عليرضا دهقان - از شمار دو چشم يك تن كم/ وز شمار خرد هزاران بيش بعد از ظهر روز پنجشنبه چهارده آبان، خبر درگذشت استاد استادان ارتباطات در ايران درسايتهاي خبري و پيامكهاي تلفن همراه پراكنده شد.
گذشته از هزاران فارغالتحصيل دورههاي ارتباطات و روزنامهنگاري و روابط عمومي كه در جايي از اين مرز و بوم به عنوان كارشناس و پژوهشگر و مدير مرتبط با حوزههاي ارتباطات و روزنامهنگاري و روابط عمومي و تبليغات و با عنوان روزنامهنگار و سردبير و مدير مسوول و مانند اين عناوين كار ميكنند، بسياري از استادان دانشكدهها و گروههاي آموزش ارتباطات كشور به ويژه سابقهدارترين دانشكده آموزش ارتباطات يعني دانشكده علوم اجتماعي علامه طباطبايي شاگرد و درس آموخته مستقيم اين استاد محسوب ميشوند. نويسنده اين سطور توفيق اين را نداشتهام كه در يكي از كلاسهاي مرسوم استاد معتمدنژاد بنشينم ولي در بعضي همايشها و شوراها و جلسههاي دفاع دانشجويان دكترا ارتباطات كه ايشان حضور داشت بودهام و گرچه در اين گونه موارد نقش شاگرد مرسوم را نداشتهام ولي غالبا از جهت سني و دانش وتجربه فراوان ايشان احساس كردهام در كنار معلم و استاد خودم نشستهام نه كنار يك همكار و همرديف. با اين اوصاف نقش و تاثير استاد معتمد نژاد در راهاندازي دانشكدهها و گروههاي آموزش ارتباطات در ايران و نيز آموزش شاگردان در اين حوزه در يك پهنه زماني حدود نيم قرن كم نظير بلكه بينظير است. اين تاثير همان طور كه در سطور بالا به نوعي گفته شد هميشه مستقيم نبوده ولي در حال، تاثيري فراگير و همهجانبه به نظر ميرسد.
در سال 1374 هنگامي كه رشته ارتباطات اجتماعي در شاخه روزنامهنگاري در دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران راهاندازي شد از برنامه آموزشي روزنامهنگاري استفاده شد كه قبلا در دانشكده علوم اجتماعي علامه طباطايي معمول بود و استاد معتمدنژاد در تدوين و اجراي آن نقش اصلي داشت. علاوه بر اين، برقراري اين دوره و ادامه آن بدون همكاري استادان مدعو از دانشكده علوم اجتماعي علامه كه غالبا از شاگردان استاد فقيد بودند كاري تقريبا نشدني بود. اين همكاري در سالهاي بعد و هنگامي كه برنامه آموزشي متفاوتي با عنوان ارتباطات اجتماعي درگروه ارتباطات دانشگاه تهران تدوين و به اجرا گذاشته شد و دورههاي كارشناسي ارشد و دكترا در اين گروه اضافه شد ادامه پيدا كرد و هنوز هم ادامه دارد. كار بزرگ دكتر كاظم معتمد نژاد محدود به راهاندازي دورهها و مراكز آموزش ارتباطات و روزنامهنگاري و روابط عمومي و تبليغات نيست و پرونده همبستهها و آثار عملي آموزش و پژوهش ارتباطات در كشور نيز بدون درج نام ايشان زيبنده نيست. اين همبستهها و آثار عملي نمونهها و مواردي زيادي را دربرميگيرد و نميتوانم در اين يادداشت كوتاه حق مطلب را ادا كنم و فقط به تعدادي اشاره ميكنم. توليد متون آموزشي ارتباطات مانند تاليف كتاب وسايل ارتباط جمعي به ويژه در زماني كه در اين زمينه تقريبا چيزي وجود نداشت و انجام پژوهشهاي مهم در زمينه روزنامهنگاري و تبليغات و حقوق مطبوعات در كارنامه پربار دكتر معتمدنژاد جاي برجستهيي دارد و ذخيره ارزشمندي براي دانشجويان و كارورزان ارتباطات و مديران و سياستگذاران فرهنگ و ارتباطات فراهم كرده است. پيشگامي و مشاركت در تاسيس انجمنها و موسسات مدني و تدوين مقررات و اساسنامهها و نظامنامههاي اين نهادها در حوزه ارتباطات به صورت كلي يا با تخصيص روزنامهنگاري و روابط عمومي و تبليغات از ديگر علايق و فعاليتهاي مهم استاد است. در مجموع دكتر معتمد نژاد در فضاي آموزش و پژوهش و سياستگذاري رسمي و مدني و كار و عمل ارتباطات كشور مردي بزرگ، شايق، لايق، همه جا حاضر و در عين حال فروتن و آدابدان بود. به نظر راقم اين سطور، اين حضور همراه با لياقت و فروتني در حوزه ارتباطات ايراني است كه اين مرد را ماندگار و ارزشمند ميسازد و نه القابي كليشهيي و دهان پركن مانند پدر علم ارتباطات يا پروفسور كه، با تاسف، در مواردي به جاي كلمه استاد به كار ميرود. اين يادداشت صرفا براي توصيف كارها و فعاليتهاي استاد معتمد نژاد نيست كه ديگران در جاي ديگر گفتهاند و باز خواهند گفت بلكه بيشتر براي اداي احترام و كلاه از سربرداشتن براي مردي است كه از جمله خردمندان و از نمونههاي بيت رودكي مذكور در ابتداي نوشتار بود. حيف است كه در انتها از بيت ديگر رودكي (با اندكي دستكاري) بگذرم:
كاروان «معتمد» رفت از پيش
و آن ما رفته گير و ميانديش