تبلیغات در مدیانیوز

 

آخرین اخبار


- چرا «اکونومیست» نداریم؟
- پشت‌ پرده تجارت «لایک» و «فالو» در ایران
- کتاب جدید: سیاست‌گذاری و مدیریت رسانه
- سه دایره روزنامه‌نگاری بحران
- کتاب جدید: سیاست‌ و رسانه در دموکراسی‌های نو ظهور
- برگزاری کنفرانس بین‌المللی روزنامه‌نگاری، تبلیغات و مطالعات رسانه در تایوان
- برگزاری کنفرانس اروپایی رسانه، ارتباطات و فیلم در انگلیس
- کتاب جدید: دین و مبانی ارتباطات
- رسانه‌هایی که حضورشان در نمایشگاه مطبوعات قطعی شد
- رابطه فیس‌بوک و آژانس‌های جاسوسی آمریکا زیر ذره‌بین اروپا

 

گروه خبری: بزرگداشت

تاریخ ارسال: جمعه، 15 آذرماه 1392  

 

سه گفتگو از استاد دکتر معتمدنژاد در باب اخلاق و امید در روزنامه نگاری

 
 

به بهانه درگذشت پدر علم ارتباطات ایران 

 
 

پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران - «روزنامه‌نگاری بر امید استوار است» این سخن را دکتر کاظم معتمدنژاد دو سال پیش، زمانی گفت که بسیاری از اصحاب رسانه از روزنامه‌نگاری نامید شده بودند. پروفسور کاظم معتمدنژاد، پدر علم ارتباطات ایران که افزون بر تخصص دانشگاهی در روزنامه‌نگاری، حقوقدان و فارغ‌التحصیل حقوق از دانشگاه سوربون بود، همان فردی که در کنار شخصیت ارزنده ای بنام پروفسور حمید نطقی، بسیاری از قوانین مدرن حقوق و اخلاق حرفه‌ای مطبوعات را پیش‌نویسی کرده و برای تصویب و اجرای آن‌‌ها تلاش بسیار به خرج داده است. این استاد برجسته صبح امروز، در آستانه هشتادسالگی، پس از یک عمر جهاد علمی و تلاش برای آگاهی مردم، سر بر بالین آرامش گذاشت و دار فانی را وداع گفت. جماران، این ضایعه بزرگ را برای جامعه آکادمیک و اصحاب رسانه تسلیت می‌گوید. به مناسبت درگذشت استاد، سه گفتگوی تفصیلی از این متفکر علم ارتباطات درباره اخلاق و رسانه، امید در روزنامه نگاری و تاریخچه اخلاق حرفه ای مطبوعات بازنشر می‌شود. هر سه گفتگو پاییز سال 90 در سه نوبت پیاپی توسط اصغر زارع کهنمویی، در منزل استاد انجام شده و پیش از این در روزنامه شرق منتشر شده اند.

گفتگوی نخست: نسبت اخلاق و رسانه

دکتر کاظم معتمدنژاد: نفی هرگونه رفتار غیراخلاقی حتی در شرایط غیرعادی

اشاره: رسانه اخلاقی، چگونه رسانه‌ای است؟ چگونه می‌توان، حتی در شرایط خاص و استثنایی، حرفه‌ای ماند و اخلاقی عمل کرد؟ آیا می‌توان، اخلاق را فدای مصلحت کرد؟ در شرایط خاص، بین اخلاق و رسانه، کدام را باید وانهاد؟ این سوالات و سوالاتی از این دست، محور برگ دوم اقتراح «اخلاق، فصل نخست تغییر» است که در گفت‌وگو با دکتر کاظم معتمدنژاد پدر علم ارتباطات ایران، به آنها پرداخته‌ایم. این استاد مطرح روزنامه‌نگاری کشورمان در این گفتگو، با تبیین حدود آزادی و اصول اخلاقی حرفه روزنامه‌نگاری، «رفتار غیراخلاقی در شرایط خاص برای کشف حقیقت» را نفی می‌کند و می‌گوید: روزنامه‌نگار بین اخلاق و بقای رسانه، باید اخلاق را انتخاب کند حتی اگر رسانه از بین برود.

***

اصولا چه نسبتی بین آزادی و رسانه وجود دارد؟ روزنامه‌نگار برای انتشار اطلاعات، تا کجا آزاد است؟ آیا در متون حقوقی و اخلاق حرفه‌ای، محدودیت‌هایی برای این امر مطرح می‌شود؟

اصولا با توجه به حق همگان برای دسترسی آزادانه به اطلاعات، روزنامه‌نگاران، در جمع آوری و انتشار اخبار و رویدادها آزاد هستند. این آزادی دارای چند محدودیت مهم است که در قوانین مطبوعاتی و نیز در قوانین عام پیش‌بینی می‌شود. دسته اول، انتشار اطلاعات مربوط به امیت ملی، نظم عمومی و تمامیت ارضی است. دسته دوم، اخبار و اطلاعات مضر با آرامش عمومی و سلامت جامعه است که از اینها تحت عنوان تشویش اذهان عمومی یاد می شود. مثلا در فصل تابستان اگر در جایی بیماری‌های عمومی مثل اسهال زیاد شود و خبرنگاری بنویسد که وبا آمده است، یا مثلا در نانوایی به دلیل ازدحام مشتری، خبرنگاری بنویسد، قحطی شده است؛ اینجا وحشت ایجاد می‌شود و این تشویش اذهان عمومی است. دسته سوم اخباری هستند که به زندگی خصوصی آسیب می رسانند. دسته چهارم، اخبار و اطلاعاتی هستند که مربوط یه عفت عمومی و اخلاق حسنه است. این محدودیت‌های چهارگانه هم در قوانین مطبوعاتی و هم در قوانین حقوقی(حقوق جزایی) و هم در اصول اخلاق حرفه ای مطرح و مورد تاکید هستند.

تشویش اذهان عمومی یکی از پرشمارترین عناوین جرایم مطبوعاتی در کشور ما است. این مساله آیا تعریف مشخصی دارد؟

در کشور ما نه تعریف قانونی شده است و نه رویه قضایی دارد.

چرا؟

چون ما در این باره تجربه قضایی نداریم. قبل از انقلاب، محاکمه مطبوعاتی نداشتیم و به همین خاطر جرم مطبوعاتی در جرایم حقوقی تعریف نشده است. اما دیگران این مساله را تعریف کرده اند. مثلا در قوانین فرانسه، تشویش اذهان عمومی، تهمت، خبر کذب، افترا و همه اینها تعریف دارد.

مثلا برای نمونه از تشویش اذهان عمومی چه تعریفی دارند؟

آنها بر اساس رویدادهایی مثل قضیه وبا، رویه قضایی تعریف کرده اند و بر این اساس عمل می کنند. درکل، تغییرات جدی در قوانین مطبوعاتی به وجود آمده است از جمله اینکه قوانین کیفری در حوزه مطبوعات، از بین رفته و تنها از جرم مدنی در این حوزه یاد می شود. بر این اساس، روزنامه‌نگار نباید دستگیر شود چون جرم نه قضایی که مدنی است، مساله باید، با پرداخت جریمه حل شود. همچنین بر همین اساس، توقیف روزنامه هم از بین رفته و جریمه جای آن را گرفته است. همچنین، لزوم اخذ مجوز برای انتشار روزنامه و حتی لزوم اعلام انتشار روزنامه به مراجع دولتی، از بین رفته و تنها ذکر نام و آدرس ناشر کافی است.

شما به بحث حریم خصوصی اشاره کردید. یکی از اساتید روزنامه‌نگاری کشورمان در جایی نوشته که «اگر نقض حریم خصوصی تنها راه برای تامین منافع عمومی باشد، می توان بصورت خیلی محدود به آن مبادرت کرد.» من می خواهم این منافع عمومی را شما تعریف کنید و نیز، آیا شما با این مساله موافق هستید که در یک جاهای استثنانیی بحاطر منافع عمومی، روزنامه نگار می تواند، حریم خصوصی را نقض کند؟ معیار تشخیص حریم خصوصی چیست؟

این استثنا از 1964 در آمریکا پذیرفته شده است. افرادی که شخصیت عمومی هستند مثل صاحب‌منصبان دولتی و آدم‌های ‌معروف؛ اینها اگر در زندگی خصوصی خود کاری کرده باشند که به منافع عمومی لطمه وارد بشود، درباره اینها استثنائا می شود حریم خصوصی را نقض کرد.

این منافع ملی چیست؟ اگر تعریف مشخصی نباشد خیلی ها کار خود را توجیه می کنند.

این را رویه قضایی تعریف می کند. دیوان عالی قضایی آمریکا، رویه قضایی دارد. این دیوان تعریف کرده که منظور از منافع عمومی چیست؟ یک افسر پلیس با اینکه یک شخصیت عادی است اما رفتار و کار او به جامعه مربوط می شود و اگر بد باشد به جامعه ضرر می رسد. از این حیث، این افراد با افراد عادی فرق می کنند.

سوالی که اینجا پیش می آید، این است آیا منافع عمومی و ملی می توانند حریم خصوصی را که یک ترم حقوق بشری است، نقض کنند؟ به عبارت دیگر، آیا حقوق بشر بر منافع ملی رجحان دارد یا منافع ملی بر حقوق بشر؟

حقوق بشر رجحان دارد. دیوان اروپایی حقوق بشر، حقوق بشر را بر منافع ملی ترجیح می‌دهد. شما می‌خواهید از بی‌نظمی چلوگیری کنید؛ اما، عده ای را به همین خاطر، بطور غیرمنصفانه توقیف می کنید. این کارِ غیرقانونی، از لحاظ اجتماعی بیشتر ضربه می زند. باید بین ضرورت تامین نظم عمومی و ضرورت حفظ حقوق جامعه و حقوق افراد، تعادل برقرار باشد و این امر، بر عهده قاضی است. بنابراین مامور دولتی یا مامور پلیس نمی تواند این کار را انجام دهد.

نظام قضا هم یکی از ارکان قدرت است. اینجا روزنامه‌نگار که جزو ارکان حکومت نیست، متضرر می شود، چون نظام قضا بر اساس منافع قدرت تصمیم می گیرد.

بله، در عمل اینجوری است. اما اصولا گفته می شود که قوه قضاییه بی‌طرف است. فرض این است که این استقلال موجود باشد.

