تبلیغات در مدیانیوز

 
راهنمای آنلاین روزنامه‌نگاران
 
دوره‌های دانشگاهی رسانه و ارتباطات
 

--------------------------------------------
mevlana rumi
Jalaluddin Mohammad (Rumi), the Persian Sufi poet and Mystic
--------------------------------------------
مطالعات فرهنگی و رسانه‌ای
مطالعات فرهنگی، مطالعات رسانه‌ای، مطالعات ارتباطی
--------------------------------------------

 

آخرین اخبار


- گوگل ۳۲ نام دامنه را تصاحب کرد
- پرونده اکتا به دیوان دادگستری اروپا ارجاع شد
- اعتراض به خودکشی تعدادی از کارگران اپل در چین
- قوانین تبلیغات انتخابات مجلس شورای اسلامی
- فناوری‌های تشخیص چهره به کمک تبلیغات می‌آیند
- این هرم وارونه نمی‌ماند: پاسداشت ۴۰ سال روزنامه‌نگاری حسین قندی
- حمله هکرها به بازار بورس آمریکا در حمایت از جنبش وال‌استریت
- رئیس گوگل 1.5 میلیارد دلار سهامش را می‌فروشد
- تولید تبلت ۲۰۰ دلاری توسط ارتش پاکستان
- مایکروسافت چرخه زندگی ویندوزها را طولانی می‌کند

 

گروه خبری: interview

تاریخ ارسال: شنبه، 3 مردادماه 1388  

 

خودگردانی تنها راه بقای نشریات مستقل محلی است

 
 

آسیب شناسی مطبوعات محلی ایران در گفت وگوی روزنامه اعتماد با علی اکبر قاضی‌زاده  

 
 

روزنامه اعتماد، پژمان موسوی - مطبوعات محلی را در دو حوزه مطبوعات شهرستانی به طور عام و مطبوعات قومی به طور خاص می توان مورد تحلیل و ارزیابی قرار داد. مطابق همین دسته بندی می توان یک دسته معضلات و مسائل را کلی و مرتبط با این هر دو دسته، و یکسری مسائل را مختص مطبوعات قومی یا هر مطبوعه یی که در استان های مرزی ایران منتشر می شوند، دانست. باز هم با در نظر گرفتن همین دسته بندی ها به نظر می رسد کارکردهای مطبوعات محلی در ایران به شکل مناسب شناخته نشده است گرچه همگان بر این باورند که این دسته از مطبوعات به طور عمده نقش مهمی در انعکاس نیازها و مشکلات زندگی افراد یک منطقه یا محله داشته و پویایی و رشد آنها به توسعه کلی مطبوعات منجر می شود و افزایش توجه مخاطبان نسبت به این نشریات، افزایش تعداد خوانندگان مطبوعات در کل کشور را در پی خواهد داشت، اما به عقیده کارشناسان امر مطبوعات محلی در ایران چندان مورد توجه نبوده و به نوعی کارکرد آنها با نقص همراه است. با قاطعیت می توان مسائل مالی و کمبود نیروی تحصیلکرده و متخصص را دو محور اصلی مشکلات و مسائل نشریات محلی در ایران دانست؛ دو مشکلی که خود خالق مشکلات بی شمار دیگری از جمله وابستگی شدید برخی از این مطبوعات به نهادهای دولتی یا بنگاه های اقتصادی شهرستانی است. با تمام این اوضاع بعضاً در شرایط کنونی، برخی از نشریات محلی دارای جایگاهی به مراتب معتبر تر از رسانه های کشوری در نظر مخاطبان خاص خود هستند. کارشناسان همچنین معتقدند روزنامه های محلی با انتشار جزییات رویدادهای محل، آنچنان مورد اعتماد جامعه خود شده اند که وقتی از یک نامزد انتخاباتی جانبداری کنند، به دلیل همین اعتماد، مردم عمدتاً به این نامزد رای می دهند بنابراین این روزنامه ها در اعلام جانبداری خود از یک نامزد نهایت دقت را به عمل می آورند تا بعدها از آنها سلب اعتماد نشود. برای بررسی همه جانبه تر موضوع مطبوعات محلی و کارکردهای آن در جامعه امروز ایران به سراغ علی اکبر قاضی زاده روزنامه نگار و مدرس دانشگاه رفتیم و در گفت وگویی که در ادامه می خوانید، دیدگاه های وی را در این حوزه جویا شدیم که متن کامل آن را در زیر می خوانید.

