئیس کنونی قوه مقننه از جام جم که خارج شد به سمت پاستور حرکت کرد؛ اگرچه در ادامه مسیر سر از بهارستان درآورد. مقام معظم رهبری اما حکم به تمدید مدیریت ضرغامی دادند و رسالتی ویژه برایش قائل شدند: ((انتظار دارد نشانههای این تحول در اولین سال مسئولیت جنابعالی مشاهده شود )).ضرغامی هم در برگزاری نشست خبری خود با خبرنگاران درنگ نکرد.او انتقادات را شنید و آن چنان بر ادامه این روند توسط رسانه ها تاکید ورزید که با خنده خطاب به یکی از خبرنگاران منتقد گفت: اتفاقا چهره شما فتوژنیک هم است برای کلاس سازمان ما هم خوبه.او درحالی فصل جدید کاری خود را آغاز می کند که تجربه های مدیریتی محمد هاشمی و علی لاریجانی را پیش روی خود دارد.صدا و سیما در همه این سال ها با پیچ و خم های فراوانی رو به رو بوده است.مرور کوتاه این دوران می تواند در درک کلی فضای این سازمان راه گشا باشد.
تثبیت و شکل گیری
بهطور کلی سازمان صدا و سیما پس از انقلاب 3 دوره مشخص مدیریتی را پشت سر گذاشته است؛ البته اگر چند سال اول انقلاب را به دلایل شرایط ناپایدار کشور و عدم متولی مشخص این سازمان، در نظر نگیریم، تاریخچه مدیریت صدا و سیما به 3 دوره هاشمی، لاریجانی و ضرغامی تقسیم میشود.دوره هاشمی درواقع دوره شکلگیری فرم و ساختار اداریسازمانی صدا و سیما است تا با فاصلهگیری از شرایط پیش از انقلاب، عملکرد این سازمان در مسیر اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی قرار گیرد. به عبارت دیگر دوره محمد هاشمی را باید دوره تجربه و شکلگیری صدا و سیمای جمهوری اسلامی بدانیم که مبنی بر آن، زیرساختهای رسانه ملی با محتوای اسلامی در حال پایهریزی بود و بنا به انتظار رهبر کبیر انقلاب اسلامی، باید به یک دانشگاه عمومی تبدیل میشد.صدا و سیمای دوره هاشمی، بهدلیل شرایط جنگی حاکم بر جامعه بیش از آن که در راستای برنامهسازی برای اوقات فراغت مردم و ایجاد سرگرمی برای آنان حرکت کند، در خدمت دفاع مقدس و یاری به رزمندگان قرار گرفت و نقش مؤثری هم در زمینه اطلاعرسانی این موضوع و هم در بالا بردن روحیه رزمندگان داشت.بدیهی است در شرایط ویژه جنگی، کارکردهای امنیتی و نظامی رسانهها بهخصوص صدا و سیمای هر کشوری برجسته میشود و حجم زیادی از برنامههای آن در پشتیبانی معنوی از آن قرار میگیرد. مثلا در این دوران آیتمهایی مثل اخبار و گزارشهای مستند از جنگ، پررنگتر از برنامههای دیگر بود که البته نیاز مخاطبان نیز این برجستگی را طلب میکرد. این شرایط خاص سیاسی موجب شد تا صدا و سیما در دوران هاشمی بهلحاظ فنی و هنری، توسعه چندانی نیابد و بیشتر کارکردهای تبلیغاتی و به ویژه پروپاگاندایی داشته باشد. البته در آن زمان نیز برخی سریال ها و برنامههای تلویزیونی توانستند مورد توجه مخاطبان واقع شوند. سریالهایی مثل «آینه»، «سلطان و شبان»، «سالهای دور از خانه» (اوشین) و برنامههایی مثل «دیدنیها» و «ورزش و مردم»، ساعات پرمخاطب صدا و سیما را تشکیل میدادند.