شما جایی که از چهار اصل اخلاقی سخن می گویید، نوشته اید؛ تخلفات روزنامه نگاری و دعواهایی که بین روزنامه نگاران ایجاد می شود نباید به سیستم قضایی ارجاع شود. پس چه باید کرد؟

اگر جرم نباشد گله‌گزاری های معمولی و اینها مطرح است و لزومی برای طرح در دادگاه نیست. تنها و تنها جرم باید به دادگاه برود.

ایا اخلاق، بماهو اخلاق می تواند فدای مصلحت شود؟ به نظر شما یک روزنامه نگار اگر جایی قرار بگیرد که مجبور باشد، بین اخلاق و بقای روزنامه یکی را انتخاب کند، کدام را باید انتخاب کند؟ اخلاق را پاس بدارد یا رسانه را حفط کند؟

باید اخلاق را انتخاب کند.

حتی اگر رسانه اش از بین برود؟

حتی اگر رسانه از بین برود.

اگر رسانه چنین نکرد، وظیفه روزنامه‌نگار چیست؟

بله، مورادی هست که روزنامه‌نگار می‌تواند روزنامه را استیضاح کند و غرامت بگیرد. برخلاف سیستم دولتی که اگر دولت قصور کرده باشد، کارمندان نمی توانند، بابت خدمات و اشتباهات مدیران غرامت بگیرند.

مثلا در چه شرایطی چنین خواسته ای مطرح می شود؟

اگر روزنامه‌نگار در شرایطی قرار بگیرد که کل روزنامه فروخته شود و یک مالک جدید بیاید و روزنامه نگار بگوید من با مالک جدید کار نمی کنم به این دلیل که مثلا این مالک جدید به کار حرفه ای من اهمیت نمی دهد یا آبروی مرا می برد و ...، می تواند تقاضا ی غرامت کند. اینها به موارد قید وجدانی معروف‌اند و فقط روزنامه‌نگارها می‌توانند از آنها استفاده کنند. مورد دوم قید وجدانی این است که اگر روزنامه، کاری بکند و سیاستی در پیش بگیرد که به حرفه و آرمان‌های روزنامه‌نگار لطمه بزند، می‌تواند استعفا بدهد و غرامت بگیرد.

چگونه این مدعا تعریف می شود؟ یک روزنامه‌نگار چگونه به این حق می‌رسد؟ در متون مسوولیت‌های حرفه ای روزنامه نگاری، از این وجدان اخلاقی خیلی صحبت می شود.

قانون کار فرانسه، سه مورد متفاوت را برای امکان استناد به قید وجدانی تعیین کرده است. این سه مورد، با توجه به اوضاع و احوال مختلف، یا برمبنای علل و انگیزه های متفاوت، متمایز می شوند. اینها شامل واگذاری روزنامه، توقف انتشار و ایجاد تغییر قابل ملاحظه در ویژگی یا گرایش روزنامه می شود.

چند جا من دیدم که نوشته‌اند؛ خبرنگار وقف واقعیت عینی است ولی این، خیلی آرمانی است. یک جای دیگر یکی از اساتید نوشته کار روزنامه‌نگاری، یک دیالکیتک دوحانبه است یکی پرسش و دیگری پاسخ. پرسش از سوی خود روزنامه‌نگار و پاسخ هم از سوی خود روزنامه‌نگار. اینجا خودِ خویشتنِ روزنامه‌نگار کجا است؟ بلاخره روزنامه نگار عواطف و علقه‌هایی دارد؟

در تحولات روزنامه‌نگاری، تمام استدلالات متفکران اخلاق حرفه ای مطبوعات این است که خبرنگار باید عینی و بی طرف باشد ولی در عمل اینجوری نیست. برای همین، روزنامه‌نگارهای فرانسوی از دنبال کردن اخبار بیزار هستند آنها دنبال تحلیل می‌روند چون معتقد هستند که بررسی افکار عمومی درباره اخبار روز از بیان و شرح این اخبار مهم‌تر است. می‌گویند روزنامه‌نگار واقعی کسی است که بتواند بررسی کند در جامعه چه عکس‌العملی وجود دارد نه اینکه فقط خود واقعه را بیان کند. چون خود واقعه را افراد معمولی هم می‌توانند، منعکس کنند. به همین جهت، امیل زولا همین موقع گلایه می کند که روزنامه‌نگاری آمریکایی که در فرانسه و اروپا رشد کرده، ادبیات و فرهنگ ما را از بین برده و تحلیل و تفسیر نویسی ما را نابود کرده است. به همین دلیل به جایی می‌رسند که روزنامه نگار تبدیل به ماشین می‌شود و می‌خواهد تنها واقعیت‌های جامعه را بیان کند و فکر و اندیشه به کار نمی‌گیرد.

سوال بعدی درباره نسبت قدرت و رسانه است. روزنامه نگار اگر سمپات سیاسی داشته باشد، به عنوان انسانی که به امور کشور، آگاه است، چگونه باید نسبت خود را با سیاست و قدرت تعریف کند تا حرفه ای بماند؟

اگر طرفداری می‌کند باید عاقلانه، منصفانه و قانع‌کننده باشد. روزنامه‌نگار هرگز نباید تعصب داشته باشد.

یعنی می تواند از یک نحله سیاسی طرفداری کند و حرفه ای باقی بماند؟

بله می تواند. قوانین فرانسه پیش‌بینی کرده‌اند که در داخل هیئت تحریره، اعضای سندیکاهای مختلف می‌توانند فعالیت سیاسی داشته باشند، تابلوی اعلانات داشته باشند، جلسه تشکیل بدهند، تظاهرات کنند و افکار خود را بیان کنند و مدیران روزنامه‌ها هم مجبور هستند که امکانات آزاد را برایشان فراهم کنند.

به فضای روزنامه‌نگاری داخل می‌پردازیم. شما و همکارانتان، تلاش‌های زیادی کرده‌اید و سندهای مختلفی را نوشته‌اید اما همان طور که پیش از این گفته‌اید فضای رونامه‌نگاری ما با استاندارد جهانی فاصله دارد. چگونه می‌شود این فاصله را کم کرد؟ چرا با وجود تلاش‌های افرادی مثل شما، ما برعکس راه می رویم؟

برای اینکه بین روزنامه نگاران از یک طرف و مسوولان ارتباطات از سوی دیگر، رابطه و همبستگی نزدیک نیست. اینها با هم جلسه ندارند. اینها اصلا گفتگو نمی‌کنند که مسائل را مطرح کنند. دلیل دیگر این است که در جامعه تحت تاثیر فضای عمومی، بحث انتقاد سخت است. چون حساسیت‌ها بالا است خیلی‌ها، خیلی زود می رنجند و ناراحت می‌شوند بسیاری سعی می‌کنند از بیان واقعیت‌ها خودداری کنند. متاسفانه دانشگاه هم همین جوری است. باید تلاش شود که با ایجاد تشکل‌های مختلف، فضای انتقاد باز شود. باید نسبت به این مساله، مسوولان دولتی هم آگاه بشوند. من همیشه طرفدار مذاکره بوده‌ام. مشارکت روزنامه‌نگاران در مالکیت و مدیریت روزنامه‌ها، بحث بسیار مهمی است. به نظر من باید حداقل، روزنامه های دولتی مانند اطلاعات و همشهری و جام جم و ایران و...، اعضای تحریریه رادر روزنامه سهیم کنند همچنان که در بسیاری از کشورهای دنیا معمول است.

شما از مذاکره سخن می گویید. در مذاکره دو طرف مطرح وحود دارد؛ یکی روزنامه‌نگاران و دیگری مسوولان ارتباطات جامعه. به نظر می‌رسد که اگر از سوی روزنامه‌نگاران هم تمایلی برای گفتگو باشد، از آن سو، تمایل چندانی به گفتگو نیست. یعنی انگار چنین گفتکویی را به رسمیت نمی شناسد.

به نظر من همیشه، کسانی هستند که می شود روی آنها تاثیر گذاشت. من تجریه هایی که داشتم می گویم. بعد از رفتن آقای خاتمی، آقای مختارپور به معاونت مطبوعاتی آمدند. بعد از چند هفته که جلسه گذاشتیم، ایشان همه چیز را قبول کرد. بقیه هم همینطور، حتی قول دادند مساله امتیاز را حل کنند، انجمی صنفی را رو به راه کنند. وعده‌های خیلی مثبتی دادند. اگر تحمل کنیم و ناراخت نشویم که با اینها صحبت کنیم، حتی اگر گاهی کم‌توجهی هم نشان دهند، می شود بر مشکلات فائق آمد.

جامعه ما با بداخلاقی‌هایی روبرو است. نقش رسانه در این میان، کجاست؟ آیا رسانه زیر لوای بداخلاقی‌های جامعه قرار می گیرد و از آن تاثیر می پذیرد؟ یا رسانه فراتر از این حرف ها است و باید تاثیر بگذارد؟

باید تاثیر بگذارد. نمونه مشهورش نظریات دورکیم درباره خودکشی جوانان است که تاثیر رسانه را مطرح می کند. دورکیم می گوید، مطبوعات در ایجاد خشونت و جرم تاثیر ندارند. به همین جهت در کتاب خودکشی، تاثیر مطبوعات بر افزایش خودکشی را نفی می کند. در حالی که بر خلاف او، گابریل تارد، حقوقدان و متفکر فرانسوی، با باسیاری از اندیشه های دورکیم مخالفت می کند و در آثار خود از آنها انتقاد می کند. تارد نقش مطبوعات ار در افزایش خشونت و پدید آمدن رویدادهای نامطلوبی مانند خودکشی تایید می کند.

یکی از مهمترین مسائلی که به مباحث مسوولیت روزنامه نگاران مربوط می شود، این است که برخی اعتقاد دارند، رفتار غیراخلاقی در شرایط خاص برای کشف حقیقت از سوی روزنامه نگار را می توان عین حقیقت دانست. آیا این درست است؟ اگر درست است این چراغ سبز برای رفتارهای غلط نیست؟

نخیر، در اکثر بحث های اخلاق حرفه ای مطبوعات، این کار به شدت، نفی شده است.

