تبلیغات در مدیانیوز

 
راهنمای آنلاین روزنامه‌نگاران
 
دوره‌های دانشگاهی رسانه و ارتباطات
 

--------------------------------------------
mevlana rumi
Jalaluddin Mohammad (Rumi), the Persian Sufi poet and Mystic
--------------------------------------------
مطالعات فرهنگی و رسانه‌ای
مطالعات فرهنگی، مطالعات رسانه‌ای، مطالعات ارتباطی
--------------------------------------------

 

آخرین اخبار


- گوگل ۳۲ نام دامنه را تصاحب کرد
- پرونده اکتا به دیوان دادگستری اروپا ارجاع شد
- اعتراض به خودکشی تعدادی از کارگران اپل در چین
- قوانین تبلیغات انتخابات مجلس شورای اسلامی
- فناوری‌های تشخیص چهره به کمک تبلیغات می‌آیند
- این هرم وارونه نمی‌ماند: پاسداشت ۴۰ سال روزنامه‌نگاری حسین قندی
- حمله هکرها به بازار بورس آمریکا در حمایت از جنبش وال‌استریت
- رئیس گوگل 1.5 میلیارد دلار سهامش را می‌فروشد
- تولید تبلت ۲۰۰ دلاری توسط ارتش پاکستان
- مایکروسافت چرخه زندگی ویندوزها را طولانی می‌کند

 

گروه خبری: note

تاریخ ارسال: چهارشنبه، 28 اسفندماه 1387  

 

«ارتباطات توسعه» و مساله «ارتباط» در مطبوعات ایران

 
 

یادداشت هادی خانیکی درباره وضعیت مطبوعات در ایران  

 
 

سالنامه اعتماد، هادی خانیکی - مارک فدرمن مدیر ارشد برنامه فرهنگ و فناوری مک لوهان در دانشگاه تورنتو با تمثیلی ملموس تناقض نماهای ارتباطی دوران ما را نشان می دهد. قصه زیبای آن مرد را شنیده اید که در طول جنگ با یک گاری دستی پر از سنگ سر مرز آمد؟ مرزبان نگاهی به اوراق او انداخت، مشکلی نبود، بار سنگ هم که غیرقانونی نیست، البته مرزبان نسبت به وجود مواد قاچاق در گاری شک داشت. به همین خاطر بیل خود را برداشت، بارها را کاوید، چیزی نبود، مرد اجازه عبور یافت. هفته بعد همان مرد بود با یک گاری دستی پر از سنگ و می خواست عبور کند. مرزبان دوباره بار را با بیل کاوید و چیزی نیافت. اوراق هم درست بودند و دوباره مرد اجازه عبور یافت. این جریان هفته ها و ماه ها تکرار شد. مرد با گاری دستی پر از سنگ لب مرز می آمد. مرزبان بار او را می کاوید و چیزی نمی یافت و مرد از مرز می گذشت. در پایان جنگ، مرزبان مرد را دید، از او پرسید؛ ببین می دانم تو چیزی را از مرز رد می کردی اما نفهمیدم لای سنگ ها چه چیزی را پنهان کرده بودی. در آن سال ها چه چیزی قاچاق می کردی؟ مرد پاسخ داد؛ گاری دستی.مرزبان چیزی را که سال ها جلوی چشمش قرار داشت، ندید؛ فقط به این خاطر که خارج از نظر او قرار داشت. تلاش ما برای کشف ماهیت و تاثیرات هر فناوری، نوآوری یا کار، بر مبنای دانسته های پیشین و ادراکات اولیه است، بعد برای تبیین چگونگی کار و واکنش الگویی ذهنی می سازیم، انگاره سازی می کنیم و بعد کارهایمان را براساس آن انگاره های از پیش ساخته مرتب می کنیم. اما کارهای ما همیشه نتیجه بخش نیست، مثل مرزبان این قصه نمی توانیم همه نیروها و نشانه های پیرامون مان را درک و دریافت کنیم چرا که انگاره های ما راه منتهی به درک را سد کرده است. ( فدرمن، 1383،ص 3)