---

- برای ورود به بحث جنابعالی چه کارکردهایی را برای مطبوعات محلی قائل هستید؟ آیا این کارکردها را جدای از کارکردهایی می دانید که عرفاً برای مطبوعات سراسری مترتب هستند؟

به باور من کارکرد مطبوعات محلی بیرون از ساز و کار و قاعده مجموع مطبوعات کشور از جمله مطبوعات کشوری نیست، یعنی اینکه با یک فاصله که ارتباط به خیلی عوامل دارد مطبوعات محلی الگویشان را از مرکز می گیرند. تمام محدودیت ها، موفقیت ها، ابتکارها، فکرهای تازه، طرح های تازه و اندیشه های تازه، ابتدا در تهران و پایتخت کشور امتحان می شود و بعد به دنبال آن در سایر نقاط کشور.

برگردید به تاریخ مطبوعات در دنیا نگاهی بیندازید، مطبوعات را دولت ها پدید نیاورده اند. مطبوعات زاییده یک نیاز فوری در جوامع است. این طوری نیست که یک نفر اراده کند و بگوید مطبوعات باید گسترش پیدا کند. با بخشنامه و... نمی توان این کار را کرد. اولین مطبوعه یی که در ایران به وجود آمد اتفاقاً غیردولتی بود و شهرستانی. نشریه آشوری ها در ارومیه در فاصله میان کاغذ اخبار میرزاصالح تا وقایع اتفاقیه امیرکبیر منتشر شد. در تبریز قبل از مشروطه نمونه هایی از مطبوعات مستقل غیردولتی داریم. پیش از مشروطه در سال 1317 قمری هفت سال قبل از مشروطه، میرزاعلی لبیب الملک در بندر بوشهر روزنامه یی به نام مظفری درمی آورد.

ما از زمانی دچار مشکل شدیم که دستمان به دولت خیره ماند و همین جا سوء تفاهم شروع شد؛ نشریات محلی از آنجایی که در محیط های محدودتر و زیر نظرتری شکل می گیرند و نشو و نما می کنند، خیلی سریع تر و موثرتر تحت تاثیر دولت قرار می گیرند زیرا مشکلاتی که در تهران مطبوعات تجربه می کنند در شهرستان ها به صورت فوری تر و بازتر و قاطع تر اجرا می شود. فرض کنید بستن یک روزنامه در تهران هزینه هایی دارد. در شهرستان ها خیلی بی سر و صداتر این مساله صورت می گیرد. استان های آذربایجان و گیلان قدیمی ترین استان هایی هستند که مطبوعات محلی داشتند. نشریات محلی در این استان ها به خصوص توانستند تاثیرگذار باشند، در تبریز به خصوص این تاثیر گذاری آشکار است. در گیلان هم به این شکل مثلاً میرزاکوچک خان جنگلی نشریه یی داشت به نام جنگ؛ روزنامه بسیار خوبی که در رشت چاپ می شد. اصفهان بعد از این قرار می گیرد. بعد مشهد و خراسان قرار می گیرد. یزد هیچ وقت مطبوعات درخشانی نداشته ولی مطبوعات قدیمی دارد. در سال های اخیر در چند نقطه از شهرستان ها مطبوعات درخشانی ظهور کرده اند. مطبوعات بوشهر خیلی خوبند به خصوص به این دلیل که حدود دو دهه یی است که از نظر ادبیات، شعر و هنر نویسندگان این استان بسیار موفق بوده اند و نقدها و بررسی های خوبی را از خود ارائه داده اند. مطبوعات قزوین و زنجان خیلی درخشان بوده اند. روزنامه هم داشتند. علت آن این بود که بچه های این استان ها به دلیل نزدیکی به تهران خیلی احساس رقابت با تهران داشتند. ولی متاسفانه ما این موضوع را با وجود نزدیکی در کرج نداریم. در کردستان اتفاق مهمی نیفتاده است زیرا کردستان جزء جاهایی است که درگیری شان با استاندار و... خیلی رودررو بوده است.