یعنی نگاه کاملا مطلق است؟ مثلا اگر من می روم با طالبان مصاحبه کنم آنجا چشم و گوش من می جنبد و می فهمم که 48 ساعت دیگر فلان جا بمب گذاری دارند، اینجا اگر من این را به نهادهای مسوول خبر بدهم؛ اخلاق روزنامه نگاری را عملا زیر پا گذاشتم. آیا باید بگویم یا نگویم؟ چون اگر بگویم آنها به من اعتماد کردند که مرا پذیرفتند و من برای کار دیگری پیش آنها رفتم نه برای جاسوسی؟ اگر نگویم بحث منافع عمومی مطرح است.

گفتن این مساله، از لحاظ آنی خوب است. بلاخره متافع ملی را باید حفظ کرد اما در آینده، همه را به روزنامه نگاران بدبین می کند و نقش پلیس را به روزنامه نگار می دهد.

پس نباید گفت؟

البته این موارد حساس را به علت تاثیر بسیار نامطلوبی که در امنیت جامعه دارد، باید گفت. اما اینها نادر هستند. در اصول اخلاقی رونامه نگاری به جد تاکید شده که روزنامه نگار نباید بدون اجازه به جایی وارد شود، نباید از افرادی که صغیر هستند، خواست که درباره چیزی اظهار نظر کنند، نمی تواند با عنوان تهیه خبر، بدون اجازه وارد جایی بشود، نمی تواند کارت تقلبی نشان دهد و... .

در این صورت، خبر فرمایشی نمی شود؟ من اگر نتوانم کنجکاوی های خود را داشته باشم و فقط قناعت کنم به خبری که افرادی که پشت در هستند و چیزی را به من می دهند که خودشان می خواهند؛ خبر جدیدی به دست نمی آورم. بخصوص در شرایط جنگ، مثلا وزارت امور خارجه دقیقا چیزهایی را می گوید که خودش می خواهد.
خبرنگار باید راه قانونی اش را پیدا کند و از راه قانونی نفوذ کند.

یعنی راه های قانونی، درهای بسته را باز می کند؟

بله. مثلا برود آشنا پیدا کند. با معاون وزارت امور خارجه دوست بشود و او رابط روزنامه نگار باشد. بلاخره کار روزنامه نگاری، کار حساس و طریفی است.

گفتگوی دوم: امید در روزنامه‌نگاری

دکتر کاظم معتمدنژاد: به آینده روزنامه‌نگاری در ایران خوش‌بین هستم

اشاره: روزنامه‌نگاری شاید بیش از هر حوزه دیگری، عرصه این جدال باشد؛ جدال امید و یاس. اگرچه روزنامه‌نگار ایرانی با آیه‌‌های یاس بسیار آشنا است اما دکتر کاظم معتمدنژاد می‌گوید: «روزنامه‌نگاری بر امید استوار است». در گفتگو با پدر علم ارتباطات، به بازخوانی این جدال پرداخته‌ایم. او با تبیین فلسفه امید در ژورنالیسم، وظیفه روزنامه‌نگار را تزریق امید و آگاهی به جامعه می‌داند و شرط آن را آگاه بودن و امیدوار بودن روزنامه‌نگار. معتمدنژاد فضای فعلی روزنامه‌نگاری در ایران را مورد قبول و به آینده آن بسیار امیدوار است. وی در بخش دیگری از گفتگو، درباره نشریات غیرفارسی‌زبان می‌گوید؛ انتشار روزنامه به زبان‌های غیررسمی مثل ترکی و کردی یک حق شناخته شده در حقوق مطبوعات و اخلاق حرفه‌ای روزنامه‌نگاری است و هیچگونه تبعیضی بین این نشریات و نشریات فارس‌زبان نباید باشد.


بسیاری از دوستان روزنامه‌‌نگار ما ناامید شده‌اند و اعتقاد دارند حداقل دوره روزنامه‌نگاری مستقل تمام شده است. می‌خواستم درباره این امید و یاس در روزنامه‌نگاری صحبت کنید.

روزنامه‌نگاری از دوران روشنگری از همان زمان آزادی مطبوعات، مبتنی برامید بود. روزنامه نگاران آن دوره صاحب اندیشه بودند و برای ساختن جامعه بهتر تلاش می کردند. فکر می کردند از طریق روزنامه می‌توانند مردم را آگاه کنند. یعنی درست برخلاف روزنامه های دوران استبداد بود که در اوایل قرن هفده میلادی به وجود آمدند و اخبار سرگرم کننده منتشر می‌کردند و هیچ انگیزه مثبتی برای آزادی و آگاهی نداشتند. بعدها، برخی متفکرین قرن هجدهم تحت تاثیر مطبوعات استبدادی قرن قبلی، به روزنامه‌ها بدبین شدند و روزنامه‌ها را در مقابل کتاب‌ها دیدند و نشریات را ابزار انتشار ابتذال معرفی می کردند. حتی اندیشمندانی مثل روسو روزنامه ها را چراگاه فکری افراد جاهل احمق می دانستند. اما، تحت تاثیر شرایط اندیشه‌های عصر روشنگری این دیدگاه عوض شد و نگاه مثبت به روزنامه‌ها رشد پیدا کرد چون علاقه به ایجاد جامعه بهتر در روزنامه‌ها پی گرفته می‌شد. در این دوران روزنامه‌نگاری امیدبخش شکل گرفت. به همین جهت، در ماده یازده اعلامیه حقوق بشر و شهروند انقلاب کبیر فرانسه(1789)، تعریفی که از آزادی مطبوعات داده می‌شود، بسیار امیدوارکننده است. اینها معتقدند که باید افکار و عقاید پیشرو در اختیار مردم قرار بگیرد و انتشار صحیح و آزاد مطالب، گران‌بهاترین آزادی انسانی است. بنابراین هر شهروند می تواند سخن بگوید، بنویسد و به چاپ برساند به شرط اینکه قانون محدودیت تعیین نکرده باشد. (به‌عمد اسم شهروند را می آورد یعنی آدمی که حقوق و مسئولیت های خود را می شناسد و در جامعه ای زندگی می‌کند که می‌خواهد فضای بهتری را برای آیندگان به وجود بیاورد) در یک کلام، روزنامه نگاری بر امید استوار است.

یعنی عصر روشنگری، با ویژگی‌ها منحصر به فردی که دارد، به نوعی مبنای روزنامه‌نگاری مستقل قلمداد می‌شود؟

اگر اندیشه های عصر اصالت روشنگری را در نظر بگیریم، این مساله آشکار می‌شود. این اندیشه‌ها شامل 5 اصل است؛ اصل اول، اصالت فرد و شخصیت انسانی؛ اصل دوم، استفاده انسان از طبیعت؛ اصل سوم، به کار گرفتن عقل برای دگرگون کردن زندگی؛ اصل چهارم، برای پیشرفت قدم برداشتن و زندگی بهتر داشتن و اصل پنجم، نیل به خوشبختی. روزنامه نگاری تلاشی در مسیر این پنج اصل بوده است. ماده یازده اعلامیه حقوق بشر و شهروند انقلاب کبیر فرانسه (1789)هم این را به خوبی نشان می دهد اینکه به صراحت می‌گوید؛ شهروندان می توانند سخن بگویند، بنویسند و منتشر کنند مگر در مواردی که قانون ممنوع کرده باشد. ما در عصر روشنگری با آدمی بسیار امیدوار بنام امانوئل کانت روبرو هستیم که دیدگاه‌های بسیار موثری در تاریخ علم ارتباطات و روزنامه‌نگاری دارد. اندیشه‌های کانت به ایجاد سپهر همگانی و فضای عمومی به منظور کاربرد عقلایی اندیشه‌های انسانی نقش مهمی ایفا می کند وی برای شناخت روشنایی ها کمک می کند. کانت در مقاله‌ای خطاب به فردریک دوم امپراطور وقت پروس، روشنایی ها را به عنوان زمان شاخص خروج انسان از وضعیت اقلیت بدون آگاهی معرفی می‌کند. وی شرایط استفاده عمومی از عقل انسان در زمینه‌های مختلف را مشخص می‌سازد و تاکید می‌کند که خروج از «وضعیت بردگی» معمولا کار دشواری است و افراد کمی بطور شخصی توانایی آن را دارا هستند. اما یک تجمع نسبت به افراد تنها و منفرد، سریع‌تر می‎تواند به توفیق برسد. امکان اینکه یک عموم به آزادی برسد، محتمل‌تر است. کانت این موفقیت را مقدمه‌ای بر اخلاق اطلاعات می‌داند. برای روشنایی‌ها، هیچ چیز مثل آزادی ضرورت ندارد. کانت در ادامه خطاب به امپراطور پروس می‌نویسد؛ صحبت بر سر این است که آزادی مقدم بر توسعه عقل است یا برعکس، افراد باید عاقل بشوند بعد به آنها آزادی بدهیم. او آزادی را مقدم بر دانایی می‌داند. به فردریک می‌گوید؛ به آنها آزادی بده آنها دانا خواهند شد برای دانا شدن نیازی به آزادی نیست چون با آزاد شدن آنها شما برنده خواهید شد. البته این روند همواره در تاریخ روزنامه‌نگاری حاکم نیست. بطور کلی، غرب سه دوره مطبوعات را گذرانده است؛ دوره اول مطبوعات استبدادی هستند مثل روزنامه نگاری ما در دوره قاجاریه. دوره دوم، مطبوعات دوره انقلاب هستند که بیشتر عقیدتی هستند و می خواهند مردم را روشن کنند و با برخورداری از آزادی، جامعه عقلایی داشته باشند و دوره سوم، دوره مطبوعات خبری است که تحت تاثیر گسترش آگهی های تجارتی در روزنامه ها پدید می آیند و برای کسب تیراژ هر چه بیشتر و انتشار آگهی های فراوان تر به جنجال گرایی گرایش پیدا می کنند و محتوا کم کیفیت تر می‌شود و افول اخلاقی در مطبوعات پیش می‌آید و مطبوعات زرد بیشتر می‌شوند.