اگر به جای مرزبان قصه فدرمن، سیاستگذاران، برنامه ریزان و دست اندرکاران ارتباطات را در نظر بگیریم، باید ببینیم چه چیز هایی را در ارتباط دیده اند و چه چیزی را ندیده اند.آنچه معمولاً در فرآیند ارتباطات بسیار مد نظر قرار می گیرد، اجزای سازنده یک ارتباط است. اما آنچه بسیار مغفول می ماند، معنا و مضمون ارتباطی است. در جهانی به سر می بریم که یک تغییر پارادایمی در ارتباطات رخ داده است، ولی هنوز در پارادایم های گذشته به مسائل مبتلابه نگاه می شود. پدیده نو و نگر ش های کهنه، صورت خلاصه مسائل ارتباطی جامعه ماست. وضع مطبوعات هم از این قاعده کلی مستثنی نیست. «عصر اطلاعات» دوران به چالش کشیدن سرمشق های سنتی و احوال مستقر است. اما آیا به فرصت ها و تهدید های پیش روی «مطبوعات» از منظری در درون این عصر نگریسته می شود؟ به نظر می رسد تنگناهای ارتباطی در مطبوعات ایران کمتر با این گونه تامل و بازاندیشی مورد مطالعه قرار گرفته باشند.

صورت تاریخی مساله

تعارض ها یا تناقص نماهای ارتباطی تنها به صورت عرضی یعنی در مواجهه ما و اقتضاهای دنیای جدید رخ نمی دهند، بقای صورت های تاریخی مسائل ارتباطی نیز گاه خود از موجبات مزمن شدن یک بیماری است. گفته می شود بسیاری از تنگناهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه ما مسائلی بی زمان و بی مکان اند. در دهه ها و گاه سده های معاصر مسائل جامعه ما در حوزه های مختلف تعریف شده اند ولی پس از گذشت آن دوران، امروز همچنان حکایت ها باقی اند. به گذشته های دور و به مسائل مختلف برنمی گردم. تنها به آنچه درباره تنگناهای ارتباطی در ایران آن هم در قالب سیاست ها و برنامه های توسعه سخن رفته است، اشاره می کنم.در همایش شیراز که «پیرامون ساخت و نقش رسانه ها» در اردیبهشت ماه سال 1345 برگزار شد مساله مبنایی ایران مساله یک گذار تاریخی بزرگ تعریف شده است؛ «مساله ما گذر از انسان اقتصادی، انسان سیاسی و انسان ارتباطی است که برخی از کشورهای پیشرفته به آن رسیده اند. از این رو اساسی ترین مساله ما گستردگی و فشردگی تضادهایی است که طی این گذار تاریخی با آنها روبه رو خواهیم بود. در مواجهه با این منظومه از مشکلات، سه راهبرد رسانه یی بیشتر وجود ندارد؛ راهبرد بی اعتنایی به تضادها که معمولاً در سیستم های تجارتی بروز پیدا می کند و متضمن نوعی فرار از مسوولیت است، راهبرد دامن زدن به تضادها که به دلیل انحصار برخی سیستم های رسانه یی با تاثیر پذیری آنها از گروه های اجتماعی خاصی دانسته یا ندانسته محقق می شود و راهبرد حل و فصل خردمندانه تضادها که مستلزم یک سلسله آگاهی ها است. لازمه اول شناخت حدود و توانایی رسانه هاست. لازمه دوم شناخت محیط، نیرو و مرزهای کشش توسعه است و اینکه جامعه در این لحظه از زمان و این منطقه از مکان چه چیزهایی را می تواند بپذیرد و چه چیزهایی را نمی تواند بپذیرد و لازمه سوم درک اهمیت نقش رسانه ها به عنوان عامل بازخورد و خودتصحیح کننده اجتماع و پیوند دادن گسیختگی های فکری کشور در شبکه ارتباطی گسترده است.» (تهرانیان، 1356، صص 26-24)

در گزارش کمیته مشترک برنامه ریزی اطلاعات و ارتباط جمعی برنامه ششم توسعه در خردادماه 1356 به اعتبار همین همایش علمی آمده است؛

