ضمیمه هفتگی روزنامه اعتماد ملی، احمد زید آبادی - «خبر» دستمایه اصلی هر تحلیل سیاسی است، بنابراین یک تحلیلگر باید در پی جمع آوری خبر باشد. معمولا تصور میشود که جمع آوری خبر ساده ترین بخش تحلیلگری است، اما این تصور ابتدایی و خام است، چرا که گردآوری خبر اگر از سایر لوازم تحلیلگری دشوارتر نباشد، آسانتر نیست.
در باره هر موضوع مهمی روزانه هزاران خبر تولید میشود که همه آنها از اعتبار یکسان برخوردار نیستند و چه بسا بسیاری از آنها کاملا بی اعتبار و دروغ باشند.
کار تحلیلگر باید گزینش خبرهای معتبر و قابل استناد از خبرهای بیاعتبار و غلط باشد و این یعنی هنر خبر شناسی.
به عبارت دیگر، تحلیلگر باید خبر شناس باشد، موضوعی که بخصوص در کشور ما از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است.
یک تحلیلگر به خوبی میداند هر رسانه نوشتاری یا دیداری و شنیداری لزوما برای رساندن اطلاعات صحیح و دقیق به مخاطبان خود شکل نگرفته، بلکه بسیاری از این رسانهها برای ترویج یک ایدئولوژی خاص به وجود آمدهاند و اغلب برای پیشبرد هدف خود از جعل و تحریف خبرها نیز ابائی ندارند.
در اینجاست که «منبع» خبر اهمیت ویژهای پیدا میکند. در واقع، آنچه در باره اعتبار خبر گفتم، به اعتبار منبع خبر برمیگردد، اما منابع خبری غیر معتبر هم لزوما در باره همه وقایع خبر نادرست منتشر نمیکنند.
برای مثال، ارگان رسمی یک دولت خاص ممکن است برای اغراض سیاسی خاص خود، خبرهای مربوط به محافل منتقد و مخالف را تحریف و یا حتی جعل کند، اما اخبار رسمی دولت متبوع خود را مسلما جعل و تحریف نخواهد کرد.
به همین علت، خبرهایی که ارگانهای رسمی دولتها از اظهارنظرهای مسئولان دولت متبوع خود انتشار میدهند، قابل استناد است و به آن خبرهای رسمی میگویند.
به باور من، خبرهای رسمی، باید رکن اصلی تحلیل سیاسی باشند و یک تحلیلگر هیچگاه خبرهای رسمی را به نفع خبرهای مطبوعاتی و افواهی کنار نمیگذارد.
خبرهای رسمی در باره هر موضوعی را باید از ارگان رسمی دستگاه مربوطه به دست آورد، زیرا به دست آوردن اطلاعات بدون واسطه همیشه موثقتر از اطلاعات با واسطه است.
دسترسی به ارگانهای رسمی اما همواره ممکن و یا آسان نیست، بنابراین به نقل خبرها از یک رسانه موثق هم میتوان اکتفا کرد.
چه رسانهای اما موثق است؟ رسانهای که حرفهای باشد یعنی رسانهای که در طول کار خود به اثبات رسانده باشد که در اطلاع رسانی حب و بغض خاصی را نسبت به طرفهای مختلف یک ماجرا اعمال نمیکند.
از این جهت به رسانههای حب و بغض دار به سختی میتوان اطمینان کرد، هر چند که دغدغههای اخلاقی و نیاز به جلب اعتماد مخاطبان بعضا سبب میشود که مسئولان یک رسانه دارای خط و مشی سیاسی مشخص، «فکتها» را دقیق و صحیح انتقال دهند.
در واقع در عالم روزنامه نگاری و تحلیلگری «فکت» باید مقدس باشد. منظور از مقدس این است که باید حرمت فکت را به هر بهایی نگاه داشت زیرا با تحریف و جعل فکتها امکان تفاهم بین انسانها از بین میرود و هرج و مرج بر زندگی بشر حاکم میشود، از همین رو، به جز در کشورهایی که نوعی هرج و مرج خبری حاکم است و قدسیت هیچ امر متعالی پاس داشته نمیشود، در سایر کشورها، اغلب رسانهها به فکت وفادارند و به آسانی به آن دستبرد نمیزنند.