به دوره مشروطه اشاره کردید ما در کشور خود، نقطه‌های درخشانی در تاریخ مطبوعات داریم. انقلاب مشروطه،دوره ملی شدن صنعت نفت، انقلاب اسلامی و دوران بعد از پایان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران از آن جمله‌اند. این نقطه‌های درخشان همواره امیدهایی به وجود آورده اما گذرا بوده‌اند. آیا به نظر شما دوباره این نقطه‌های درخشان را خواهیم داشت یا نباید خیلی امیدوار باشیم؟

من فکر می‌کنم آن فضاها دوباره ایجاد خواهد شد اما زمان آن را نمی‌توان پیش‌بینی کرد. من معتقدم می‌توانیم بطور عادی و آرام با صحبت و گفتگو این شرایط را به وجود آوریم و مسئولان ذیربط را وادار کنیم که آزادی مطبوعات را نهادی‌سازی کنند و قوانینی وضع کنند که این قوانین، همگانی باشد و اصول آزادی مطبوعات در آنها رعایت شده باشد و هر حکومتی سرکار بیاید آن اصول را رعایت بکند. در دوران مشروطه بدون اینکه شرایط در داخل مهیا باشد، آمدیم شرط انتشار نشریه را اعلام‌نامه گذاشتیم. طبق این قانون، فرد، لازم نبود از دولت برای انتشار نشریه اجازه بگیرد تنها مدیر روزنامه باید به دولت اعلام می‌کرد که روزنامه منتشر می‌کند اگر بعد از انتشار جرمی هم مرتکب ‌می‌شد بعدا بررسی می‌شد. این قانون بعد از 1321 رها شد و دوباره لزوم صدور مجوز برای انتشار مطبوعات مطرح شد. ما حداقل باید به دوران مشروطه برگردیم و به آنها بقبولانیم که قوانین امروزه تغییر یافته‌اند و در دنیا جور دیگری عمل می شود و حتی به جایی رسیده اند که کسب مجوز و ارسال اعلام نامه و ثبت نام در دفتر مخصوص مطبوعات هیچکدام دیگر ضروری شناخته نمی شوند و انتشار مشخصات ناشر و نشانی محل روزنامه در هر شماره کافی است و در صورتیکه از طریق نشریات جرمی صورت بگیرد قوه قضائیه می تواند آن را مورد تعقیب قرار دهد؛اینها باید نهادینه بشود.

آقای دکتر بسیاری از روزنامه‌‌نگارها باور دارند که دولت خیلی نمی‌خواهد روزنامه‌نگاری پا بگیرد و رشته‌های روزنامه‌نگاری گسترش پیدا کند. شما می‌گویید گفتگو کنیم ولی اما رغبتی از طرف مقابل نیست.

من فکر می کنم تجربیات پژوهشی همکاران دانشگاهی ما در دوره دولت آقای خاتمی که با برگزاری سه سمینار برای بررسی مسائل مطبوعات ایران همراه بود و به تهیه و تدوین پیش نویس های چند متن حقوقی، شامل لایحه قانونی تاسیس شورای عالی رسانه ها، لایحه قانونی استقلال حرفه روزنامه نگاری، پیمان جمعی کار روزنامه نگاران و میثاق اصول اخلاقی حرفه روزنامه نگاری، منتهی گردید و به دنبال آن ها سند توسعه مطبوعات کشور در مرداد 1384 نیز تدوین و تصویب گردید .در این سند توسعه تقریبا تمام اصول حقوقی، اقتصادی و حرفه ای مربوط به مطبوعات پیش بینی شده است و در صورتی که متن آن بازنگری شود و با شرایط کنونی منطبق گردد می تواند نتایج مثبت و موثری را به بار آورد. لازم به یادآوری است که در جریان تهیه و تدوین متن های یاد شده اصول مهم حاکم بر فعالیت مطبوعات مانند عدم نیاز به کسب مجوز در تامین امنیت شغلی و استقلال حرفه ای روزنامه نگاران، کثرت گرایی مطبوعات، کاهش نقش دولت در اداره مستقیم روزنامه ها و نهادی سازی کمک های دولتی به مطبوعات و نظایر آنها پیش بینی شده اند. این مسائل در دوره ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد هم خوشبختانه دنبال شد و آقای مختارپور معاون وقت مطبوعاتی وزارت جلسات متعددی تشکیل دادند و ادامه کوششهای قبلی را تشویق کردند. در حال حاضر آقای محمدزاده معاون جدید مطبوعاتی و اطلاع رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی می‌گویند ما این کارها را انجام می‌دهیم اما فعلا سرمان شلوغ است باید صبر کنیم در یک فرصت خوب این مسائل را دنبال کنیم.

آقای دکتر، همین آقای محمدزاده دو هفته پیش، نامۀ لغو مجوز یکی از نشریات را بدون اخطار و اعلام قبلی صادر کردند. حتی دلیلی هم ننوشتند. ممکن است این حرفهایی که شما می گویید زده باشند اما عملا طور دیگری عمل می شود.

به هر حال من معتقدم که ما باید فکر خود را دنبال کنیم. مثلا با انتشار قوانین کشورهای دیگر مشخص کنیم که چه باید بکنند و دنیا الان در چه فضایی قرار دارد. یونسکو در سال 2008 شاخص‌های توسعه رسانه‌ها را تعیین کرده است این ها را ما منتشر کرده ایم. گزارشی که برنامه توسعه ارتباطات یونسکو در مارس 2008 ارائه می‌دهد، آزادی بیان را که یکی از عناصر بنیادی اعلامیه جهانی حقوق بشر است را مورد تاکید قرار می دهد، رسانه‌ها می‌تواند جریان اطلاعات بین فرمان‌روایان و فرمان‌بران و بین کارگزاران خصوصی و عمومی را تسهیل کنند. در ژوئیه 2008 نیز، شورای اروپا قطعنامه‌ای صادر می‌کند که در 27 بند شاخص‌های پیشبرد رسانه های آزاد را بیان می‌کند. حق آزادی بیان و ارائه اطلاعات، انتقاد از دولت، عدم توقیف رسانه‌ها، عدم به کار بردن قوانین جزایی درباره روزنامه‌ها، برابری همه رسانه ها در برخورداری از امکانات ارتباطی مثل ماهواره، دسترسی برابر به امکان چاپ، شفافیت بالای مدیریت و مالکیت رسانه‌ها، نهادینه شدن کمک‌های مستقیم و غیر مستقیم، نهادینه سازی و... از جمله این بندها است. همچنین این قطعنامه تاکید می‌کند موسسات رادیو تلویزیونی نباید مستقیما تحت مدیریت دولت باشند بلکه باید به عنوان موسسات خدمت عمومی زیر نظر یک شورای عالی مستقلی اداره شود و مسئولان دولتی در دوران تصدی کارها نباید مسئولیت مدیریت رسانه‌ها را داشته باشند. نظام انضباطی داخلی بین روزنامه نگاران ایجاد شود، دولت‌ها ها موظفند هر سال گزارشی از پیشرفت آزادی مطبوعات را ارائه کنند. اینها را باید مدام گفت و گفت. باید گفت که دنیا مدام تغییر پیدا می‌کند قوانین عوض می‌شود. الان در کویت جرم مطبوعاتی با زندان لغو شده است. در اردن و آذربایجان محدود شده، در اندونزی ازبین رفته، در انگلیس تاکید کردند که نباید باشد. اینها نمی تواند در ایران بی تاثیر باشد. ما در همه زمینه‌ها تاثیر می گذاریم و تاثیر می گیریم چرا در این باره نگیریم. اگر اینها به خواننده‌ها معرفی شود و دانشجوها و روشنفکران آگاه بشوند، حتما در میان مسولان هم تاثیر می‌گذارد و مشکلات کم می‌شود.

استاد، بسیاری از روزنامه نگارها، شغل خود را ترک می‌کنند و به کار دیگری مشغول می‌شوند. این ریزش، مدام بیشتر می‌شود. نکته بعدی اینکه با توجه به همین کناره‌گیری‌ها و یاس‌ها، نسل بعدی روزنامه نگاری هم شکل نمی‌گیرد خیلی‌ها می‌گویند آینده روزنامه‌نگاری در ایران تیره و تار است. آیا چنین است؟

به همین جهت است که ما الان بیست سال است که بر چهار اصل برای پیشبرد مطبوعات تاکید کرده‌ایم. اول تامین فضای عمومی مطلوب برای فعالیت آزاد مطبوعات همراه با تقویت حاکمیت قانون به منظور توسعه آزادی یاد شده ، دوم تامین استقلال اقتصادی مطبوعات که مستلزم بهبود کیفیت مندرجات روزنامه ها و مجله ها و افزایش تعداد خوانندگان و گسترش میزان آگهی هاست که با کمک های دولت به مطبوعات استحکام بیشتری پیدا می کند، سوم آموزش روزنامه نگاری در دانشگاه‌ها، و چهارم تاکید بر استقلال حرفه‌ای روزنامه‌نگاری. متاسفانه توجه کافی به این موارد معطوف نشده است. وقتی استقلال اقتصادی تامین نمی‌شود محتواها هم خوب نمی‌شوند.پیشرفت آموزش روزنامه نگاری در دانشگاه‌ها هم با محدودیت روبرو شده است. در مورد تامین استقلال حرفه روزنامه نگاران هم به سبب دشواری هایی که انجمن‌ صنفی روزنامه نگاران با آنها روبرو شده است پیشرفت لازم پدید نیامده است. باید در این زمینه‌ها با مسئولان صحبت کرد و توجه آنها را به یافتن راه حل مناسب درباره توسعه فعالیتهای صنفی انجمن های روزنامه نگاری جلب نمود. در همین عراق قانون موقتی برای مطبوعات نوشته اند که جالب توجه است. قوانین مطبوعاتی جدید افغانستان، اندونزی، هلند، لوکزامبورگ و سنگال هم از نمونه های قابل مطالعه اند.