گذار از یک نظام ارتباط شفاهی به یک نظام ارتباط چندرسانه یی بدون گذشتن از مرحله ارتباط نوشتاری مسائل خاص خود را به دنبال خواهد داشت؛ سواد دیداری در برابر سواد نوشتاری، تورم تصاعدی انتظارات در برابر آگاهی به مسوولیت های اجتماعی و میهنی، کشش به سوی شهرها و در برابر امکان دسترسی به منابع فرهنگی در نقاط دورافتاده برخی از اثرات متضاد رسانه ها هستند. نباید فراموش کرد گسترش سریع رسانه ها حدود توقعات مردم را از دولت نیز به سرعت افزایش داد بدون آنکه لزوماً وسایل گفت و شنود در جامعه را فراهم آورده باشد، این امر نیز مشکلات ارتباطی جدیدی را به وجود آورده است. (گزارش کمیته مشترک برنامه ریزی، 1355، ص 20)

گزارش «مطبوعات و توسعه» در آستانه تدوین برنامه چهارم توسعه در اسفند ماه 1381 تنگناها و موانع توسعه مطبوعات را در ایران در چالش هایی مشابه سه دهه پیش می بیند و چشم انداز پیش رو را چنین ترسیم می کند؛ نگاه اجمالی به تحولات ساختاری جامعه این واقعیت را به ما گوشزد می کند که با ورود مستمر گروه های باسواد و جوان جمعیت به عرصه زندگی فعال، تقاضا برای دریافت محصولات متنوع فرهنگی و سرگرمی و نیز تقاضاهای مربوط به مشارکت اجتماعی افزایش خواهد یافت. از این رو تقاضا برای انتشار و مطالعه مطبوعات و نشریات به صورت چشمگیری افزایش پیدا خواهد کرد. ملاحظه می شود که مساله اصلی ارتباطات ما امروز در نقطه توجه یا نقطه عزیمت رسانه یی میان رسانه های جدید و قدیم یا خارج و داخل است. اما تنگناها و محدودیت ها بیش از هر جا بر مطبوعات تمرکز یافته است. یعنی هنوز دستیابی به حقوق اولیه و آزادی های مطبوعاتی در صدر مسائل مطبوعاتی کشور ماست. در حالی که تاثیر گذاری ارتباطی در جامعه حوزه یی فراتر از مطبوعات را به خود اختصاص داده است. گویا مرزبانان ارتباطی جامعه ما مثل همان داستان فدرمن فقط اوراق هویتی مطبوعات را می بینند.