- همان طور که مستحضرید بخش بزرگ مشکلات نشریات محلی، معضلات مالی است. این معضلات به حدی است که این روزها استقلال این نشریات به خطر افتاده است و خطر دولتی شدن آنها بیش از پیش احساس می شود. در این خصوص چگونه می اندیشید؟

ما روزنامه نگاران و روشنفکران نمی خواهیم قبول کنیم کتاب نوشتن، روزنامه نگاری کردن و کارهای مشابه، بخش مهم آن اقتصادی است. متاسفانه ما هنوز هم شعار می دهیم که داریم کار فرهنگی می کنیم در حالی که در دنیا معیارها برای شناخت یک نشریه مستقل، یکسری اصولی دارد. نشریه مستقل نشریه یی است که خودش، خودش را می گرداند در حالی که ما در تهران هم خودمان این عادت را نداریم و متاسفانه نشریات سراسری ما هم اکثراً مستقل نیستند.

حال سوال این است که این هزینه ها از کجا می آیند؟ در دنیا گردانندگان یک روزنامه جدید اول حساب می کنند که هزینه های آن را از کجا باید تامین کنند برای همین پیش از اینکه فکر انتشارش مطرح شود، دنبال مخاطب می گردند. این اتفاق نه در تهران می افتد و نه در شهرستان ها، مطبوعات شهرستان ها یک دست یا مثل گدای سامره دست شان طرف اداره کل ارشاد محل دراز است یا از طریق یک سازمانی و حزبی تامین می شوند و به ندرت هم گاهی از سوی مراکز صنعتی. حال شما به من بگویید اگر مثلاً شرکت وینستون به شما پول بدهد که روزنامه دربیاورید آیا می توانید یک کلمه علیه آن مطلب بنویسید؟ کدام روزنامه نگار است که به نان شب محتاج باشد و علیه دولت انتقاد و خرده گیری کند؟ این سرنوشت تمام مطبوعات در تهران و شبیه آن و با یک هیکل عریان تر در شهرستان هاست،

- با این اوصاف راه برون رفت از این وضعیت را در کجا باید جست وجو کرد؟

اول و آخر سرنوشت ما این است که باید برویم به سمت خودگردانی مطبوعات؛ هیچ راه دیگری نداریم.

در سال های اخیر دو الگوی زیست از این نظر به وجود آمده است؛ یکی وابستگی به آگهی از نوع بسیار بدی که معروف به الگوی یکی از روزنامه هاست که از سر تا ته روزنامه آگهی می بارد. یک الگو هم دولتی است مثل ایران، همشهری و جام جم، عین این الگوها در شهرستان ها هم هست.

- اما جذب مخاطب هم به یک لوازمی نیاز دارد که امکان تحقق آنها در بسیاری از استان ها میسر نیست.

در واقع این موضوع یک جریان دوسر است اگر بخواهی علیه دولت مطلب بنویسی، درست است که مردم از تو استقبال می کنند اما از آن طرف در خطر تعطیلی می افتی. اگر بروی طرف مصلحت های تحمیلی دولت، مخاطبت را از دست می دهی.

به باور من راهکار عملی این موضوع این است که مطبوعات باید از نظر مالی مستقل شوند. از دید من یک نشریه پیش از اینکه هرچیز دیگری باشد، باید یک نهاد اقتصادی باشد. باید بتواند خود را اداره کند، باید سود بدهد. نشریه یی که دستش دراز است، به طرف هر کس این نشریه نمی تواند مستقل باشد. این موضوع در قانون مطبوعات پیش بینی شده است و در شرایط تقاضا کنندگان امتیاز نشریه آمده است که این فرد باید از نظر مالی، استطاعت کافی را دارا باشد. از سوی دیگر در سال های اخیر بعد از جنگ به این طرف پروانه انتشار را به کسانی می دهند که پیشینه دلخواه سیاسی حاکمان را داشته باشند. در نتیجه اغلب 98 درصد کسانی که توانستند امتیاز بگیرند، چهره های سیاسی هستند که یک دوره یی یک جا وزیر و وکیل و استاندار بوده اند.

