حسام الدین اشنا - این نوشته به عنوان مقدمه ترجمهای در دست انتشار از کتاب بازنگری تمدن نوشته دکتر مجید تهرانیان قلمی شده است.
بسم الله الرحمن الرحیم
تمدن پژوهی عرصهای چند رشتهای است. از یک سو تسلط به زیر شاخههای تاریخ اعم از تواریخ عمومی و منطقهای، جغرافیای تاریخی، باستانشناسی، زبانشناسی باستانی و از سویی دیگر آشنایی عمیق با فلسفههای تاریخ را میطلبد.
تمدن پژوهان نامدار هر یک از منظری به این رمز آلودترین مفهوم علوم انسانی و اجتماعی نگریستهاند. جامعهشناسی، روان کاوی، اقتصاد، سیاست، ارتباطات و دانششناسی یا ترکیبهایی از این دانشها منظرهای مشخصی را برای تمدن پژوهی ارائه کردهاند.
زنده یاد دکتر مجید تهرانیان (۱۳۱۶-۱۳۹۱) در این اثر منظری ترکیبی را برای تمدنشناسی برگزیده است. این ترکیب حاصل عمری آموزش، پژوهش و سیر در آفاق و انفس است. او در تمدن اسلامی – ایرانی متولد شده و در کودکی و نوجوانی به واسطه زیست در خاندانی خراسانی – تهرانی با صبغهای ادیب پرور و برخوردار، کوله بار پر محتوایی از آن برگرفته است. در جوانی تمدن مسیحی – یهودی را در بالاترین قلههای آن آموخته، زیسته و مورد کنکاش قرار داده است. در میان سالی به وطن باز گشته و در فرهنگ بومی خود تامل همراه با کنشگری فرهنگی و ارتباطی را تجربه کرده و پس از یک دهه حضور پر بار و شکوفا در ایران به مهاجرت خود خواسته دست زده است. مهاجرت در پنجمین دهه زندگی او را به تاملاتی جدیتر در کار دین و دنیا وا داشت. درک گفتگویی تمدن شرقی – بودایی در دهههای آخر زندگی از او مسافر/ زائری ساخت که تفاوتهای انسانها را کم رنگتر و شباهتها را پر رنگتر میدید. عبور از تعلقات دنیوی از او نیایشگری جهان وطن ساخته بود که میتوانست در خشتهای خام ارگ بم و چیپ ستهای پیچیده سیلیکون ولی، انسان مختار، مسئول و آزاد اندیش را بیابد و ستایش کند.
او بنا به تعریف تحصیلی یک متخصص برجسته اقتصاد سیاسی توسعه و از لحاظ مکتب فکری، چپ گرایی منتقد سرمایه داری و امپریالیسم بود. به عنوان موسس پژوهشکده علوم ارتباطی و توسعه ایران و استاد دانشگاه هاوایی بیشترین تدریس و تحقیق خود را در عرصه ارتباطات توسعه و ارتباطات بین الملل به انجام رسانده بود. به عنوان مدیر موسسه تودا یک چهره فعال جهانی در زمینه صلحشناسی و کشمکش زدایی منطقهای بود. به عنوان عضوی از کلوپ رم یک آینده پژوه پیشتاز به شمار میآمد و به عنوان استاد مطالعات خاور میانه بشدت منتقد سیاست خارجی آمریکا بود.
تعریف او از تمدن به عنوان سفر بشریت به سمت صلح و عدالت و عرفان او را در شمار فیلسوفان خوشبین تاریخ قرار میدهد. او برای این خوش بینی هم دلیل داشت و هم راه کار. جداول پیچیده و چند بعدی او که در گویاترین صورت، تمام تاریخ تمدن بشر را خلاصه سازی میکرد همه گویای نوعی پیشرفت مداوم ولی نه مرحلهای بلکه به قول خودش لایهای بود. او چون زمینشناسان کار آزموده تمدن بشر را دارای سرشتی لایهای میدانست که در زمانها و مکانهای مختلف دارای تو رفتگی، در هم تنیدگی و حضور همزمان است. به این ترتیب از نظر او در دوران کنونی ما دارای یک تمدن مشترک و فرهنگهای (لایههای) متعدد هستیم. راه کار نهایی او برای صلح جهانی مردم سالار کردن نهادهای حکمرانی در جهان است. تهرانیان به صراحت ابراز میکند ما به سازمان ملل متحد و نه دول متفرق نیاز داریم. او ریشه مشکلات تمدن کنونی را فلسفه دولت – ملت وستفالیایی میداند که به عنوان راه حلی موقتی برای مشکلی اروپایی طرح شد ولی به الگویی دائمی برای گسترهای جهانی بکار گرفته شد. در نهایت تهرانیان به آسیبشناسی دموکراسیهای صوری در جای جای جهان نیز میپردازد و تمدن دیجیتال را به مثابه فرصتی برای همه گیر شدن آگاهی و خواست عمومی برای مشارکت در تصمیمات بزرگ تلقی میکند.
مطالعه این کتاب را به همه پژوهندگان علوم انسانی، سیاسی، اجتماعی، اقتصاد سیاسی و فرهنگ و ارتباطات توصیه میکنم.
منبع: وبلاگ فرهنگ و ارتباطات