ارتباطات توسعه

اگر ارتباطات را به عنوان روند تبادل مفاهیم از طریق علائم گفتاری و غیرگفتاری در نظر بگیریم، ناگزیر می شویم سطح انتظار را از ارتباطات توسعه فراتر از ابزارها و اجزای ارتباطی ببینیم. به عبارت دیگر نمی توانیم در فرآیند های ارتباطی محصور در شکل و شاخص های کمی بمانیم. ارتباطات در وهله نخست مفهومی کیفی است در برابر خاموشی یا پارازیت. مضمون ارتباطات توسعه وجود ارتباطات مستقل از قدرت و متکی بر گفت وگو میان جامعه مدنی و دولت است. در چنین صورتی از ارتباط «عقلانیت ارتباطی» به جای «عقلانیت ابزاری» می نشیند (تهرانیان، 1994، ص 6) و این مرحله یی از ارتباط است که فقدان یا ضعف آن بیش از هر مشکل و صورت بندی ارتباطی موجب اختلال در روند توسعه می شود.در واقع ارتباطات و توسعه مفاهیمی هستند که به رغم موضوعیت فراوان در قلمروهای مختلف علمی هنوز در درون مرزهای مشخص و دقیق راهبردی قرار نگرفته اند. تو در تویی و تداخل شبکه های گوناگون ارتباطی در موقعیت کنونی جامعه ایرانی ایجاب می کند مقوله «ارتباط» فراتر از سازمان و سخت افزار آن دیده شود. به عبارتی دیگر به نظر می رسد مساله امروز ارتباطات در ایران با محدود قرار دادن «رسانه» قابل فهم نیست. نقش رسانه های کنونی و از جمله مطبوعات را بیشتر باید در چارچوب وسیع تر ارتباطات انسانی فهمید. در حوزه های نوین مطالعاتی ارتباطات توسعه نمی توان شبکه های ارتباطی سازمانی در روابط میان فردی از جمله پیوندهای مهم و حیاتی مخاطبان را در شبکه های اجتماعی و سنتی نادیده گرفت. ارتباط، رابطه انسانی را از حالت جوهر به مرحله وجود از لحاظ بالقوه به حالت فعل درمی آورد و به آن «واقعیت اجتماعی» می دهد. رابطه انسانی بدون ارتباط مانند عکس یا تصویری است که هنوز ظاهر نشده است و لذا مشخصات و حدود آن به وضوح خود را نشان نداده اند. این مفاهیم را شاید با مقوله های مخالف بهتر بتوان دریافت؛ خلاف مقوله «ارتباط»، - چنان که پیشتر آمد- مقوله «خاموشی» یا «پارازیت» است، همان گونه که «زوال» مفهومی مخالف توسعه است. «سکوت» مفهومی است که هم صورت ارتباطی و هم صورت غیرارتباطی دارد. زمانی که عملاً هیچ نوع تماسی بیان دو فرد، دو گروه اجتماعی یا دو فرهنگ وجود ندارد، سکوت پدیده یی غیرارتباطی و بی معنا است، اما در زمان ها و موقعیت های خاص، «سکوت» گونه یی از تلاش آگاهانه برای رساندن تایید یا عدم تایید و حتی نادیده گرفتن پیام ها به کار می رود، در این صورت «شکست» فرآیندی ارتباطی و با معنا تلقی می شود. این فرآیندی است که گفته می شود به لحاظ فرهنگی و تاریخی در میان ایرانیان سابقه یی کهن دارد. ایرانیان در واکنش به محیط مخاطره آمیز سیاسی و فرهنگی که در طول تاریخ داشته اند، آموخته اند در شرایط خاص نظر خویش را پنهان دارند، نه آنکه آن را آشکار سازند. «سکوت» در جامعه ایرانی بازخورد ارتباطی معناداری است که نمی تواند از حوزه تحقیق و مطالعه علمی در بافت و ساخت ارتباطات امروز ایران حذف شود.میان برخی از این موانع ارتباطی که به «بی ارتباطی» یا «بدارتباطی» می انجامد و «زوال» در مفهوم توسعه یی نسبت مستقیمی وجود دارد. «زوال» تنزل ظرفیت هر نظامی در برآوردن نیازهای مفروض آن است.همان گونه که زوال اقتصادی نشانه یی از تنزل ظرفیت اقتصادی است، زوال اجتماعی و سیاسی نیز حاکی از تنزل ظرفیت نظام ملی در پاسخگویی به نیازهای مفروض شهروندان آن جامعه است. فقدان رابطه متعادل میان «توقعات فزاینده» و «امکانات» که موجب کاهش رضایت و اعتماد عمومی می شود، گاه ممکن است به «سرخوردگی های فزاینده» خشونت و سرکوب و انفعال سیاسی بینجامد. هر یک از این مظاهر و مصادیق زوال اجتماعی و سیاسی در زمانی بروز و ظهور می یابند که سطح «تحرک سیاسی» از سطح نهادهای «مشارکت سیاسی» فراتر رفته باشد.در چنین موقعیتی «زوال سیاسی» به عنوان مظهر شکست نظام سیاسی در هدایت توقعات عمومی به سوی ارتباطات سیاسی و در نهایت ایجاد «وفاق جمعی» تعریف می شود.آنچه می تواند روند تنزل نظام سیاسی را در تنظیم میان «توقعات فزاینده» و «منابع ملی» کïند کند یا حتی متوقف سازد، به لحاظ تجربه جهان جدید، تقویت بنیان های دموکراسی است. دموکراسی توان آن را دارد که به طور اساسی چگونگی دستیابی به خواسته های ملی و در نتیجه انسجام بیشتر در ارتباطات عمومی را برجسته سازد و از اختلال ها و پارازیت های ارتباطی به نحو بارزی بکاهد. از این رو ارتباطات، توسعه و دموکراسی ارائه کننده نظریه ها و روش های عملی هستند که عمدتاً با یکدیگر پیوند دارند.نسبت میان مطبوعات و ارتباطات نسبت میان جزء و کل است و بنا به آنچه گفته شد مساله پیش روی ما بحران ارتباطی است که به اعتبار «ارتباطات توسعه» اکنون در عرصه مطبوعات ایران به وجود آمده است.