هاشمی طی مدت 13 ساله مدیریت خود، به تفکیک فعالیتهای مختلف صدا و سیما در زمینههای خبری و هنری پرداخت. تفکیک معاونت های سیاسی سیما و برون مرزی از جمله ابتکارات محمد هاشمی بود. همچنین ایجاد "واحد مرکزی خبر" به عنوان یک مرجع متمرکز در صدا و سیما به عنوان بخشی که در جهت ساماندهی اطلاع رسانی پیش می رفت، از دیگر فعالیت های وی به شمار می رود.او توجه خود را بیشتر به نیازهای دفاع مقدس مبذول داشت ودر دوره مدیریت او با توجه به آسیب های جدی که به زیر ساختهای کشور در اثر تجاوزهای دشمن وارد آمده بود، رسانه ملی از لحاظ کمی و کیفی توسعه نسبتا کمی یافت و البته هاشمی تلاش زیادی برای جایگزینی تولیدات بومی به جای پخش تولیدات خارجی در تلویزیون به خرج داد.در دوران هاشمی، صدا و سیما فرم خود را بازیافت و برای نخستین بار پس از انقلاب، به سمت جذب مخاطبان عام حرکت کرد. این حرکت، البته از سوی برخی منتقدان که صدا و سیمای خشک یکی دو سال اول انقلاب را می پسندیدند، مورد هجمه قرار گرفت و حتی کار به آن جا رسید که شخص امام (ره) در موضوعاتی مانند جنجال نوع پوشش زنان در سریال «پاییز صحرا» وارد ماجرا شد و با مجاز اعلام کردن آن نوع پوشش ها در سریال ها و فیلمهای صدا و سیما، طرف محمد هاشمی و هنرمندان رسانه ملی را گرفت.
سایه مستدام سیاست
در هفتم خرداد ماه سال 1373 دکتر علی لاریجانی به ریاست سازمان صدا و سیما برگزیده شد تا با توجه به تغییر شرایط سیاسی- اجتماعی بعد از دوران جنگ، دوران تازهای از مدیریت رسانه ملی آغاز شود. دورانی که با افول اعتماد جناح ها به محمد هاشمی همزمان شده بود.لاریجانی که تحصیلکرده رشته فلسفه بود و وجهه فرهنگیتری نسبت به هاشمی داشت، سعی کرد به توسعه کمی این سازمان بپردازد و تحولات بیشتری در عملکرد صدا و سیما ایجاد کند. صدا و سیمای لاریجانی با پخش «قصههای جزیره»، «پزشک دهکده» و سریالهای ماندگاری مثل «امام علی(ع)»، «ولایت عشق»، «اصحاب کهف» و از سویی دیگر، با تولید و پخش انواع مسابقههای برگرفته از الگوهای ماهوارهای و به اصطلاح بومیشده در شبکههای مختلف، سعی در تأمین نیازهای عمومی اطلاعات، تفریحی و سرگرمی مخاطبان خود داشت.وی برای رشد کمی شبکه های تلویزیونی داخلی نیز همت گماشت. راهاندازی شبکه های 3، تهران و خبر، از جمله ابتکارهای عملی وی به شمار می رود. همچنین به همت لاریجانی شبکه های استانی تشکیل شد و اقدامات فراگیری برای گسترش آن ها صورت گرفت.لاریجانی در دوره مدیریت خود، شبکه های ملی، برون مرزی و استانی را به طرز گسترده ای توسعه داد به گونه ای که می توان اذعان داشت بخش اعظم پیشرفت های رسانه ملی در دوره مدیریت لاریجانی به سرانجام رسیده است.