آقای دکتر، ما شاهد انفجاری در حوزه سایبر هستیم بسیاری از ادارات دولتی و سازمان‌ها، اخبار کانالیزه خود را روی سایت قرار می‌دهند. انبوهی از اطلاعات و اخبار، به‌سرعت و با وسعت، تولید می‌شود. کار روزنامه‌نگاری در غیبت تحلیل، بیشتر به کپی‌برداری از این سایت‌ها خلاصه می‌شود. برخی اعتقاد دارند، مرگ روزنامه‌نگاری مکتوب، فرارسیده است. نظر شما چیست؟

من معتقدم که کار آنها سطحی است چون تخصص ندارند و زمینه های مختلف علمی را نمی‌شناسند. به همین دلیل، ما در کلاس‌های درسی خود در دروه لیسانس، از حدود پنجاه سال پیش، دروس مختلفی مانند جغرافیای سیاسی، حقوق اساسی، علم سیاست، جامعه‌شناسی، اقتصاد و روانشناسی و...، تدریس می‌کنیم. معتقد هستیم تمام معلومات عمومی که برای یک روزنامه نگار مفید و مهم است باید تدریس شود. اینها در تخصص روزنامه‌نگار خیلی موثر است. روزنامه‌نگار اگر اینها را بخواند با آدم عادی که از اینترنت کپی می‌کند و جای دیگری منتشر می‌کند، بسیار متفاوت خواهد بود. روزنامه‌نگاری یک تخصص است مثل قضاوت و پزشکی و مهندسی و باید آن را در دانشگاه فراگرفت. بنابراین هیچوقت کسانی که تنها از اینترنت استفاده می‌کنند، نمی‌توانند جای روزنامه‌نگار را بگیرند چون آن تخصص و درک و بینش عمیقی که یک روزنامه‌نگار دارد، ندارند. من به آینده روزنامه‌نگاری به این جهت، بدبین نیستم من معتقدم روزنامه‌نگاری به خاطر این امکانات رشد بیشتری پیدا خواهد کرد چون روزنامه‌نگار اقیانوسی از اطلاعات پیش پای خود دارد و چون زمینه اطلاعات علمی‌اش هم خوب است و مثلا حقوق و سیاست و اقتصاد و روانشناسی خوانده، چند برابر یک فرد عادی می تواند موثر باشد.

متاسفانه، امروزه، روزنامه‌های ما بیشتر پروپاگاندا یا تجاری شده‌اند و این وسط روزنامه‌نگاری مستقل ضعیف شده است و حتی دیده نمی‌شود. به نظر شما آیا ما دوباره در فضای دیگری روزنامه‌نگاری مستقلی خواهیم داشت یا همچنان در ژانر تجاری و پروپاگاندا خواهیم ماند؟

من معتقدم با استفاده از همین قوانین فعلی و تاثیرگذاشتن بر روی مسئولان مملکتی، می‌شود زمینه را بگونه ای فراهم کرد که محتوای مطبوعات را عمیق‌تر کرد و مطبوعات مستقل را به وجود آورد. باید با برنامه مشخصی با مسئولان مطبوعات رفتار کرد. البته من اعتقاد دارم محتوای مطبوعات ما در حال حاضر بهتر شده است این امید وجود دارد از این هم بهتر خواهد شد. مثلا این ویژه نامه هایی که شرق و اعتماد منتشر می‌کنند هیچ جای دنیا پیدا نمی شود. برخی از اینها، در سطح لوموند فرانسه است.

واقعا اینطوری است؟

واقعا این‌جوری است. بله حتی در مواردی بهتر و عمیق تر از لوموند هستند.

پس شما اعتقاد دارید، خیلی فضا ناامید کننده نیست.

نه من امیدوارم.

حتی الان با توجه به این مصائب؟

آره اینها به مسائل عمیق‌تر نگاه می‌کنند و همه چیز را دنبال می کنند. مثلا در ماجرای لیبی خیلی خوب عمل کردند روزی که قذافی کشته شد، ده ها نفر مقاله نوشتند. این‌ها نشانه‌های خوبی است.

آقای دکتر نظر شما راجع به عکس روی جلد روزنامه شرق درباره کشته‌شدن قذافی چیست؟ چون خیلی‌ها به آن عکس اعتراض کردند گفتند عکس بسیار خشنی است و با اخلاق حرفه ای مطبوعات نمی‌خواند.

به هر حال اینها موارد استثنایی است.

یعنی اعتقاد شما بر این است که آن عکس نباید کار می‌شد؟

نه. این جور رویدادها یک بار پیش می‌آید چون وضعیت استثنایی بود، انتشار آن عکس اشکال نداشت. قذافی بعد از 42 سال سقوط کرده و این خیلی کم پیش می آید. به نظر من می شود استفاده کرد. حتی می‌شود زیر عکس توضیح نوشت. سوای این مساله کاریکاتورها هم خیلی خوب شده‌اند.

آقای دکتر، بخش بزرگی از مطبوعات را گفتگو‌ها دربرمی‌گیرند. وضعیت گفتگوها چطور است؟

یک عده خیلی خوب هستند هم مصاحبه کننده خوب است هم مصاحبه شونده. هر دو خوب هستند اما برخی‌ها هم سرهم‌بندی می‌کنند. فقط اسامی معروفی که مطرح شده اند، کنار هم می آیند. اینها آنقدر تکرار می شود که حرف‌های‌شان تکراری می‌شود. متاسفانه تعدادی معدود، ویترین مطبوعات شده‌اند. گفتگو با یک نفر وقتی زیاد می‌شود، برای خواننده سوال پیش می آید. شاید این موضوع درباره من هم صدق کند.

برای عبور از این وضعیت چه باید کرد؟ من اگر گفتگویی را با دکتر معتمدنژاد می‌گیرم روزنامه علاقمند است این گفتگو را منتشر کند و خواننده‌ها هم مشتاق هستند که گفتگو را بخوانند اما اگر همین گفتکو را با استادی غیرمشهور مثلا در دانشگاه تبریز انجام دهم، هم روزنامه به چاپ آن علاقه ندارد و هم خواننده به مطالعه آن.

این مساله مهمی است. باید این علاقه و توجه را به وجود آورد. باید به جوان ها پر و بال داد. از اینها گفتگو گرفت و یادداشت و گزارش منتشر کرد. باید فضا را باز کرد و عرصه را از این حالت انحصاری درآورد. اگر برخی‌ها هم ضعیف باشند 6 ماه بعد درست می شوند. این خیلی مهم است که متخصص تربیت شود.

آقای دکتر، به مساله مهمی اشاره کردید انحصار در درون فضای روزنامه‌‌نگاری، به عنوان عامل درونی چقدر در ناامیدی موثر است؟

باید فضا متعادل بشود نه آدم‌های مشهور را باید حذف کرد و نه هر روز نشان‌شان داد. باید افراد جوان‌تر به عرصه بیایند. متاسفانه برخی افراد هفته ای چند بار در روزنامه‌های مختلف مطرح می‌شوند. این درست نیست.

علاقمندم در انتها، درباره ضرورت یا عدم ضرورت انتشار نشریات غیرفارسی زبان مثلا ترک‌زبان در کنار نشریات فارس‌زبان صحبت کنید. چه ضرورتی دارد که ما مثلا در کشوری مانند کانادا با پراکندگی زبانی فرانسوی و انگلیسی، غیر از مطبوعات انگلیسی، مطبوعات فرانسوی هم منتشر کنیم؟

من با انتشار نشریات غیرفارسی زبان موافقم و به نظرم ضرورت دارد. باید به تاریخ پاسخ داد. در هشتاد سال اخیر بسیاری به انتشار مطبوعات به زبان ترکی و کردی روی آورده‌اند. حتی شصت سال پیش، در آذربایجان آموزش زبان ترکی رایج افتاد. اینها از زمان‌های قبل مطرح بود و چیز جدیدی نیست. به همین سابقه، آموزش زبان محلی در قانون اساسی هم پیش بینی شده است. گروه‌های قومی می‌توانند از زبان خود در آموزش اجباری استفاده کنند. این مساله در کشورهای چند ملیتی وجود دارد در بسیاری از کشورها تحت تاثیر شرایط و نیازها به زبان‌های مختلف روزنامه منتشر می‌کنند و البته لازم به یادآوری است که در برخی کشورها انتشار روزنامه به زبان خارجی و با مدیریت افراد و موسسات خارجی دارای مقررات خاصی است؛ از جمله در فرانسه تا چند سال پیش انتشار روزنامه به زبان غیر فرانسوی و به وسیله غیر فرانسویها تنها با اجازه دولت امکان پذیر بود اما در سالهای اخیر تحت تاثیر الزامات و مقتضیات اتحادیه اروپایی محدودیتهای مربوط به روزنامه های خارجی یا خارجی زبان از بین رفته است.

آیا تفاوتی از منظر حقوق مطبوعات بین این روزنامه‌ها و روزنامه‌های دیگر وجود دارد؟ برخی از مدیران مسوول روزنامه‌های کردزبان و ترک‌زبان اظهار می‌دارند که گویا بسیاری هنوز ضرورت این روزنامه‌ها را نفهمیده‌اند و نگاه این ها به این نشریات در قیاس با نشریات فارس‌زبان، کاملا متفاوت است و نوعی تبعیض وجود دارد.

من معتقدم در ایران در کنار زبان فارسی باید ترکی و کردی و بلوچی و عربی به عنوان یک زبان دوم بصورت اجباری تدریس شود. علاوه بر اینکه ضروری است کردها و ترک‌ها و بلوچ‌ها و عرب‌ها زبان خود را یاد بگیرند، حتی بهتر است همه ایرانی‌ها علاوه بر فارسی، یکی از این زبان‌ها را که ممکن است زبان مادری آنها هم نباشد، یاد بگیرند چون می‌توانند در داخل و خارج ایران بهتر خدمت کنند و به بهبود شرایط مملکت کمک کنند. اقوام حق دارند به زبان خود بیاموزند و آموزش بگیرند و بنویسند و روزنامه منتشر کنند. حتی در شوروی از زمان لنین و استالین تا همین اواخر دوره گورباچف در همه ایالت‌ها علاوه بر آموزش زبان روسی، هر ایالتی بصورت اجباری زبان آن ایالت را آموزش می‌داد. انتشار نشریات به زبان‌‌های، یک حق شناخته شده در حقوق مطبوعات و اخلاق حرفه‌ای روزنامه‌نگاری است. در حوزه دریافت امکانات و تسهیلات و در تمام موارد، این مطبوعات با مطبوعات پایتخت که به زبان رسمی منتشر می‌شوند، برابر هستند و هیچگونه تبعیضی نباید باشد.