کاهش اعتماد

اعتماد هم در وجه اجتماعی (اعتماد شهروندان به یکدیگر) و هم در وجه سیاسی (اعتماد شهروندان به دستگاه سیاسی و اداری کشور) در زمره مهم ترین بخش های سرمایه اجتماعی است که بر موقعیت رسانه ها و از جمله مطبوعات در جامعه اثر می گذارد. رسانه وقتی رسانه است که از اصل «اعتبار منبع» تبعیت کند و در صورت فقر یا ضعف اعتماد اجتماعی و اعتماد سیاسی، رسانه نمی تواند برخوردار از این اصل باشد و حتی توسعه کمی آن به توزیع بیشتر بی اعتمادی می انجامد. شکست رسانه های بزرگ و فراگیر از رسانه های کوچک در موقعیت خاص عمدتاً ناشی از بروز این عارضه است. اعتماد جزء اولین شاخص هایی است که در سنجش میزان سرمایه اجتماعی در دو مرحله از طرح ملی پیمایش ارزش ها و نگرش های ایرانیان در سال های 1379 و 1382 به کار گرفته شده است. نتایج این دو تحقیق گویای روند نزولی این شاخص در کشور است. برخی از یافته های مهم این طرح نشان می دهد. (کاظمی پور، 1383، صص 74-58) اعتماد اجتماعی (مابین افراد) در سال 1382 به حدود 10 درصد رسیده است . میزان اعتماد سیاسی نیز در این مدت با کاهش روبه رو بوده است. افراد دارای اعتماد زیاد نسبت به مدیران و کارگزاران دولتی در سال 1382 کمتر از 30 درصد جامعه و افراد بی اعتماد به آنان حدود 30 درصد از جامعه را تشکیل می دهند. تعداد افرادی که معتقدند حکومت به نظر شهروندان احترام می گذارد از حدود 50 درصد در سال 1379 به 40 درصد در سال 1382 رسیده است. در سال 1379 نیمی از جامعه اعتقاد داشت حکومت همه را به یک چشم نگاه می کند، اما این میزان در سال 1382 تا کمتر از 22 درصد کاهش یافته است. روندهای مشاهده شده در این پژوهش ملی حکایت از آن دارند که وضعیت جامعه متناظر با سطوح پایینی از هر دو گونه اعتماد اجتماعی و سیاسی است. در چنین وضعیتی است که چرخه ارتباطی به خصوص در فرآیند رسانه یی، به صورتی مختلف درمی آید. از یک سو سرشت جامعه به گونه یی رسانه یی شده است و از سوی دیگر فهم مشترک و واقع بینانه یی از رویدادها و مسائل پیش روی کشور کمتر وجود دارد. این موقعیت ارتباطات خصلت گفت وگویی خود را از دست می دهند و پیام هایی که از سوی پیام گیران دریافت می شود، عمدتاً با آنچه از سوی پیام فرستان ارسال می شود متفاوت اند. تصویر ذهنی مخاطبانی که در بی اعتمادی عمومی و رضایتمندی اندک به سر می برند از هر آنچه با آن مواجه هستند، تیره و تار است. «رسانه یی شدن فضای عمومی» این وضعیت را تشدید می کند. «سرشت رسانه یی شده فضای عمومی» از جمله نظریه هایی است که می تواند فاصله میان رضایت از وضع فردی و تصویر از وضع عمومی و عام اجتماعی را تا حدودی تبیین کند. در واقع جامعه جدید از جامعه پیشین با نحوه استفاده از رسانه ها متمایز می شود و نقش مهم رسانه ها نیز گشودن فضای تعمیم یافته اجتماعی است که از قلمرو فضای ملموس فردی فاصله گرفته است. این تحول پیش از آنکه به نقش رسانه ها مربوط باشد به گسترش فضای شهری شده و شکل گیری پدیده انبوه جمعیت گسسته از تعلقات سنتی ارتباط دارد که تصور خود را از فضای