در واقع دوران لاریجانی را میتوان دوران اصلاحات رسانهای در صدا و سیما دانست که ساختار فنی و تکنولوژیکی رسانه ملی توسعه پیدا کرد و دامنه فعالیتهای آن گسترده شد. اگرچه در دوره لاریجانی، صدا و سیما بیشتر به توسعه کمی خود پرداخت، اما این بهمعنای عدم توجه به رشد محتوایی نبود. بسیاری از برنامهها و آیتمهای جدید رادیو و تلویزیونی در این دوره پایه گذاری شد، ساخت طنزهای مناسبتی، رشد موسیقی پاپ، پخش زنده مسابقه های ورزشی، افزایش تولید سریالهای هفتگی، ساخت انواع مسابقه های تلویزیونی و تنوع در برنامههای کودک در کنار افزایش و تنوع در بخشهای خبری از جمله این اقدام ها بود.صدا و سیما در 5 سال دوم تحت مدیریت لاریجانی در ساحت سیاسی، منفعل نبود و سایه سیاست بر این سازمان عریض و طویل، مستدام بود؛ بهطوری که «سیمای لاریجانی» هنوز هم بهعنوان یک اصطلاح و شعار سیاسی، مورد استفاده مخالفان فکری سیاسی او قرار میگیرد.درواقع تغییر شرایط سیاسی کشور بعد از دوم خرداد، سازمان صدا و سیما را در فضا و مطالبات جدیدی قرار داد که مدیریت این سازمان را با چالشها و پیچیدگی های بیشتری مواجه کرد. لاریجانی هم در قامت مدیر رسانه بزرگی همچون صدا و سیما- که خود یک شخصیت سیاسی به حساب می آید- نتوانست تعلقات سیاسی خود را در نحوه مدیریت سازمان وارد نسازد. شاید نقطه برجسته این سیاستورزی را در دوران 10 ساله لاریجانی بر سازمان صدا و سیما، بتوان پخش کنفرانس برلین همراه با حواشی پیرامون آن از تلویزیون دانست که انتقاد برخی روحانیون و مراجع را در آن زمان به دنبال داشت.
انبساط و انقباض رسانهای
ضرغامی برخلاف لاریجانی، که به عنوان نیروی فرهنگی در جامعه شناخته می شد به رغم سابقه چند ساله در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، بیشتر با پیشینه فعالیت در سازمان های نظامی و انتظامی به جام جم آمد.دوره مدیریت ضرغامی، موجب تغییر گسترده مدیران ارشد و مدیران کل سازمان صدا وسیما شد. از این رو در این دوره دربرخی از موارد افرادی سکان هدایت واحدهای مختلف رسانه ملی را به دست گرفتند،که سابقه رسانه ای چندانی نداشتند و تناسب چندانی بین شغل و شاغل وجود نداشت! تغییراتی که از سوی ضرغامی صورت گرفت البته بیشتر به تنگ کردن عرصه تعبیر شد. برخی از این مدیران نیز مناصب جدید در دستگاههای دیگر یافتند. رحمانی فضلی، مهاجرانی، کهزادی، کردان، مشایی، جعفریجلوه، مفتح، هاشمیثمره و ابوطالبی از آن جملهاند. او در این سال ها همچنین برخی از همکاران خود در صدا و سیما را هم از دست داد؛ محمد هنردوست قائممقام سازمان و مهدی سلیمی قائممقام معاونت اداری و مالی از جمله افرادی بودند که در فاصله یک سال فوت کردند و اتفاقا ضرغامی در سخنانش تأکید داشت، که روی آن ها در جهت سیاستهایش حساب باز کرده بود. (سایت خبری فردا)اما برخلاف سیدمحمد خاتمی، که رئیس رسانه ملی غیر هم خط را تجربه کرده بود، زمانی که اولین دوره ریاست جمهوری محمود احمدینژاد آغاز شد، یک سالی از آغاز ریاست ضرغامی گذشته بود و منحنی روابط پاستور-جامجم در سالهای 84 تا 88 از ابهامی، انتقادی و سرانجام حمایتی در حال تغییر بود. یک سالگی مدیریت ضرغامی اما با انتخابات ریاست جمهوری نهم مقارن شد.