با این همه، خبر رسمی ضمن آنکه اتکاء به آن در تحلیل لازم است اما کافی نیست، چرا که اغلب در بسیاری از موضوعات، خبر رسمی به اندازه لازم وجود ندارد و به ناچار باید به خبرهای غیر رسمی مراجعه کرد.
خبرهای غیر رسمی اما ممکن است موثق یا ناموثق باشند البته این مساله همانطور که گفتم به منبع آنها برمیگردد.
برخی رسانهها در طول زمان نشان دادهاند که با برخی محافل رسمی کشور خود در تماساند بنابراین وقتی که خبری را به نقل از منبعی که نخواسته نامش فاش شود، نقل میکنند، میتوان به خبر آنها استناد کرد البته نه به طور صد در صد.
اما همین نوع خبرها را از رسانهای که به جنجال سازی و بیاعتباری شهرت دارد، نمیتوان پذیرفت مگر آنکه عکس آن ثابت شود.
بدین ترتیب، در غیاب خبر رسمی، خبر مطبوعاتی میتواند مورد استناد تحلیلگر قرار گیرد، اما همانطور که گفته شد، خبر مطبوعاتی لازم است از یک نشریه معتبر و یا دستکم نیمه معتبر نقل شود و نه هر نشریهای که خود را از هر قید و بند اخلاقی و حرفهای آزاد کرده است!
تا پیش از پیدایش اینترنت، دستیابی به خبرهای بینالمللی هر چند که محدود بود، اما اطمینان به نسبت بالایی همراه داشت. در آن زمان اخبار جهان عموما از طریق چند خبرگزاری مهم بینالمللی به جهان مخابره میشد که از مقایسه آنها با هم میشد به خبرهای کاملا موثق دست یافت.
اینترنت اما دنیای تازهای پدید آورده است. در باره هر موضوعی روزانه میتوان میلیونها خبر و گزارش در اینترنت یافت که اغلب آنها از اعتبار لازم برخوردار نیستند. قاعدتا یک تحلیلگر به سایتهای معتبر مراجعه میکند، اما سایتهای بی اعتبار نیز مشتریان خاص خود را دارند و این مشتریان به سرعت برق، خبرهای بیمبنا اما مورد علاقه خود را به اینجا و آنجا نشر میدهند، به طوری که بعد از چند واسطه خبر دروغ و بی اعتبار در لباس خبر موثق و صحیح در میآید.
ظاهرا همانطور که علما برای تعیین انواع خبرها و روایات و تمیز بین صحیح و سقیم آنها، علمالرجال را بنا نهادهاند یک تحلیلگر نیز برای دستیابی به خبر موثق باید علم السایت داشته باشد.
من در اینجا اگر بخواهم به بسیاری از تحلیلها که بر مبنای خبرهای دروغ و جعلی بنا شده اشاره کنم، مطلب این هفته جنبه طنز پیدا خواهد کرد. اما همین اندازه اشاره کنم که روزی بزرگی تحلیلی از وضع عربستان و خاندان سعودی ارائه کرد و گفت پادشاه سعودیها دستور داده است که آن آیه از قرآن را که میگوید ملوک هر گاه به سرزمینی وارد شوند آن را تباه میکنند، از متن قرآن حذف شود!
با استناد آن بزرگ به این خبر، تردیدی برایم باقی نماند که کل تحلیلش بی مبناست چرا که من هم آن خبر کذایی را در پارهای نشریات خوانده بودم، اما صرف نظر از منبع خبر، کدام عقل سلیم میپذیرد که پادشاه سعودی خود را مصداق ملوک مورد نظر قرآن در آن آیه ببیند و با حذف آیه از متن، بخواهد مشکل خود را حل کند؟
اگر میخواهید خبر شناس شوید، در محیطی مثل محیط پیرامون ما، آدمهای سخت باوری باشید، بخصوص پس از شنیدن یا خواندن خبری که با عقل سلیم سازگار نیست!