تعمیم یافته از شبکه ارتباطات جمعی کسب نمی کند. رسانه ها در این خلأ امکان تازه یی برای تصور از فضای عمومی اند. در این موقعیت اگرچه رسانه ها دست اندرکار نقل و انتقال پیام های متعدد هستند، اما آنچه در لایه های پنهان ذهن مخاطبان می گذرد اهمیت بیشتری می یابد. شاید بتوان به کمک ایده عابران پیاده دو سر این مهم را بهتر نشان داد. میشل دوسرتو فیلسوف معاصر فرانسوی یکی از مهم ترین نقاط عزیمت فکری خود را در نقدی بر دوست و همکار خود میشل فوکو بنا نهاده است. او با این نظریه فوکو که قدرت خود را در لایه ها و ساختارهای مختلف اجتماعی بازتولید می کند، مخالف است و با نقد نگاه از بالا به پایین فوکو تلاش می کند امور را از منظری پایینی نظاره و توصیف کند. در نگاه از پایین به بالای میشل دوسرتو این عموم شهروندان یک شهر هستند که با نگاه خود ساختارهای قدرت را تعریف می کنند و به آن شکل می دهند. دوسرتو در عرصه بازار و ساختارهای شهر به جای توجه به ساختارهای کلان اقتصادی یا برنامه ریزی های کلان شهری توجه خود را به عابران پیاده معطوف می دارد و نقش آنان را در طراحی نهایی مهم و اساسی ارزیابی می کند. عابران پیاده با نگاه و رفتار خود به یک ساختار یا طرح فقط مشروعیت نمی بخشند. آنها اصل ساختار یا طرح را درمی اندازند و تعریف می کنند. از این منظر حتی سوژه در حال شکنجه یا تادیب فوکویی برای خود «زمان- مکانی» مستقل برای مقاومت و تعیین استراتژی های خاص دارد که در نظریه فوکویی لحاظ نشده است. از نظر دوسرتو سوژه فرصت ها و آزادی های فراوانی برای کنش دارد و این مجال محدود به بقا و حتی مقاومت سلبی نمی شود و جایی برای تبیین و تمرین «استراتژی ها و تاکتیک های محض» است. دوسرتو در اثر مشهور خود «تمرین زندگی روزمره» به تاکتیک های بومیان کشورهایی امریکای لاتین برای مقاومت در برابر اسپانیایی ها می پردازد. آنها روش زندگی و حتی ایدئولوژی دیکته شده جدید را پذیرفتند و بهتر از نسخه اولیه به تئوریزه کردن آن پرداختند اما در عمل به گونه یی رفتار کردند که به شکست استعمار اسپانیایی انجامیده بود. باید پرسید آیا نگاهی از این جنس عابران پیاده در برابر مطبوعات و رسانه های دیگر در جامعه ما بروز نکرده است؟

 
 

ارسال مطلب به:

Cloob del.icio.us  Digg Socializer  
 

 

 

 رسانه‌های جمعی | رسانه‌های اجتماعی | رسانه‌های دیجیتال | رسانه‌های شخصی | روزنامه‌نگاری | علوم ارتباطات | زندگی رسانه‌ای | تبلیغات | سازمان‌های رسانه‌ای | رویدادها

صفحه اول |
راهنمای روزنامه‌نگاران | راهنمای دانشگاه و آموزش | رسانه‌های اجتماعی | برچسب‌ها | پیوندها | نقشه ‌سایت | تبلیغات | درباره ما | RSS

 
 
صفحه اول
رسانه‌های جمعی
رسانه‌های دیجیتال
رسانه‌های شخصی
رسانه‌های اجتماعی
سازمان‌های رسانه‌ای
رویدادهای رسانه‌ای
زندگی رسانه‌ای
علوم ارتباطات
روزنامه‌نگاری
تبلیغات
 
خبرنامه

با وارد کردن ایمیل و مشترک شدن در خبرنامه، مطالب روزانه ارسال می‌شود

 

 

 

 
info-at-medianews.ir Feed Google Plus Twitter Facebook FriendFeed