عملکرد نسبتا راضی کننده صدا و سیما در ایام انتخابات شروع خوبی برای رئیس جدید به حساب می آمد.نشستهای پی در پی با صاحبان حرف، کارآگاهان و کارشناسان حوزه رسانه و ارتباطات، هنرمندان، نویسندگان و زنان و ... پیش و پس از انتخابات نهم، میتوانست به طور ضمنی، گویای تغییر رویکرد رسانه باشد؛ همانگونه که اخبار 20:30 تداوم این نگاه بود، رادیو گفتوگو نیز دیگر نشانه به نمایش گذاشتن جامعه چند صدایی از سوی این رسانه به حساب می آمد. ضرغامی تمام تلاش خود را به کاربست تا صدا و سیما نسبت به گذشته ساختار دموکراتیکتری بیابد.راه اندازی رادیو گفت وگو و تولید برنامههای گفتوگو محور در تلویزیون، خیلیها را به این باور رساند که ظرفیت صدا و سیما در عبور از خط قرمزها بیشتر شده است. همچنان که ((علی شکوهی)) عضو سابق شورای سیاست گذاری رادیو گفت وگو در مصاحبه با مجله پنجره به همین موضوع اشاره کرده است:((تمام تلاش ما این بود که همه نیروهای سیاسی انقلاب با گرایش های متفاوت بتوانند حرف های خود را بزنند...این باعث می شد تا نخبگان که به رسانه ملی بی اعتماد شده بودند به سوی این رسانه سوق پیدا کنند.)) رادیو گفتوگو نیز تا حدودی توانست توقعات چالشی نخبگان را پاسخ گوید و ظرفیتهای نظام برای نقد و چالش را نشان دهد اما چه سود که چندصدایی در صدا تداوم نیافت.آن طور که شکوهی میگوید:((رادیو گفت و گو دیگر از رمق افتاده است)).شاید بتوان این صحبت وی را امروز به رادیو جوان نیز تعمیم داد. شبکه دیگر صدا که در زمان مدیریت شهرام گیل آبادی مخاطبان زیادی پیدا کرده بود رویکردی انتقاد آمیز نسبت به دولت در پیش گرفت و البته هزینه اش را هم پرداخت کرد. با برکناری وی دیگر رادیو جوان از آن جوانی و شادابی گذشته نشانی ندارد. تلویزیون نیز در مقاطعی، فضایی برای طرح دیدگاه های گوناگون و حتی متضاد در جامعه ایران فراهم کرد.در برنامه های 3 گانه رضا رشید پور-که فقط ساکنان پایتخت فرصت تماشای آن ها را پیدا کردند-چهره هایی در قاب تلویزیون به تصویر کشیده شدند که تا پیش از آن، صحبت از حضورشان در این رسانه سخنی گزاف بود.به ویژه اهالی فرهنگ و هنر که در ((عبور شیشه ای)) و ((شب شیشه ای)) فرصت مناسبی برای گشودن سفره دل خویش پیدا کردند.بعید است که صحبت های بی پرده "بهروز صفاریان" درباره وضعیت موسیقی در ایران از خاطر تهرانی ها پاک شده باشد.البته مادامی که پای این گونه اظهارنظرهای انتقادی به سیاست باز می شد آستانه تحمل مسئولان به پایین ترین حد ممکن می رسید تا جایی که انتقادهای عبدالعلی زاده از دولت نهم در خصوص وضعیت مسکن، تعطیلی برنامه ((مثلث شیشه ای)) را به دنبال داشت. اعمال فشارهای درون و برون سازمانی البته دامن سریالهایی چون «ساعت شنی»، «بزنگاه» و برخی مجموعههای طنز مهران مدیری را نیز گرفت که اعتراض و تصمیم شورای نظارت به قطع سریال «بزنگاه» و همچنین تغییر در نحوه پخش سریال «ساعت شنی» و برخی از مجموعه های مهران مدیری و حذف برخی