گفتگوی سوم: تاریخچه اخلاق حرفه‌ای روزنامه‌نگاری

دکتر کاظم معتمدنژاد: باید قانون کسب مجوز از بین برود

اشاره: اخلاق حرفه‌ای روزنامه‌نگاری یکی از مهمترین چالش‌های مطبوعات ما است. این بحث، بارها و بارها توسط اساتید و صاحب‌نظران ارتباطات طرح شده اما آنچه ناگفته مانده، سنت روزنامه نگاری در این کشور و میانه‌اش با تاریخ اخلاق حرفه‌ای است. اخلاق حرفه‌ای روزنامه‌نگاری یعنی چه؟ اساسا چرا و چگونه روزنامه‌نگاران به ضرورت نگارش متون ارزشمند اخلاق حرفه‌ای رسیده‌اند؟ برای اولین بار، چه کسانی پیش‌نویس‌ این متون را نوشتند؟ در ایران و جهان، این متون ارزشمند چه فرجامی داشته‌اند؟ پروفسور کاظم معتمدنژاد، پدر علم ارتباطات ایران که افزون بر تخصص دانشگاهی در روزنامه‌نگاری، حقوقدان و فارغ‌التحصیل حقوق از دانشگاه سوربون است، همان فردی که یک‌تنه بسیاری از قوانین مدرن حقوق و اخلاق حرفه‌ای مطبوعات را پیش‌نویسی کرده و برای تصویب و اجرای آن‌‌ها تلاش بسیار به خرج داده است. نکته مهم این گفتگو، ضرورت جایگزینی شورای عالی رسانه بر معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد و لغو هرگونه قانون صدور مجوز است. شاید باور نکنید که این استاد معتبر حقوق و ارتباطات صراحتا بگوید: «در جهان حاضر، آزادسازی انتشار مطبوعات یک اصل مهم است. باید قانون کسب امتیاز و مجوز از بین برود و همچنین، باید ضرورت ثبت در دفتر هم از بین برود و درج نشانی و اسم ناشر کافی است.»


برای ورود به بازخوانی چنین تاریخی، بهتر است ابتدا به این سوال بپردازیم که اساسا، روزنامه نگاری چیست و ژورنالیسم با چه سپری کردن چه فرایندی به مقوله‌ی اخلاق حرفه‌ای مطبوعات می‌رسد؟

روزنامه‌نگاری یک خدمت عمومی است. هدف رسانه‌ها بیش از هر چیز آگاهی مردم و راهنمایی جامعه و راهنمایی مسوولین است و این مسوولیت مستلزم این است که اصول اخلاقی باید رعایت بشود تا آن کار درست انجام شود. از طرف دیگر هر حرفه‌ای و فعالیتی یک مبانی حقوقی هم دارد. درباره مطبوعات و رسانه‌ها، آزادی اساس کار است. روزنامه‌نگار برای این خدمت می‌کند که آگاهی عمومی به جامعه بدهد و برای این کار، باید از آزادی برخوردار باشد. بنابراین نهاد قدرت باید امکاناتی را فراهم کند که آزادی روزنامه‌نگار را تامین کند تا روزنامه‌نگار بتواند کار خود را انجام دهد. کا روزنامه‌نگاری علاوه بر اینکه یک آزادی است یک حق همگانی است. همگان برای دسترسی به اطلاعات و حق دانرد و روزنامه‌نگار برای در اختیار قرار دادن اطلاعات باید آزادی داشته باشد. اما روزنامه‌نگار در برابر این آزادی، مسوولیت هم دارد. هیچ وقت آزادی بدون مسوولیت تعریف نمی‌شود. این از دو چنبه مطرح است؛ یکی از لحاظ حقوقی و دیگری از لحاظ اخلاقی. مسوولیت‌های حقوقی معمولا در قانون پیش‌بینی می‌شوند. روزنامه‌نگار مثل هر کسی که خدمات اجتماعی انجام می‌دهد قاعدتا به قوانین آشنا است و سعی می کند وظایف خود را صحیح انجام دهد اما در کنار مسوولیت حقوقی یک سری وظایف اخلاقی هم دارد. اینجا است که اصول اخلاقی روزنامه نگاری مطرح می‌شود.

اخلاق حرفه ای روزنامه نگاری از کجا سرچشمه گرفته و چه تحولاتی را پشت سر گذاشته است؟

من فکر می کنم باید از چنبه ها تاریخی شروع کنیم که چرا مخصوصا در دوره‌های اخیر اخلاق روزنامه‌نگاری مورد توجه قرار گرفته است. به‌طور کلی اگر با دیدگاه انتقادی و واقع‌بینانه نگاه کنیم، گفته می‌شود از زمانی که روزنامه‌ها تجارتی شده‌اند، اخلاق هم اهمیت پیدا کرده است. در کشورهایی مثل کشور خود ما مطبوعات از دوران استبدادی شروع کردند. در این زمان‌ها چون آزادی وجود نداشت، تعداد باسوادها هم کم بودند. بنابراین مطبوعات مورد اقبال عمومی قرار نمی‌گرفت و به همین جهت محتوای مطبوعات ضعیف بود. بنابراین در دوران استبدادی نظر روشنفکرها نسبت به روزنامه‌ها مثبت نبود. محتوای روزنامه‌ها را سطح پایین می‌دانستند و می‌گفتند این‌ها، افراد نادان را تغذیه می‌کنند و افراد بافضیلت و عاقل را راهنمایی نمی‌کنند. بدین جهت، آثار فلاسفه روشنگری،، نسبت به روزنامه‌نگاری دید خوبی ندارد. این دیدگاه حاکم بود تا اینکه در دوران انقلاب فرانسه و جنگ‌های استقلال آمریکا و تحولات انگلیس، دور دوم تحول مطبوعات شکل گرفت.

در این دوره، اصول اخلاقی روزنامه‌نگاری رعایت می‌شود؟

بله، چون سود مادی مورد نظر نیست. قدرت سیاسی در قالب آرمان‌های عموم قرار می‌گیرد. به همین جهت روزنامه‌های آن دوره تا حدودی اصول اخلاقی را رعایت می‌کنند. در بررسی هابرماس آنجا که درباره فضای عمومی صحبت می‌کند اصول اخلاق را مورد تاکید قرار می‌دهد و خیلی به مسائل نظری اهمیت می‌دهد. از این دوره به بعد، بحث اخلاق رسانه‌ای مطرح می‌شود. بعد از انقلاب فرانسه، امانوئل کانت در بررسی اصول اخلاقی، بر اخلاق نویسندگی تاکید می‌کند و جامعه عفلایی را مبتنی بر جامعه اخلاقی می‌داند. اوج توجه روزنامه‌ها به اخلاق زمانی است که در اواسط قرن نوزدهم، روزنامه‌ها کم‌کم، تجاری می‌شوند. از همین زمان که روزنامه‌ها تجاری می‌شوند، به اخلاق رو می‌کنند و برای جبران جنبه‌های منفی مطبوعات، در خدمت مردم درمی‌آیند. روزنامه‌‌نگار به کسانی فکر می‌کرد که برای جامعه مبارزه می‌کنند.

در همین زمان هم بود که بحث رکن چهارم دموکراسی درباره مطبوعات، مطرح شد.

دقیقا آرمان روکن چهارم دموکراسی در این دوره، فکر همه روزنامه‌نگاران را به خود مشغول کرده بود و هیچ روزنامه‌ای برخلاف این آرمان عمل نمی‌کرد. اما از وقتی که از 1830 به بعد، آگهی‌ها وارد روزنامه‌ها شدند، کم‌کم منافع تجاری هدف اصلی قرار گرفت و مطبوعات از همین هدف تامین نقش چهارم دموکراسی غافل شدند و کم‌کم به جایی رسیدند که در اواخر قرن نوزدهم، روزنامه‌نگاری جنجالی تحت عنوان انقلاب مطبوعات به وجود آمد. در همین زمان اخلاق روزنامه‌نگاری مطرح می‌شود تا بتوانند روزنامه‌نگاری جنجالی را مهار کنند. در این میان، دیدگاه‌های اقتصادی ژاک کایزر، درباره لطمات مطبوعات تجاری به روزنامه‌نگاری اصولی بسیار مهم است. او در کتابی با عنوان «مرگ یک آزادی» به‌مانند خطابه‌های سیاسی پرشور، از آثار و نتیج عملکرد مطبوعات تجاری انتقاد کرده است. وی می‌گوید؛ پس از انقلاب اگرچه آزادی تامین شده است اما مالکان روزنامه‌ جز به آزادی خود به چیز دیگری فکر نمی کنند. دیگر مثل قبل، هرکسی که توانایی روزنامه‌نگاری داشت، نمی‌تواند وارد مطبوعات شود. باید از مالکان تجاری روزنامه‌ها بخواهد که او را به روزنامه ببرند. پیش از این خوانندگان روزنامه‌ها را با توجه عقاید منتشر شده انتخاب می‌کردند ولی الان با توجه به مطالب سرگرم‌کننده‌ای که مالکان ترجیح می‌دهند، انتخاب می‌کنند.

کار به جایی می‌رسد که «هرست» مدیر بزرگترین روزنامه‌ی نیویورکی، خبرنگار به کوبا می‌فرستد تا درباره‌ی دختران زندانی کوبا، عکاسی و گزارش تهیه کند. کوبا به او می‌گوید اگر تو تصویر بفرستی من جنگ را شروع می‌کنم. به این ترتیب کار روزنامه‌نگاری نه تنها برای پاسداشت حقوق بشر و اصول اخلاقی نیست بلکه تبدیل به وسیله‌ای برای شروع جنگ خونین آمریکا و اسپانیا بر سر کوبا می‌شود که طی آن هزاران نفر از بین می‌روند.

این شرایط منفی سبب شد که که عده‌ای از روزنامه‌نگاران به این فکر بیافتند که باید کاری انجام دهند. به همین دلیل از دوران بعد از پایان جنگ جهانی اول، عده‌ای از روزنامه‌نگاران در انگلیس و آمریکا و فرانسه به این فکر افتادند که اوصل اخلاقی روزنامه‌نگاری را تنظیم کنند و از روزنامه‌نگارها بخواهند که له آن عمل کنند. این منشور اولین بار در سال 1918 از طرف سندیکای ملی روزنامه‌نگاران فرانسه به تصویب می‌رسد و در سال 1938 تکمیل می‌شود. آخرین تجدید آن نیز در مارس 2011 انجام شده است.

