تبلیغات در مدیانیوز

 

آخرین اخبار


- چرا «اکونومیست» نداریم؟
- پشت‌ پرده تجارت «لایک» و «فالو» در ایران
- کتاب جدید: سیاست‌گذاری و مدیریت رسانه
- سه دایره روزنامه‌نگاری بحران
- کتاب جدید: سیاست‌ و رسانه در دموکراسی‌های نو ظهور
- برگزاری کنفرانس بین‌المللی روزنامه‌نگاری، تبلیغات و مطالعات رسانه در تایوان
- برگزاری کنفرانس اروپایی رسانه، ارتباطات و فیلم در انگلیس
- کتاب جدید: دین و مبانی ارتباطات
- رسانه‌هایی که حضورشان در نمایشگاه مطبوعات قطعی شد
- رابطه فیس‌بوک و آژانس‌های جاسوسی آمریکا زیر ذره‌بین اروپا

 

گروه خبری: بزرگداشت

تاریخ ارسال: یکشنبه، 17 آذرماه 1392  

 

خداحافظ همیشه استاد

 
 

محمدمهدی فرقانی  

 
 

محمدمهدی فرقانی - استاد! با سلام: می‌دانی این یادداشت را کی و در چه موقعیتی می‌نویسم؟ ساعت یک بامداد جمعه، 15آذرماه،

روزی که گذشت، تهران دلش سخت گرفته بود و مدام می‌بارید. تا ظهر پنجشنبه نه، ‌اما ظهر به بعد من نیز با آسمان تهران گریستم، وقتی خبر رسید که برای همیشه چشم فروبسته‌ای. باور کن استاد، دل من آن لحظه به اندازه همه آسمان تهران گرفت و بغض بی‌امان بر شانه‌های شهر ترکید. در میان قطرات اشک، گویی روز اول مهرماه 1350 موجاموج پیش آمد و بر ساحل خاطره کوبید. همان روز که برای ثبت‌نام در ترم اول دوره لیسانس روزنامه‌نگاری به دانشکده علوم ارتباطات آمده بودم، در سالن طبقه اول گیج‌وگنگ، راه می‌رفتم. ناگهان مردی با گام‌های کوتاه و نگاهی مهربان، مردی به قامت کوچک و به شخصیت سترگ، ‌پیش آمد، سلام کرد و پرسید چه کمکی از دست من بر می‌آید، گفتم برای مصاحبه آمده‌ام. به اتاق مدیر گروه روزنامه‌نگاری در طبقه سوم راهنمایی‌ام کرد و بعد راهش را به طرف طبقه چهارم ادامه داد. آن روز احساس کردم که گرچه در تهران تنهایم، اما کسی هست که می‌توانم به او تکیه کنم. کسی از آنجا عبور می‌کرد، پرسیدم او که بود، گفت دکتر کاظم معتمدنژاد، معاون آموزشی دانشکده، در ترم‌های بعد و سال‌های بعد بیشتر و بیشتر با منش و دانش او آشنا شدم، رفته‌رفته داشت برایم الگو می‌شد، دو سال بعد به کیهان رفتم و او هر بار من را می‌دید از حال‌وهوای روزنامه‌نگاری و از روزگار خودم می‌پرسید و به ادامه راه فرایم می‌خواند. آخر روزنامه‌نگاری را نخستین‌بار در کلاس او آموخته بودم و از او شنیده بودم که جز حقیقت نگویم و جز بر مدار اخلاق حرفه‌ای نچرخم. وقتی چند سال بعد به دعوت او و دکتر نعیم بدیعی- که سرش به سلامت باد- برای تدریس به دانشکده برگشتم و تا امروز، یعنی در تمام این 42سال که چون برق و باد گذشت، کوشیده‌ام چه در کسوت روزنامه‌نگاری و چه در لباس معلمی، درس استاد را آنگونه که او می‌خواست پس بدهم، گرچه نمی‌دانم چه نمره‌ای از او خواهم گرفت. استاد! قرار است صبح شنبه 16آذرماه 92، یک‌بار دیگر به دانشکده بیایی، اما چه آمدنی؟ خدای را، ‌با کدام چشم به استقبالت بیاییم و با کدام دل بدرقه‌ات کنیم؟ نمی‌دانم، فقط امیدوارم خدا یاریمان کند که نبودنت را تاب بیاوریم. استاد! به آنکه همچون 42سال گذشته، از این پس نیز در خشت‌خشت دانشکده، نقش تو را می‌بینیم و در ذره‌ذره هوای آن، بوی تو را به ریه‌ها می‌کشیم. صدای گام‌های ترد و بی‌صدایت، اگر نه بر سنگفرش دانشکده، هر روز در گوش ما خواهد پیچید و مشی را مرام استادی است، که در این زمانه بسی کمیاب است. امیدوارم که چراغ هدایت ما برای ته‌مانده عمر معلمی‌مان باشد. استاد! تو برای من، برای ما و برای همه آنها که حتی دمی با تو محشور بوده‌اند همواره استاد خواهی ماند. گرچه دانشکده و دانشگاه‌ ما از پس هجرت تو در سال 86 همیشه چیزی سترگ کم داشته است، اما شاگردان تو و علوم ارتباطات و روزنامه‌نگاری ایران، همواره قدردان و مدیون خدمات مردی خواهند بود که به حق پدر علوم ارتباطات ایران لقب گرفته است و این لقب را به بها می‌دهند نه به بهانه.

خداحافظ همیشه استاد!
شاگرد کوچک تو

منبع: روزنامه شرق

 
 

ارسال مطلب به:

Cloob del.icio.us  Digg    
 

 

 

 رسانه‌های جمعی | رسانه‌های اجتماعی | رسانه‌های دیجیتال | رسانه‌های شخصی | روزنامه‌نگاری | علوم ارتباطات | زندگی رسانه‌ای | تبلیغات | سازمان‌های رسانه‌ای | رویدادها

صفحه اول |
راهنمای روزنامه‌نگاران | راهنمای دانشگاه و آموزش | رسانه‌های اجتماعی | برچسب‌ها | پیوندها | نقشه ‌سایت | تبلیغات | درباره ما | RSS

 
 
صفحه اول
رسانه‌های جمعی
رسانه‌های دیجیتال
رسانه‌های شخصی
رسانه‌های اجتماعی
سازمان‌های رسانه‌ای
رویدادهای رسانه‌ای
زندگی رسانه‌ای
علوم ارتباطات
روزنامه‌نگاری
تبلیغات
 
خبرنامه

با وارد کردن ایمیل و مشترک شدن در خبرنامه، مطالب روزانه ارسال می‌شود

 

 

 

 
info-at-medianews.ir Feed Google Plus Twitter Facebook