قسمتها، حاکی از کوتاه آمدن رئیس سازمان در قبال این فشارها بود. (مصاحبه ضرغامی با خبرنگاران: روزنامه جام جم، شنبه 9/6/87)ضرغامی همچنین در نشست آذر ماه سال گذشته با دانشجویان دانشگاه امام صادق(ع) از تمایل سازمان متبوعش برای ساخت 90 سیاسی پرده برداشت اما آن قدر در تحقق این امر تاخیر به خرج داد که انتخابات دهم ریاست جمهوری فرا رسید. در این ایام بود که ضرغامی جسارت رسانه ای به خرج داد و با پخش مناظرات تلویزیونی پربیننده ترین برنامه های صداوسیما در طول سالهای پس از انقلاب را رقم زد.مسئله ای که تایید رهبر انقلاب را نیز به همراه داشت: «در این رقابت ها و مناظرات که ابتکار مهمی بود؛ ابتکار جالبی بود؛ خیلی صریح بود، خیلی شفاف بود، خیلی جدی ...بنده هم مثل بقیه آحاد ملت نشستم پای تلویزیون و این مناظره ها را تماشا کردم و از آزادی بیان لذت بردم». این در حالی بود که فضای باز رسانه ملی تداوم چندانی نیافت و پس از پایان انتخابات به فراموشی سپرده شد.این انبساط و انقباض رسانه ای رنجش خاطر طیف وسیعی از مردم را به همراه داشت و انتقادهای زیادی را متوجه صداوسیما کرد.رهبر انقلاب نیز دربیانات خود بر استمرار این گونه مناظره ها تاکید کردند: «البته خیلی خوب است که این جور مناظره ها در سطوح مدیریتی ادامه پیدا کند... اگر این جور مناظره ها در طول سال و در طول چهار سال ادامه داشته باشد دیگر وقتی در هنگام انتخابات پیش آمد حالت انفجاری پیدا نمی کند».دوره مدیریت ضرغامی در صدا و سیما، در عین نوآوری در برخی از ساحتها به نوعی ادامه همان مسیری بود، که لاریجانی پیموده بود. به هر حال، اگر لاریجانی در سال سوم حضورش، «چراغ» را ساخت، ضرغامی نیز در سال چهارم ریاستش «به اسم دموکراسی» را روانه آنتن کرد. همسویی و همکاری وی با لاریجانی قطعا در این هماهنگی تأثیر زیادی داشت، اما شاید وجه تمایز دوره ضرغامی با لاریجانی را بتوان در توسعه کیفی سازمان صدا و سیما ردیابی کرد، که سیاستها و برنامههای دوره قبل را بیشتر در تحول و تنوع تولید برنامههای این رسانه دنبال میکرد.استراتژی توسعه کمی صدا و سیما در زمان ضرغامی نیز، با تأسیس شبکههای استانی و شبکههای ماهوارهای تداوم یافت و متوقف نشد. (روزنامه جام جم، شنبه 25/3/87)در همین حال ضرغامی با راهاندازی شبکه پرس تی وی، به خط مقدم رسانه ای وارد شد. این شبکه تلاش داشته است برخلاف بسیاری از فعالیتهای رسانهای برون مرزی صدا و سیما، فقط به فکر ترجمه نباشد بلکه متن (contex) را نیز مورد توجه قرار دهد (مجله پیک رسانه: شماره 73). همچنین گشودن باب نقدهای درون سازمانی با حضور دستاندرکاران برنامههای تلویزیونی از جمله گامهای مثبت ضرغامی بوده، او این نقدها را هم از برنامههای خود شروع کرد و این سیاست گرچه در مقاطعی در شبکهها کم رنگ شد، اما او در نشست اخیر خود تأکید کرد که اگر پخش برنامههای منتقدانه در شبکهها کم رنگ شود، او مجبور است، از افرادی در بیرون از سازمان صدا و سیما بخواهد که برنامهها را نقد کنند هر چند این ایده ضرغامی تاکنون جنبه عینی به خود نگرفته است اما او در این سال ها پیوسته بر ریسکپذیری رسانه ملی تأکید کرده و از برخی منتقدان که با فشارهای خارجی، مانع پخش برخی برنامهها شده بودند، خواسته که صبر و تحمل بیشتری داشته باشند و به اهدافی که یک مجموعه رادیو-تلویزیونی پس از پایان تمامی قسمتها دنبال میکند، توجه داشته باشند.