عمده‌ترین تغییرات سال 2011 دچه بوده است؟

موارد مهمی به آن اضافه شده است. مانند این نکات: «روزنامه‌نگارِ شایسته‌ی کار روزنامه‌نگاری کسی است که از هیچ جا، از جمله در یک موسسه و اداره، پول دریافت نمی‌کند و حیثیت روزنا‌مه‌نگاری خود را با پول عوض نمی‌کند. سعی نمی‌کند از نفوذ خود استفاده کند و فضایی ایجاد که کند که باعث شود شغل روز‌نامه‌نگاری‌اش مورد سوءاستفاده قرار گیرد.» همچنین در این تجدیدنظر آمده است؛ «روز‌نامه‌نگار نباید از آزادی مطبوعات در جهت هدف‌های شخصی خود استفاده کند. اصالت شغل روزنامه‌نگاری ایجاب می‌کند که بین روزناه‌نگاری و روابط عمومی تفکیک قائل شود. باید سعی کند که اگر مطلبی را از همکاران خود نقل می‌کند، اسم آن‌ها را بیاورد و کار همکاران خود را به‌نام خود نزند.» این تاکید نشان می‌دهد که متاسفانه این امر، در غرب نیز رایج است. نکته مهم دیگری که در این تجدید نظر آمده است، این است که «روزنامه‌نگار سعی نمی‌کند علیه همکاران خود عمل کند با این عنوان که برود بگوید من با شرایط ارزان‌تری کار می‌کنم و باعث شود که همکارش برکنار شود. سعی می‌کند مثل همیشه، اسرار حرفه‌ای خود را حفظ کند و به آنجا نرسد که کار خود را با پلیس و قاضی یکی بداند. یعنی روزنامه‌نگار قاضی و پلیس نیست» اینها نکات جدید منشور هستند. در کل در اینجا روزنامه‌نگاری اخلاقی مطرح می‌شود.

مراد از روزنامه نگاری اخلاقی چیست؟

مراد، تمام اصول اخلاقی حرفه‌ای است که اسمش را روزنامه‌نگاری اخلاقی گذاشته‌اند. این را اخیرا، رییس فعلی فدراسیون بین‌المللی روزنامه‌نگاران آقای «ایوان رایت» بیان کرده است. رایت، کتابی هم تحت همین عنوانِ «روزنامه‌نگاری اخلاقی» منتشر کرده می‌گوید؛ «روزنامه‌نگاری اخلاقی، روزنامه‌نگاری‌یی است که بر سه اصل مبتنی است اصل اول این است که حقیقت را بگوید. اصل دوم این است که استقلال و انصاف را رعایت کند. اصل سوم این است که بر اصول همبستگی و بر اصول بشریت تکیه کند.» او این سه اصل را مورد تاکید قرار می‌دهد و می‌گوید؛ اگر روزنامه‌نگار، این سه اصل را رعایت کند می‌شود بر او، عنوان روزنامه‌نگاری اخلاقی قائل شد.

مابین سال‌های 1918 تا 2011، اخلاق حرفه‌ای روزنامه‌نگاری چه تحولی را پشت سر می‌گذارد؟

فرانسوی‌ها در 1918 منشور حقوق و وظایف روزنامه‌نگاران را ارائه می‌کنند و در سال 1938 آن را تجدید نظر می‌کنند. در سال 1923 انجمن روزنامه‌نگاران آمریکا تحت تاثیر انتقادات آقای «والتر لیپمن» روزنامه‌نگار و متفکر آمریکایی، علیه روزنامه‌نگاری جنجالی قرار می‌گیرند. او از روزنامه‌نگاران انتقاد می‌کرد که شما هم انقلاب روسیه را نادرست معرفی کردید و هم در جنگ جهانی، واقعتی‌ها را فراموش کرده و جنجال راه انداختید. در سال 1923 روزنامه‌نگاران جمع می‌شوند و اوصل اخلاقی روزنامه‌نگاری را تدوین می‌کنند.

انگلیسی‌ها هم در سال 1936 این کار را شروع می‌کنند بعد به ترتیب، نروژی‌ها، سوئدی‌ها و فنلاندی‌ها، شوراهای مطبوعاتی تشکیل می‌دهند و اوصل اخلاقی را در قالب اساسنامه آن شورا قرار می‌دهند وب دین ترتیب شوراها مرجعی می‌شوند که روزنامه‌نگاران، نمانیدگان خود را در آن انتخاب می‌کنند و این شورا به شکایت خوانندگان و همکاران خود رسیدگی می‌کنند. این رسیدگی عین دادگاه‌ها است اما نه از لحاظ حقوقی، بلکه از لحاظ اخلاقی. این روش بعدها در دنیا باب می‌شود و هر جا که بحث اصول اخلاقی مطرح می‌شود، ضرورت تاسیس شورای رسانه یا شورای مطبوعات مطرح می‌شود. بعد از جنگ جهانی دوم، انگلیسی‌ها با تاسیس شورا اصول اخلاقی مطبوعات را پایه‌ریزی می‌کنند که این شورا یک نمونه می‌شود. در عین حال سازمان‌های بین‌المللی هم کار خود را در کنار شوراها انجام می‌دهند. همین فدراسیون بین‌المللی روزنامه‌نگاران در سال 1926 در ژنو، در کنار مجمع عمومی جامعه ملل دائر شد و بعد از پایان جنگ جهانی دوم فعالیت خود را از سر گرفت. اگرچه در میانه راه انشعابی صروت می‌گیرد و کمونیست‌ها فعالیت خود را جدا از فدراسیون شروع می‌کنند و به‌جای فدراسیون بین‌المللی روزنامه‌نگاران، سازمان بین‌المللی روزنامه‌نگاران را در پراگ تشکیل می‌دهند، اما چندان در فعالیت‌ها، تغییری ایجاد نمی‌شود. البته اینها بعد از فروپاشی شوروی، دوباره به فدراسیون می‌پیوندند.

یعنی سازمان ملل به روزنامه‌نگاری در این سطح بها داد؟ کشورهای قدرتمند در برابر تصمیمات آن، چه رفتاری داشتند؟

در جامعه ملل که با جنگ جهانی دوم تاسیس شد، از سال 1951 شروع به نگارش اصول اخلاقی رونامه نگاری کردند. ابتدا کشورهای بزرگ استقال کردند اما وقتی کارشناس‌ها متن را در اختیار آن‌ها قرار دادند، شروع به کارشکنی کردند.

چرا؟ چرا این کشورها با تصویب این اصول اخلاقی مخالفت کردند؟

می گفتند چون در کشورهای جهان سوم آزادی نیست، دولت‌ها با تکیه بر این اصول، روزنامه‌نگاران را تحت تاثیر قرار خواهند داد و این دستاویزی برای اعمال قدرت حکومت‌‌ها خواهد بود.

این مخالفت‌ها به کجا رسید؟

سازمان ملل و مجمع عمومی نتوانستند آن طرح را به تصویب برسانند. به همین دلیل، بجای آن، از سال 1970 به بعد، یونسکو اقدام کرد. و بلاخره در سال 1983 اصول بین المللی اخلاق روزنامه‌نگاری توسط یونسکو تصویب شد که همه روزنامه‌نگاران در سراسر جهان باید آن را رعایت کنند. در این میان، شورای اروپا هم وارد قضیه شد و به فکر تدوین اصول حرفه‌ای روزنامه‌نگاری افتاد. شورای اروپا در سال‌های اخیر دو متن تصویب کرده که هر دو در سال 1993 تهیه شده است.

سرفصل‌های مهم این قطعنامه‌ها به چه مورادی اشاره دارند؟

قطعنامه شماره 1003 مصوب 1993 مصوب مجمع پارلمانی شواری اروپا دارای موضوعات مهمی است. اولین قسمت آن این است که باید بین خبر و عقیده تفکیک قائل شد و اصول اخلاقی را باید درباره خبر رعایت کرد. چون معمولا در مورد نقل افکار عمومی روزنامه باید آنچه را که روی داده بگوید. در خبر روزنامه نگار نباید نظرات شخصی خود را بگونه‌ای اعمال کند که هیچکس متوجه نشود. بخش دوم مبتنی بر حق اطلاع است حقی که متعلق به همه افراد است و روزنامه نگاران به نمایندگی جامعه از طرف مردم اخبار را به دست می‌آورند و به اطلاع آنها می‌رسانند. بنابراین باید این مسوولیتی را که بر عهده آنها گذاشته شده، به خوبی انجام دهند. بخش سوم آن درباره وظایف روزنامه‌نگاران و ضروت توجه به اصول اخلاقی است. هیچ زمانی نباید اصول اخلاقی را فراموش کرد. بخش بعدی درباره مقرارت حقوقی حاکم بر هیئت‌های تحریریه است که منجر به این می‌شود که از 1960 به بعد روزنامه‌نگاری اروپایی به تاسیس شرکت‌های مطبوعاتی می‌رسد. مشارکت روزنامه‌نگاران در مالکیت و مدیریت روزنامه‌ها به‌صورت اصول اساسی در‌می‌آید. این قطعنامه همچنین می‌گوید در مواردی که در جامعه برخورد است، روزنامه‌نگار باید به ایجاد آرامش تلاش کند و شرایطی را ایجاد نکند که وضع بدتر شود و تنش بیشتر شود. آخرین بخش هم این است که روزنامه‌نگار برای اینکه اصول اخلاقی را رعایت کند کافی نیست که تنها آن اصولی را که حرفه تصویب کرده اجرا کند خودش هم باید خودش را تحت کنترل قرار بدهد و یک نوع خود انظباطی ایجاد کند و علاوه بر آن، به مقیداتی که شخصا به آن‌ها معتقد است، توجه کند و تنها به اصول اخلاقی گفته شده، بسنده نکند.

اما این مسیر در کشور ما چگونه پی گرفته شد؟

در ایران بعد از تاسیس مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه ها در سال 1369 ما به فکر تصویب قوانین و اصول افتادیم. در این سال طرح جامعی تهیه کردیم که کلا چند زمینه متمرکز بود. ما چند اصل را برای رسانه های ایران نوشتیم. در اصل اول به ایجاد فضای عمومی آزاد برای فعالیت روزنامه نگاری پرداختیم که باید قانون ها بخصوص قانون اساسی طوری تفسیر شود که اصل انتشار آزادنه مطبوعات را مورد نظر قرار بدهد آنچنان که این مهم، در اولین قانون مطبوعات ایران انجام شد. قانون باید قانونی باشد. ما بعد از استبداد قاجار، ضرورت اخذ مجوز را به مجوب قانون مطبوعات حذف کردیم ولی متاسفانه در قوانین بعدی، دوباره لزوم دریافت مجوز را طرح کردیم. به مجوب همین قانون نخست مطبوعات، برای انتشار یک روزنامه، تنها ارسال یک نامه به وزارت کشور کافی است. ما در طرح سال 69 بر این تاکید داشتیم و هنوز هم تاکید داریم که باید مجوز از بین برود و بر اثر فضای آزاد مطبوعات و حمایت قوه قضاییه و حاکمیت قانون، این آزادی رعایت و تنظیم بشود.