- اما تنها راه حیات و ممات نشریات محلی همین جذب آگهی های گوناگون است زیرا آنها خیلی نمی توانند روی تک فروشی حساب باز کنند. نوع این سیستم آگهی گیری و اینکه نشریات از چه نهادهایی آگهی بگیرند را آیا می توان در چارچوبی محصور کرد؟

در گذشته ورودی تحریریه ما با ورودی سازمان آگهی ها متفاوت بود. ما اصلاً آنها را نمی دیدیم اما اکنون دو جور آگهی داریم که در شهرستان ها نمود بیشتری دارد؛ یک جور آگهی هایی که به طور مشخص می بینیم آگهی های رو است. یک جور آگهی خطرناک داریم به نام Hiden ad که آگهی های پنهان است که ظاهراً دارند خبر می دهند اما خط دارد. ما حوزه این دو تا را با هم مخلوط کرده ایم. هیچ جای دنیا این کار را نمی کنند. خواننده تو نمی تواند تشخیص دهد کجای روزنامه مطلب است کجا آگهی. این امر باعث می شود هیچ خواننده یی به نشریه شما اعتماد نکند. صدا و سیمای ما هم همین مشکل را دارد.مردم اگر بخواهند شما را باور کنند باید این دو تا را از هم مجزا کنید. در تلویزیون های دنیا آگهی ها که می خواهد شروع شود، به شما نشان می دهند در مطبوعات هم بخش آگهی ها جداست. با تو است که بخری یا نخری، از سوی دیگر تبلیغ هم دو جور است؛ بخشی خصوصی و دولتی. اینها را با خبر قاطی کردیم. اول دنیا را تقسیم کردیم به دوست و دشمن و برای دشمنان هر کدام یک برچسبی چسباندیم. در دنیا این کار را نمی کنند. با احترام از همدیگر یاد می کنند. ولی تبلیغ کار خودش را می کند. ما این را بلد نیستیم.

- وابستگی شدید ما به اقتصاد دولتی شاید یکی از مهم ترین عوامل آسیب های ما در این حوزه باشد زیرا چه بخواهیم و چه نخواهیم اقتصاد ما به شدت دولتی است و بخش به ظاهر خصوصی ما هم به واقع دولتی است. برای حل این معضل چه راهکاری پیشنهاد می کنید؟

درست است زیرا با چنین دیدی در شهرستان ها درست مثل الگوی تهران عوامل اجرایی و دستگاه های اجرایی مملکت انتظار دارند مطبوعات مبلغ سیستم اجرایی باشد. از شما انتظار دارند تمام صفحات را پر کنید از پیروزی ها و موفقیت های دولت که این معضل در شهرستان بسیار بدتر است. آقای استاندار و مدیران کل از شما انتظار دارند فقط از آنها تعریف کنی.

یک مشکل عمده دیگر هم این است که متاسفانه بخش اقتصادی مملکت ما بین 85 تا 90 درصد دولتی است. به این ترتیب منشاء آگهی های شما می شود دولت درحالی که در امارات و فرانسه این گونه نیست. اینجا به هر کجا که بخواهی انتقادی را وارد کنی به بانک، بیمه، مخابرات، ایران خودرو و... با دولت طرف هستی. در نتیجه کاری که دولت می کند به مطبوعات فشار می آورد که اگر آگهی می خواهی، اگر پول می خواهی نباید انتقاد کنی، پیوستگی بخش اقتصاد به دولت باعث شده است یا باید جیره خور بود یا شما باید دارای یک سازمان سیاسی بزرگ باشی که حقوق روزنامه را بپردازد. استقلال یعنی اینکه من خبرنگار با شهامت کامل از هرجا که اراده کنم به صورت مستدل انتقاد کنم. همین پدیده ها را کوچک کن و مثلاً به شیراز ببر. همین حوادث در آنجا اتفاق می افتد اما به دلیل کوچک بودن محیط این رویارویی ها و بده بستان ها خیلی صریح تر، عریان تر و قاطع تر رخ می دهد.