علاوه بر این ضرغامی رویکرد جدیدی نسبت به ویژه برنامه های پیروزی انقلاب اسلامی اتخاذ کرد. چه این که در این دوران برای نخستین بار تصویر مهدی بازرگان به رسانه ملی راه یافت و در برخی از برنامه ها به نیکی از او یاد شد. همچنین مخاطبان رسانه ملی در دهه های فجر دو سال اخیر از موهبت دیدن تصاویری برخوردار شدند که در آرشیو سازمان می رفت گرد فراموشی بر آن ها بنشیند. پخش برخی از فیلم های شاه مخلوع و درباریان رژیم سابق و همچنین دادگاه گلسرخی در چارچوب رویکرد جدید سازمان تعریف می شود؛ امری که البته سخت به مذاق مخاطبانش خوش آمد. ساخت تله فیلم نیز یکی از تأکیدهای ضرغامی در رسانه ملی به لحاظ ساختار برنامه سازی بوده است. او معتقد است، که این ساختار میتواند در مناسبتها جایگزین مناسبی برای فیلمهای خارجی باشد؛ بر این اساس پس از مدتی، پخش فیلمهای تلویزیونی به عنوان رویکردی جدی در شبکهها مطرح شد.
الزامات تحول
ضرغامی در حالی انتظار یک ساله رهبر انقلاب را باید پاسخ گوید که ایشان در برخی از حوزه ها نقدهایی جدی بر عملکرد این سازمان دارند: «در همین قضایای انتخابات، خوب، تبلیغات انتخاباتی مثلا یک ماه یا ۲۰ روز قبل از شروع انتخابات انجام بگیرد؛ اما از پیش از عید نوروز تبلیغات انتخاباتی شروع شد! همین تلویزیونی هم که مورد انتقاد بعضی از دوستان است، متاسفانه منعکس می کرد. بنده هم موافق نبودم. این را هم شما خیال نکنید که حالا چون بنده رئیس صدا و سیما را انتخاب می کنم، همه برنامه های صدا و سیما را می آورند دانه دانه بنده نگاه می کنم، امضا می کنم. نه خیر، از خیلی از برنامه های صدا و سیما بنده هم راضی نیستم.» (دیدار رهبر انقلاب با نخبگان)«نمایش ناقص وضعیت کشور» توسط صدا و سیما از جمله موارد دیگری است که رهبر انقلاب بر آن انگشت گذارده اند و صدا و سیما را مکلف به «انعکاس پیشرفت های علمی، اجتماعی و سیاسی» می کنند.«تشکیل کرسی های آزاد فکری در دانشگاه ها» اگرچه از سوی ایشان در دیدار با نخبگان مورد تاکید قرار گرفت، اما همین می تواند مبنای عمل مناسبی برای ضرغامی و معاونانش در مدیریت کلان سازمان به حساب آید: «آنی که کمک می کند به پیشرفت کشور، آزادی واقعی فکرهاست. یعنی آزادانه فکر کردن، آزادانه مطرح کردن، از هو و جنجال نترسیدن، به تشویق و تحریض این و آن هم نگاه نکردن.»براین اساس، احیای سیاست چند صدایی چه در قالب مناظره و چه در قالب های دیگر یکی از راهبردهای اساسی صدا و سیما برای ایجاد تحول مورد انتظار به شمار می رود.