شما می فرمایید، مجوز را نباید وزارت ارشاد صادر کند؟ و مثلا بجای آن نهاد دیگری این کار را انجام دهد؟ یا اصلا هیچ نوع مجوزی نیاز نیست؟

نه هیچ مجوزی نباید باشد.

جای دیگری چنین الگویی وجود دارد؟

316 سال است که در انگلستان بر اساس انقلاب مشروطیت، ضرورت کسب اجازه از بین رفته است.

یعنی هر کسی که بخواهد می‌تواند بدون این مقدمات، نشریه‌اش را منتشر کند؟

نه.

پس؟


بعد از لغو ضرورت اجازه، دو نظام در دنیا به وجود آمد. یکی نظام اعلام‌نامه‌ای و دیگری نظام ثبت‌نامی. که ما در ایران بعد از مشروطه، نظام اعلام‌نامه ای را گرفتیم و گفتیم نیازی به مجوز نیست. هر کسی خواست نشریه‌ای منتشر کند مدارکش را به وزارت کشور بفرستد و اعلام کند که می‌خواهد روزنامه منتشر کند. همین کافی است.

یعنی نیازی نیست که وزارت کشور تایید کند و مجوز بدهد؟

نه. اما مدیر روزنامه باید تعهد کند که قانون را رعایت کند. این ایده‌ی درست، متاسفانه بعدها از بین رفت. بعد از انقلاب هم این مساله دیگر اتفاق نیفتاد.

اصل دوم طرح شما چه بود؟

دومین اصل، تامین استقلال اقتصادی مطبوعات بود محتوای روزنامه‌ باید طوری شود که خوانندگان جلب شوند. در نتیجه تیراژ روزنامه‌ها افزایش پیدا می‌کند و به تبع آن، آگهی‌های تجاری هم بیشتر می‌شود و می‌تواند به فعالیت خود ادامه دهد. در این میان البته روزنامه می‌توانند از کمک‌های غیرمستقیم دولتی هم طبق ضوابط مشخص بهره‌مند شوند. در چنین شرایطی تیراژ روزنامه‌ها که طبق معیارهای مصوب مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال 1961، ده نسه روزنامه برای صد نفر جعمیت هر کشور است، با هفتاد میلیون جمعیت در ایران، باید روزانه، هفت و نیم میلیون نسخه تیراژ داشته باشند در حالی که تیراژ روزانه روزنامه‌ها متاسفانه، به دو میلیون هم نمی‌رسد. ما در قالب اصل دوم، متن پیش‌نویس میثاق اصول حرفه‌ای روزنامه‌نگاری را آماده کردیم که در یک مقدمه و دو بخش، حقوق روزنامه نگاران و مسولیت‌های آنان را شامل می‌شد.

صد متاسفانه آقای دکتر. به اصل سوم برویم. اصل سوم چه بود؟

اصل سوم، ضرورت تامین استقلال حرفه‌ای روزنامه‌نگاری بود. ما این اصل را از قانون 1981 فرانسوی‌ها اتخاذ کرده بودیم و به همین دلیل، عدم نیاز به مجوز را از بین بردیم چون آنها در یک فرجه‌ای به مجوز خیلی اهمیت می‌دادند. اما همین‌ها در سال 1935 کاری کردند که ما در آن دوران نکردیم و آن به رسمیت شناختن اخلاق حرفه‌ای مطبوعات بود. مثل حرفه پزشکی یا وکالت، باید به روزنامه‌نگاری هم اخلاق حرفه‌ای خاص خود را قائل می‌شدیم. در چهارچوب اصل سوم، به تهیه مقدمات قانون استقلال حرفه‌ای روزنامه‌نگاران پرداختیم. تعریف حقوقی از روزنامه‌نگار ارائه کردیم. چگونگی ورورد روزنامه‌نگار به فعالیت‌های مطبوعاتی، طبقه‌بندی مشاغل تحریریه و ... از جمله این مسائل بود. گام بعدی در این قالب، تاسیس شورای عالی رسانه بود که یکی از هدف‌های این شورا رسیدگی به مسائل اخلاق حرفه‌ای روزنامه‌نگاری و هچنین صدور کارت هویت جرفه‌ای روزنامه‌نگاران است. در واقع این شورا، باید جانشین معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد می‌شد. به همین جهت، ما تصمیم گرفتیم در مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه، پیش‌نویس‌هایی را برای قوانین مورد نیاز تهیه کنیم که یکی از آن‌ها پیش‌نویس قانون استقلال حرفه‌ای روزنامه‌نگاری بود و دیگری پیش‌نویس پیمان کار جمعی روزنامه‌نگاران و مدیران رسانه‌ها بود.

عاقت این پیش‌نویس‌ها به کجا رسید؟

ما چهار متن تهیه کردیم و آن را به وزارت ارشاد دادیم. روی دو متن یعنی اصول اخلاق حرفه‌ای روزنامه نگاران و قانون شورای عالی رسانه‌‌ها کار شد. درباره قانون شورای عالی رسانه‌ها، گروهی از طرف ریاست جمهوری تعیین شدند و متن اول را بررسی کردند و تصویب کردند. در این روند، مدیران انجمن صنفی را هم دعوت کردند. همه امضا کردند در جشنواره مطبوعات هم به امضاء گذاشتند و آنجا هم همه امضا کردند. حتی آقای خاتمی هم به عنوان رییس جمهور، در سال 1384 امضا کرد. اما متن دوم قانون که قانون استقلال حرفه ای روزنامه نگاری بود و باید به تایید مجلس می رسید در مجلس بررسی نشد. گفتند سوالاتی هست که باید پاسخ داده شود. تا اینکه آقای احمدی‌نژاد سر کار آمد. یکبار معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد آقای مختارپور آمدند متن پیش‌نویس اولیه را به آیین‌نامه حرفه‌ای روزنامه‌گاران تبدیل کردند. در نتیجه این کوشش‌ها، در مرداد84، در آخرین روزهای دولت هشتم، سند توسعه مطبوعات ایران تصویب شد. این چهار اصل در این سند مورد تاکید قرار گرفته است. اگر این کار ادامه پیدا می‌کرد الان بسیاری از مشکلات حل می‌شد.

چرا اجرایی نشد؟

دیگر شاید گذاشتند برای بعد.

نکات بسیار مهمی در این اسناد هست. نگاه‌ها چگونه است که این‌ها اجرایی نمی‌شود؟

یکی از هدف های تاسیس شورا این بود که شورا آنچنان که در کشورهای دیگر فعالیت می‌کند، عمل کند. مثل افغانسان، عراق، آذربایجان و ... . در این کشورها شوراها جانشین وزارت فرهنگ و ارشاد هستند. این یکی از تحولات اساسی است. ضمنا امروزه حتی، ثبت نام برای انتشار روزنامه ها و حتی فرستادن اعلام نامه هم از بین رفته است.

حتی اعلام‌نامه هم از بین رفته؟

بله چند سال است تاکید می کنند که ذکر آدرس کافی است. اسم ناشر و آدرس در شناسنامه نشریه باشد کافی است. روزنامه باید منتشر بشود اگر جرمی صورت گرفت باید در دادگاه جواب بدهد. برای انتشار هیچچ نیازی برای کسب اجازه نیست، نیازی به ثبت در دفتر ارشاد نیست و حتی اعلام‌نامه هم لازم نیست. تحول دیگر اینکه، جرایم مطوباعتی مدنی شده‌اند و جنبه جنایی خود را از دست داده‌اند.

یعنی جرم اطلاق نمی شود؟

چرا جرم اطلاق می شود اما جرمی که به جریمه منتهی می‌شود، زندان ندارد و کیفری نیست.

من دو سال پیش مقاله‌ای را برای ایسنا نوشتم که در آن چهار دگرگونی مهم را در قورانین رسانه‌ای یادآوری کرده‌ام. اولی تاکید فراوان بر تحقق حق همگان و دسترسی آزادنه به اطلاعات که در این سند توسعه مطبوعات هم آوردم. اصل دوم آزادسازی انتشار مطبوعات است باید کسب امتیاز و مجوز از بین برود و همچنین، ضرورت ثبت در دفتر هم از بین برود و درج نشانی و اسم ناشر کافی است. سومین دگرگونی هم اینکه جرایم مطبوعاتی، مدنی و غیرجزایی شده‌اند بنابراین هرگونه تعطیلی روزنامه و دستگیری رونامه‌نگار غیرقانونی و ناقض حق دسترسی آزادانه همگان به اطلاعات است.

 
 

ارسال مطلب به:

Cloob del.icio.us  Digg    
 

 

 

 رسانه‌های جمعی | رسانه‌های اجتماعی | رسانه‌های دیجیتال | رسانه‌های شخصی | روزنامه‌نگاری | علوم ارتباطات | زندگی رسانه‌ای | تبلیغات | سازمان‌های رسانه‌ای | رویدادها

صفحه اول |
راهنمای روزنامه‌نگاران | راهنمای دانشگاه و آموزش | رسانه‌های اجتماعی | برچسب‌ها | پیوندها | نقشه ‌سایت | تبلیغات | درباره ما | RSS

 
 
صفحه اول
رسانه‌های جمعی
رسانه‌های دیجیتال
رسانه‌های شخصی
رسانه‌های اجتماعی
سازمان‌های رسانه‌ای
رویدادهای رسانه‌ای
زندگی رسانه‌ای
علوم ارتباطات
روزنامه‌نگاری
تبلیغات
 
خبرنامه

با وارد کردن ایمیل و مشترک شدن در خبرنامه، مطالب روزانه ارسال می‌شود

 

 

 

 
info-at-medianews.ir Feed Google Plus Twitter Facebook