- چند وقت پیش جنابعالی پیشنهادی را در خصوص ایجاد تغییراتی محدود در صفحات روزنامه های سراسری و چاپ مجدد آنها در برخی مراکز استان ها ارائه کردید. در این خصوص بیشتر برایمان توضیح دهید.

پنج سال پیش من پیشنهادی را مطرح کردم که از دهه 70 میلادی مشابه آن در ژاپن پیاده می شد. در آن کشور یک روزنامه دفتری مرکزی در پایتخت داشت و در 12تا14 استان دورافتاده هم دارای مراکز جداگانه یی بود. صفحات اصلی روزنامه که مثلاً ساعت 9 باید می رفت چاپخانه ساعت هفت به مراکز فکس می کردند. در آن مراکز خبرهای محلی، آگهی های محلی و... را در الگوی صفحات جا می دادند. فردا صبح ساعت پنج که بیرون می آمد 14چاپ مختلف داشت. در حالی که خبرهای سراسری آنها یکی بود، حدود 30 درصد خبرهای محلی آنها با هم متفاوت بود. من پیشنهاد کردم در شهرستان ها در خراسان، خوزستان، تبریز، شیراز، زاهدان و... که چاپخانه خوب داریم بیاییم همین همشهری، ایران، اعتماد و... را در چاپ های متفاوت منتشر کنیم که به عنوان مثال اخبار و آگهی های محلی در استانی مثل خوزستان با عنوان همشهری خوزستان منتشر شود. در این الگو مخاطبان هم به اخبار و آگهی های سراسری دسترسی دارند هم به اخبار و آگهی های محلی.

- آیا این اقدام به مرگ قطعی نشریات محلی منجر نمی شود؟ زیرا مسلم است که نشریات محلی هر چقدر هم قدر باشند توان رقابت با موسساتی مانند همشهری یا اطلاعات را ندارند؟

در این خصوص باید ببینیم قصد ما از روزنامه نگاری چیست. چه فرقی می کند که نشریه مستقل محلی چاپ شود یا محلی - سراسری؟

برخی از روزنامه های محلی بسیار بد هستند. برخی روزنامه ها تمام مطالب را از روزنامه ها می برند و می چسبانند می دهند چاپخانه فقط برای گرفتن سوبسیدها، به باور من اگر نشریه محلی شما قدرت و قوت داشته باشد مثل نشریاتی که با رویکرد فرهنگ و هنر و ادبیات در گیلان درمی آیند و رویکردی محلی هم دارند و در تهران هم خواننده دارند، حتماً با این الگو هم می مانند و کار خود را انجام می دهند. واقعیت این است که 90 درصد مطبوعات محلی ما این ویژگی را ندارند و متاسفانه تمام خبرهای تهران را چاپ می کنند. حقیقت این است که از نظر تکنولوژی هیچ مانعی برای این کار دیده نمی شود. البته من نمی گویم مطبوعات محلی تعطیل شود بلکه با این کار شاید بتوانیم الگوی خوبی به مطبوعات محلی بدهیم آن هم با استفاده از فناوری نوین. از لحاظ قانون هم مشکلی ندارد.

- در خصوص مطبوعات قومی اما وضع کمی متفاوت است، این دسته از مطبوعات به غیر از اینکه تمام این مشکلات را دارند، با محدودیت ها و معضلات مضاعفی هم روبه رو هستند. کارکردهای این دسته از مطبوعات را در این شرایط چگونه تحلیل می کنید؟

خرده فرهنگ های فراوان ایران، یکی از دشواری های مدیریتی چه در بخش فرهنگ، سیاست و اقتصاد ماست و مساله اصلی این است که ما یک چندگانگی داریم. تفاوت بین بلوچ سراوانی با یک ترکمن واقعاً بسیار زیاد است. مسائل ، دیدگاه ها و پیشینه شان بسیار متفاوت است. در این شرایط به باور من نباید بگوییم روزنامه نگاری و مطبوعات در این فرآیند چه نقشی دارد، این امر به نظر من اشتباه است. دغدغه اصلی این است که خیلی چیزها باید در جای دیگر حل بشود تا مطبوعات بتوانند نفس بکشند. این ربطی به مطبوعات محلی ندارد. تا زمانی که مشکل اقتصاد دولتی را حل نکنید چه محلی باشند چه در تهران، این مشکلات هست. واقعیت این است که دولت ما جرات پروبال دادن به مطبوعات محلی را ندارد به دلایل خیلی روشن. مثلاً در کردستان یا خوزستان یا ماجرای اهل تسنن خراسان و سیستان. من بر این عقیده نیستم که مطبوعات قومی به صفت محلی مطبوعات بودن خود در روندهایی مثل خواست فدرالیسم کارکرد تسهیل کننده و تسریع کننده دارند. من عقیده ندارم که مطبوعات محلی می توانند بنیانگذار باشند. نمی خواهم نصیحت کنم اما اگر جای دولت بودم خیلی حساس نمی شدم. اتفاقاً امتحان هایی هم شده که اگر حساسیت کمتر شود هیچ اتفاقی نمی افتد.

بعید می دانم تقویت فرهنگ ها و عناصر فرهنگی محلی، روی فرهنگ ملی ما چندان خطرساز باشد؛ دولت ما طی سال ها با حساسیت بی مورد رفتار کرده است. مثلاً نشریات به زبان کردی را در کردستان کسانی می توانند دربیاورند که واقعاً طرفدار دولت باشند. به آدم های عادی در کردستان اجازه درآوردن نشریه نمی دهند. همین طور در سیستان، ترکمن صحرا، خوزستان، آذربایجان و... اجازه داده نمی شود در حالی که به نظر نمی آید اگر یک عرب خوزستان نشریه یی به زبان عربی دربیاورد، دنیا تکان بخورد. به نظر اتفاقی نمی افتد. اما یک خطر الان جدی شده است. تنها مشکل ما هم نیست بلکه چین، فرانسه، عربستان و ژاپن هم درگیر آن هستند و آن این است که تو اگر فرهنگ محلی را تقویت نکنی افتاده دست بیرون مرزی ها، یعنی ما اگر بتوانیم فرهنگ عربی، فرهنگ آذری، فرهنگ سیستانی و فرهنگ ترکمنی خودمان را جذب کنیم و ایرانیزه کنیم و آزادی نشو و نمو به آن بدهیم،حداقل این است که آنها تحت فرهنگ کلی فارسی می مانند و به عنوان مثال تحت سیطره فرهنگ انگلیسی نمی روند. فشار ماهواره و اینترنت به گونه یی است که اگر اینها را به طرف خود نکشی به آن طرف می روند. این موضوع وقتی حادتر می شود که می بینیم نسل جدید به وسایلی دسترسی دارند که نسل ما نداشت. بنابراین اینها از اینکه جلوی نشریه عربی را بگیری نمی آیند فارسی حرف بزنند، می روند اون ور آبی می شوند. ما می توانیم با یک ذره تامل اجازه ندهیم به کلی از فرهنگ مادری زده و جذب فرهنگ بیگانه شوند.

 
 

ارسال مطلب به:

Cloob del.icio.us  Digg Socializer  
 

 

 

 رسانه‌های جمعی | رسانه‌های اجتماعی | رسانه‌های دیجیتال | رسانه‌های شخصی | روزنامه‌نگاری | علوم ارتباطات | زندگی رسانه‌ای | تبلیغات | سازمان‌های رسانه‌ای | رویدادها

صفحه اول |
راهنمای روزنامه‌نگاران | راهنمای دانشگاه و آموزش | رسانه‌های اجتماعی | برچسب‌ها | پیوندها | نقشه ‌سایت | تبلیغات | درباره ما | RSS

 
 
صفحه اول
رسانه‌های جمعی
رسانه‌های دیجیتال
رسانه‌های شخصی
رسانه‌های اجتماعی
سازمان‌های رسانه‌ای
رویدادهای رسانه‌ای
زندگی رسانه‌ای
علوم ارتباطات
روزنامه‌نگاری
تبلیغات
 
خبرنامه

با وارد کردن ایمیل و مشترک شدن در خبرنامه، مطالب روزانه ارسال می‌شود

 

 

 

 
info-at-medianews.ir Feed Google Plus Twitter Facebook FriendFeed